نتيجه:
رابطه و معاشرت تا مرزى آزاد است كه:1 . به همدلى و دوستى فرمانبردارانه و زبونانه مسلمان در برابر كافر نينجامد.2 . آمدوشد با كافرانى باشد كه خوى طغيانگرى را بر كفر خويش نيفزوده اند و به قراردادها و حقوق انسانى مسلمانان احترام مى گذارند.اين دو شرط, كه در بررسى دو دسته آيات به عنوان نتيجه ياد شد, از قاعده (نفى سبيل) يا (عزّت و سيادت) نيز, قابل درك و استنباط است. اين قاعده, در آغاز بحث, توصيف و تبيين شد.يك ادعاى گزاف
شمارى از نويسندگان سطح نگر و چه بسا كينه ورز, براساس اين دسته از آيات چنين قضاوت كرده اند كه: اسلام ارتباط مسلمانان را با پيروان ديگر مذهبها براساس ابراز دشمنى و تنفّر و اهانت قرار داده و مسلمانان را از دوستى با آنان اكيداً باز داشته است!52نادرستى اين سخن از آنچه تاكنون بحث و بررسى شد, به خوبى دانسته مى شود. اينان اين آيات را به رأى خويش تفسير كرده اند. از عوامل بيرون از حوزه اعتقاد, كه سبب ستيز و جنگ با كافران مى شود و در همين آيات به آنها اشاره شده, غفلت ورزيده اند و نيز ميان دوستى اى كه موجب شود مسلمان در برابر اراده و خواست كافر زبون گردد و استقلال و عزت و شخصيت اسلاميِ خويش را از دست بدهد كه اين نوع دوستى مضمون اين آيات و ممنوع است و ميان رفتار دوستانه و مراعات حقوق انسانى و آداب و اخلاق معاشرت كه مضمون بسيارى از آيات ديگر است و بدانها سفارش شده, فرق ننهاده اند.شگفت تر آن كه, اينان قانون ذمّه را نيز در قرآن ناديده گرفته اند. قانونى كه كم ترين مسؤوليت را بر عهده كفّار اهل ذمه مى نهد و در برابر, آنان حقوق ومزايايى در جامعه اسلامى پيدا مى كنند, مانند حفظ جان و اموال و حتى اگر مورد حمله قرار گيرند, مسلمانان وظيفه دارند به عنوان يك شهروند از آنان دفاع كنند. سخن دلسوزانه امام على(ع) با شنيدن ستمى كه دشمنان به زنان يهودى روا داشتند و بسيارى از اين نمونه ها در تاريخ اسلام ثبت است كه اشاره شد.نگهداشت آيينها و قانونها در آمدوشد
افزون بر آن دو مرزى كه براى همزيستى و آمد وشد با كافران معين شد, در متون دينى, آداب و آيينهاى ديگرى نيز بيان شده است مانند: ابتدا نكردن به سلام بر كافر و يا پرهيز از تماس بدنى با كافر. البته اين محدوديتها بيش تر ناظر به لزوم حفظ استقلال و عزّت مسلمانان در برابر كافر است و تأكيدى براى پيش گيرى از خطر احتمالى نفوذ و سلطه كافران بر مسلمانان; چرا كه نگهداشت اين آيينها و قانونها, مسلمانان را از پيامدهاى ناشايست آمدوشد با كافران نگه مى دارد.سلام بر غيرمسلمان
در روايات, درباره سلام بر غيرمسلمانان و يا اين كه اگر آنان سلام كردند, چگونه بايد جواب داد, مسائلى وجود دارد و فقها بر اساس روايات, آرايى ارائه كرده اند.امام صادق(ع) از على(ع) نقل مى كند كه فرمود:(لاتبدؤوا أهل الكتاب بالتسليم واذا سلّموا عليكم فقولوا: وعليكم.)53در سلام بر اهل كتاب پيشى نگير و هرگاه آنان سلام كردند بگوييد: (وعليكم).رسول اللّه(ص) فرمود:(لاتبدأوُا اليهود ولاالنّصارى بالسلام.)54در سلام بر يهود و نصارى پيشى نگيريد.عبد الرحمن بن حجاج مى گويد: به امام كاظم(ع) عرض كردم:(أرايت إن احتجت الى الطبيب وهو نصرانى [ان] أسلّم عليه و أدعو له؟قال: نعم انه لاينفعه دعاؤك.)55آگاه كن مرا كه اگر به طبيب نصرانى نيازم افتاد بر او سلام گويم و براى او دعا كنم؟حضرت فرمود: بلى, زيرا دعاى تو براى او سودى ندارد.فقيهان اهل سنّت, در اين باره بر چهار رأيند: بعضى رأى به حرام بودن داده اند و شمارى به مكروه بودن, و شمارى به مباح بودن و گروهى گفته اند: جايز نيست مگر در حال ضرورت و احتياج و يا علتى ديگر.56در اين باره, ميان فقيهان شيعه دو رأى وجود دارد: رأى مشهور آن است كه سلام كردن بر كافرانِ هم پيمان, مكروه است. اينان نهى در روايات را تنزيهى دانسته اند.57 اما علامه حلّى رأى بر حرام بودن داده است.58صاحب جواهر پس از نقل رأى شهيد بر حرام بودن, مى نويسد:(وهو كذلك لو كان بسند معتبر, ولم تكن شهرة على ارادة الكراهة منه.)59رأى شهيد به اين كه نهى مطلق, در روايات, بر حرام بودن دلالت دارد, صحيح است اگر سند آنها معتبر باشد و شهرتى نمى بود كه بگويد منظور از نهى, تنزيه و كراهت است.از اين سخن, دانسته مى شود كه ايشان رأى به كراهت دارد و نظر مشهور را بر مى گزيند.و اگر مسلمان در يكى از امورش به كافران اهل كتاب احتياج پيدا كند, صاحب جواهر به جوازِ سلام بر كافر رأى مى دهد:(لو اضطرّ المسلم اليه لكونه طبيباً يحتاج اليه ونحو ذلك لم يكره له السلام عليه ولا الدعاء له.)60اگر مسلمان به مراجعه پزشك نصرانى يا شخصى مانند او, ناچار گردد سلام بر او و دعا بر او, مكروه نيست.ايشان دليل رأى خود را روايت عبدالرحمن دانسته; يعنى همان روايت سوّم كه در آغاز بحث ياد شد.از مجموع آرا به دست مى آيد كه براى سلام مسلمان بر كافر بازدارى قطعى وجود ندارد; چرا كه مشهور فقيهان شيعه و بيش تر فقيهان سنّى, بازدارى (نهى) در اين روايات را بازدارى تنزيهى دانسته اند نه بازدارى تحريمى. بنابراين, اگر سلام مسلمان بر كافر, به آن اصل كلى يعنى (اصل عزّت و سيادت) خللى نرساند, منعى از دين براى آن نخواهد بود, بلكه مصداقى روشن از معاشرت نيكو با غير مسلمانان خواهد بود كه در آيات و روايات به آن سفارش شده است.اما درباره جواب دادن به سلامِ كافران نيز دستوراتى در روايات آمده است: