پایه های فکری شیخ انصاری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پایه های فکری شیخ انصاری - نسخه متنی

عباس مخلصی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شيخ انصارى در برابر اين سخن, به دفاع از تفكر عقلى مى پردازد و باور اخباريان را پندارى نادرست مى شمارد. به اعتقاد وى, اگر كشف عقلانى احكامِ شريعت, به سبب اشتباه بسيار عقل, فاقد اعتبار باشد, كشف حديثى احكام نيز اين گونه خواهد بود. زيرا در كشف حديثى نيز, به سبب ابهامهايى كه احاديث را فراگرفته است, اشتباههاى بسيارى رخ مى نمايد, به گونه اى كه كمتر از اشتباه پذيرى عقلى نيست64.

توضيح سخن: بعضى بر اين تصوّرند كه اگر احاديث معصومين(ع) تنها منبع دريافت حكم باشد, از خطا و اشتباه در فهم احكام شرعى مصون خواهند بود. اين پندار سطحى, برخى را بر آن داشته است كه كاربرد عقل و خرد را در كشف احكام شرعى ناروا شمارند و كسانى را كه به منظور شناخت و استنباط احكام از اين نيرو كمك مى جويند, داراى روشى ناپسند و استنباط و فهم فقهى آنان را نادرست و غيرشرعى بدانند.

شيخ انصارى, با اين توجه كه پندار اين گروه, بيشتر برپايه خطاپذيرى ادراكهاى عقلى, شكل گرفته, به ارائه پاسخِ نقضى مى پردازد و آنان را به خطاها و اشتباهاى بسيارى كه در فهم حديثيِ احكام نيز وجود دارد, توجه مى دهد.

مهمترين عوامل خطا و اشتباه, در دريافتهاى فقهى از احاديث عبارتند از:

أ . جعل حديث از سوى جاعلان و دروغ پردازان, به كين, يا به طمع, موجب شده اِسناد قطعى احاديث به امامان(ع), با تأمل و سؤال روبه رو گردد. اين احاديث كه در اصطلاح فقهى از جهت صدور تزلزل دارد, در ميان احاديث فقهى و غير آن, بسيارند. حتى به روزگار امامان نيز, هميشه اصحاب از همين جهت نسبت به احاديثى كه نزد خود داشتند در هراس بودند.

يونس بن عبدالرحمن كه از فقها و راويان برجسته فقه و حديث است مى گويد:

(احاديثى را كه از ياران امام باقر و امام صادق(ع) گردآورده بودم, به محضر امام رضا(ع) عرضه كردم, امام, بسيارى از آنها را انكار كرد65.)

ابن ابى العوجاء, هنگامى كه مى خواستند به جرم زندقه, بر دارش كنند, گفت:

(قد دسست فى كتبكم اربعة آلاف حديث66.)

به حتم, چهار هزار حديث در كتابهاى شما گنجاندم.

بازشناسى احاديث درست, از نادرست, به سادگى ممكن نيست, بلكه نياز به تحقيق در تاريخ, آشنايى با فرهنگ سخنان امامان و شناختى عميق و درست از احوال راويان حديث دارد. با اين همه نيز, چون در علم حديث شناسى, مبانى و ديدگاهها گوناگون است, داوريِ يكسانى نسبت به اين گونه احاديث انجام نمى گيرد. حديثى, امكان دارد از ديد فقيهى مجعول و بى اعتبار باشد, از ديد فقيهى ديگر, معتبر و درخور استناد. در اين موارد, كه متأسفانه بسيارند, به طور حتم, يكى از اين دو فقيه, به اشتباه دچار مى آيد.

2 . حاكميّت ديرپاى تفكر سنّى و ترويج و پشتيبانى خلفا از آن تفكر و انزواى تفكر شيعى و طرد و ردع آن از سوى خليفگان جور, موجب گرديد, امامان شيعه(ع) به صراحت نتوانند تلقّى فقهى خويش را از دين بيان كنند. از اين روى, درپاره اى احاديث, به عللى مخالف آنچه مى انديشيده اند, سخن گفته اند. شناخت اين گونه احاديث, به سبب از بين رفتن شواهد و قراين موجود, كه امام(ع) با تكيه بر آنها سخن گفته است, بسيار دشوار مى نمايد.

3 . بى شك, سخنان امامان(ع) در بستر زمانى و با توجه به فرهنگ خاص زمان خودشان, صادر شده است. افزون بر اين, امامان(ع) گاه سخن, به نوع تفكّر و سطح فكرى و فرهنگى مخاطبان توجه داشته اند و فراخور فهم و درك آنان, سخن مى گفته اند.

اين قراين و قالبهاى گفتارى, كه در شناخت صحيح سخنان بزرگان دين, نقش تعيين كننده اى دارد, اكنون نامعلوم و پوشيده مانده اند و موجب فهم و برداشتهاى اشتباه از احاديث مى گردد.

بنابراين, كشف احكام از منبع حديث نيز ممكن است با اشتباه و خطا همراه باشد. اختلاف آراى فقيهان در احكام شريعت, كه از اختلاف در چگونگى اعتبار و نوعِ تفسير هر فقيه از احاديث, بر مى خيزد, گوياى همين خطاپذيرى در منبع حديثى مى باشد. در عين حال, تكيه و استناد به اين منبع, از سوى هيچ كس منع نشده است.

از همين روى شيخ انصارى, خطا پذيرى عقل را به سان خطاپذيرى حديث مى شمارد و جواز استناد به احاديث را, دليل جواز استناد به عقل مى داند. تقدم دليل نقلى, بر دليل عقلى قطعى را نمى پذيرد و بر آن است كه در مورد تعارض عقل و نقل, اگر نتوان دليل نقلى را طرح كرد, به ناچار بايست آن را تأويل و توجيه كرد67. در مورد پاره اى از ظواهر قرآن كه با دليل قطعى عقل, ناسازگارند و ناهمسان, بر همين باور مى باشد68.

از باب نمونه, احاديثى وجود دارد كه در آنها حكم عقل در پاره اى موارد, تخطئه شده است و برخى خواسته اند با استناد به آنها, ملازمه حكم عقل و شرع را نادرست شمارند. شيخ انصارى, در مقام ردّ انديشه اينان, پاسخهايى را ارائه مى كند, از جمله مى نويسد:

(انّ الدليل الدال على الملازمة قطعيّ و لايعارضه خبر الواحد بل ولا المتواتر لفظاً, فلابدّ إمّا من حمله على خلاف ظاهره أو من طرحه69.)

دليل عقلى كه ملازمه حكم عقل و شرع را اثبات مى كند, قطعى است. خبر واحد و بلكه خبر متواتر لفظى نيز, نمى تواند با آن معارضه كند. پس ناچار, يا بايد بر معنايى خلاف ظاهرش حمل شود و يا طرح گردد.

در پاسخى شامل, از اساس پندار اين گروه را مردود مى شناسد:

(وبالجملة لايصحّ ترك الدليل العقلى و الأخذ برواية فى سندها بل فى دلالتها ايضاً ألف كلام70.)

اساساً, نارواست كه دليل عقلى را نا ديده انگاريم و به روايتى تمسّك جوييم كه از حيث سند و بلكه از حيث دلالت و معنى نيز, با هزاران پرسش همراه است.

در فقه نيز, درپاره اى موارد تعارض عقل و نقل رخ مى نمايد كه بر پايه همين ديدگاه, اجتهاد باوران به توجيه احاديث دست مى يازند. مثلاً احاديث معتبرى وجود دارد, كه حكم مى كنند كسى را كه نماز فرادا گزارد اگر جماعتى برگزار شد, اعاده كند71. در برابر عقل مى گويد: كسى كه نماز گزارده امر خدا را امتثال كرده و ملاك حكم حاصل شده است و امتثال پس از امتثال, نشايد, زيرا تشريع لازم مى آيد.

در اين جا, فقيهان در پرتو دليل عقل, احاديثى را كه بر وجوب اعاده نماز دلالت دارند, توجيه و آنها را حمل بر استحباب مى كنند72.

نمودار تعارض و تأويلهاى عقلى, در بستر علم كلام و صحنه انديشه و اعتقاد نيز, چشم انداز و سيع ترى از اين موارد نشان مى دهد كه از موضوع بحث ما خارج است.

از سخنان شيخ انصارى, دو استدلال بر صحت و درستى اين تأويلها, به دست مى آيد:

1 . از ظواهر آيات و احاديثى اين چنين, در نهايت, (ظنّ) حاصل مى شود, اما دليل عقل, قطعى و يقين آور است. ظنّ در برابر قطع حجيّت و اعتبارى ندارد73.

2 . دليل نقلى بر دليل عقلى, تقدم ندارد:

(وجه الاستشكال فى تقديم الدليل النقلى على العقلى الفطرى السليم ماورد من النقل المتواتر على حجّية العقل, وانه حجّة باطنة, وانه مما يُعبَد به الرحمن ويكتسب به الجنان, ونحوها مما يستفاد منه كون العقل السليم ايضاً حجّة من الحجج, فالحكم المنكشف به حكم بلغه الرسول الباطنى, الذى هو شرعٌ من داخل كما انّ الشرع عقل من خارج74.)

/ 12