فهم عقلى - آمد و شد با جهانگرد غیر مسلمان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آمد و شد با جهانگرد غیر مسلمان - نسخه متنی

عباس مخلصی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

وقتى به زندگى و سيره ديگر امامانِ شيعه نيز نگاه مى كنيم, اين گونه بر خوردها و همزيها با كافرانِ متعهد و هم پيمان فراوان يافت مى شود.

تمامى اين الگوهاى رفتارى كه در سيره پيامبر(ص) و امامان(ع) وجود دارند, از يك سو وظيفه مسلمانان را از نظر نگهداشت آداب معاشرت در برخورد باغير مسلمانان روشن مى كند و از سوى ديگر, در حقيقت, بيانى شفاف بر جايز بودن پيوند و آمدوشد با كافران است.

در اين جا اين پرسش مطرح مى شود كه آيا, آيات و روايات و سيره معصومان(ع), خاص است ياعام؟ يعنى تنها به جواز معاشرت و نيك رفتارى با كافرانى كه به عنوان اهل ذمه شناخته مى شوند, اختصاص دارد يا معاشرت با كافرانى را كه به عنوان جهانگرد وارد سرزمين اسلامى مى شوند, در برمى گيرد؟

پاسخ آن است كه آيات و روايات و سيره معصومان (ع) فراگير است. توضيح آن كه:

آيات قرآن كه برجواز معاشرت باغيرمسلمانان دلالت دارند, چنانكه به برخى از آنها اشاره شد, در آنها به گونه عام, سفارش شده است كه با آن دسته از كافرانى كه با شما سر ستيز و عناد ندارند و خواهان صلح و آرامش هستند, به نيكى همزيستى و معاشرت كنيد. همزيستيِ مسلمانان با كافران دوگونه است:

1 . كافرانى كه در سرزمينهاى اسلامى زندگى مى كنند و با مسلمانان قرارداد ذمه بسته اند.

2 . كافرانى كه در خارج از سرزمينهاى اسلامى زندگى مى كنند و با مسلمانان قرارداد صلح و متاركه جنگ دارند. در فقه از اين نوع قرارداد به عنوان معاهده يا مهادنه ياد مى شود.

آيات ياد شده اطلاق دارد و هر دو گروه را شامل مى شوند. در روايات نيز, نيكيِ معاشرت با هر دو گروه سفارش شده است: هم كافرانِ اهل ذمه و هم كافرانِ مُعاهد.

سيره نيز عام است; يعنى پيامبر(ص) هم با كافران اهل ذمه و هم با كافرانى كه اهل ذمه نبودند و از بيرون سرزمين اسلام به مدينه مى آمدند, به نيكويى برخورد و معاشرت مى كرد. مانند: معاشرت حضرت با يهوديان مدينه با آن كه اهل ذمّه نبودند و يا معاشرت و برخورد حضرت با مسيحيان نجران و
افزون تر آن كه, در اين روزگار پذيرفتنِ پيمانها و قراردادهاى بين المللى و نشان دادن تعهد و پايبندى نسبت به آنها از سوى توريستهايى كه وارد سرزمين اسلامى مى شوند, به مانند معاهده و پيمانى است كه در گذشته ميان مسلمانان و كافران بسته مى شده است. از همين روى توريستى كه حركت و فعاليّتى متضاد با پيمانهاى بين المللى و مورد توافق در صنعت توريسم انجام ندهد, به سان كافرانِ هم پيمان, جان و مال و حقوق انسانى او بر مسلمانان محترم است.

بنابراين, آموزه هاى دينى كه ارتباط مسلمانان و كافران را بيان مى كنند, از قاعده زمان شموليِ اسلام بيرون نيستند; در هر روزگار و هر عصرى كه زمينه ارتباط ميان مسلمانان و كافران فراهم شود, آن آموزه ها درخور استناد و عمل هستند.

از آيات و رواياتى كه تاكنون بيان شد, دو اصل و قاعده كلى دانسته مى شود:

1 . در اسلام, پيوستگى و آمدوشد با غير مسلمانانى كه سر ستيز نداشته باشند و در انديشه خيانت و ضربه زدن به مسلمانان و ملل اسلامى نباشند, باز داشته نشده است.

2 . در معاشرت باغير مسلمانان, بايد اصول انسانى و آداب و اخلاقِ انسانى را رعايت كرد و از هر گونه كنش و واكنشى كه ناسازگار عدالت باشد, پرهيز كرد.

فهم عقلى

پذيرش صلح و دعوت مسلمانان به همزيستى با كافران, در شكلهاى: پيمان ذمّه, مهادنه و اَمان, به خاطر آسان گيرى است كه اسلام نسبت به كفار غير حربى روا دانسته است. درحقيقت, خواسته به آنان فرصتِ تفكر بدهد تا خود به انتخاب برسند. درمعاشرت با مسلمانان از نزديك با آموزه هاى اسلام آشنا شوند, فرمانهاى اسلام زندگى را براى انسان شيرين مى كند, دنياى درون و بيرون او را مى سازد, به او آرزو و هدف مى دهد و حريّت و عزّت انسانى اش را شكوفا مى كند. اين مسايل از اسلام بر او آشكار شود و از سر انتخاب به اسلام روى آورد.

پس, پذيرش و روا دانستن همزيستى و تحمّلِ مردمانى كه به كيش و مذهب ديگر هستند, به نوبه خود, تفسير (لااكراه فى الدين) است و پاسخى روشن به اين ادعاى گزاف كه اسلام دين شمشير است.

سپاه اسلام وقتى به سرزمينى وارد مى شد هدفش تنها آن بود كه مردمان را از زير يوغ بردگى جسمى و فكرى برهاند. چشم و گوش آنان را به دنياى آزاد و فراخ متوجه كند, همين و بس. پس از اين مرحله, آنان در انتخاب اسلام و يا پيمان وتعهد همزيستى و مسالمت با مسلمانان آزاد بودند. بسيارى از سرزمينهاى مسلمان نشينِ امروز, در صدر اسلام و زمان فتح, مردمانش بر كيش و مذهب خود باقى بودند, بى آن كه براى اسلام آوردن آنان زور و اجبارى دركار باشد, اما كم كم با شنيدن آموزه هاى اسلام وهمنشينى با مسلمانان, جذب اسلام شدند.

جهانگردى بستر ابلاغ دينى

اگر نهضت دين خواهيِ بشر در اين روزگار مورد توجه قرار دهيم و اين كه بشر امروز نيز از فرو افتادن در تنگناى ماديت و از دست دادنِ هويت معنوى خويش, خسته و وامانده شده و در ژرفاى فطرت خود در جست وجوى فرشته نجات است. در پى فرم و شكلى از زندگى است كه انسان بودنِ او را تفسير كند. او را از چرخه گيج كننده: (كار براى پول و پول براى كار) آزاد كند, تا عطر زندگى به مشامش برسد.

در چنين فضا و موقعيّتى, پيوستگى و آمدوشد از راه رويكرد به صنعت جهانگردى و پذيرش جهانگرد, بى گمان بهترين شيوه براى ابلاغِ پيام اسلام است. زمينه اى است براى ارائه و عرضه آموزه هاى اسلام به گردشگرانى كه چه بسا بسيارى از آنان در پى حقيقتند و مخاطبهايى آماده براى دريافت پيام.

يكى از كارشناسانِ صنعت جهانگردى مى نويسد:

(برداشت عاميانه از گسترش صنعت توريسم, اشاعه فساد و بى بندوبارى است. در حالى كه بررسيها و مطالعات كارشناسانه واقعيتى غير از اين را نشان مى دهد.

برابر دسته بنديهاى انجام شده به وسيله متخصصين امر, امروزه بيش از 13 نوع جهانگرد در جهان وجود دارد كه با انگيزه هاى متفاوت سفر مى كنند تنها يك گروه از 13 گروه از جهانگردان را بايد در زمره (جهانگردان بى بندوبار) محسوب كرد كه اين گونه افراد نيز قطعاً جمهورى اسلامى را به عنوان مقصد انتخاب نخواهند كرد; چرا كه سواحل جزاير (كارائيب), (هاوايى), (مالديو) و دهها منطقه ديگر در مناطق مختلف جهان به مراتب مهياتر براى خوش گذرانى چنين افرادى است.)39

پس, صنعت توريسم را نبايد هم معنا با اتخاذ سياست تساهل و تسامح در برخورد با جريانهاى فرهنگيِ غير دينى دانست, بلكه اين صنعت زمينه و بستر دادوستدهاى فرهنگى و گفت وگوى فكرى و اعتقادى و به تعبير قرآن (جدال أحسن) را به گونه عملى فراهم مى آورد و بى گمان در اين ميان فرهنگ و باورى پايدار مى ماند كه غنى تر و انسانى تر باشد. اسلام, با توجه به غناى دينى و وفاق انسانى كه دارد, همواره درهمين بسترها رشد و گسترش پيدا كرده است.

بهره گيرى پيامبر(ص) از موقعيتهاى جهانگردى

اگر چه اسلام, ابتدا, با فراخوانى پنهانى افراد و سپس با فراخوانى آشكار نزديكان پيامبر(ص) شكل گرفت:

(وأنذر عشيرتك الأقربين.)40
و نزديك ترين خويشاوندانت را بيم ده.

/ 13