بیشترلیست موضوعات حوزه در صحنه سياست واجتماع حوزه وعرصه علم وتمدن علماى شيعه ومبارزه با استبداد روحانيت شيعه و استعمار رويارويى فرهنگى علماء با استعمار افغانستان اندونزى يمن عراق لبنان و سوريه ايران توضیحاتافزودن یادداشت جدید
در يكى از سفرها در محفل بزرگ علمى ، كه عده بسيارى از دانشمندان بزرگ جهانى در آن گرد آمده بودند ، حضور يافت و به سخنرانى پرداخت . در اين سخنرانى ، دستاوردهاى جهانى اسلام را ، براى حاضران تشريح كرد و مورد استقبال دانشمندان قرار گرفت . اين عالم بزرگ اندونزيايى ، با علاّمه محسن امين در ارتباط بود111و مرحوم علامه محسن امين در سال 1350 ه . . در سوگ مرد بزرگ ، قصيدهاى بلند سرود .112* از ديگر مصلحان و استعمار ستيزان اندوزى ، سيد احمد سقاف بود . وى ، با زبان و قلم ، به آگاهاندن مردم پرداخت . با زبان شعر ، روح شجاعت و مردانگى را در روآنها جارى مى ساخت و به فرزندان آن ديار درس غيرت و جهاد مى آموخت . اين مرد بزرگ ، در شورش ضد استعمارى 1910 م . نقش بارزى را ايفا كرد .113* سيد عقيل جعفرى از ديگر عالمان مصلح و ضد استعمار اندونزى بود .وى ، در جامعه استانبول تحصيل مى كرد كه با دردهاى عالم اسلام آشنا شد . اشغال سرزمينهاى اسلامى در دست بيگانگان ، او را بى تاب كرد . سفرهايى به كشورهاى اروپايى و آسيايى داشت و با بزرگان دينى ديدار كرد و سپس به اندنزى بازگشت و با كوله بارى از دانش و تجربه به صف مبارزان ضد استعمار پيوست . نقش برجسته او در رهبرى مردم عليه اشغالگران ، اشغالگران را بر آن داشت كه وى را دستگير و به زندان بيفكنند . ولى او از تلاش براى استقلال كشورش باز نشست و تا سپيده دم استقلال به فعاليتهاى خود ادامه داد . ابن عقيل در سال 1952 ميلادى ، در نود سالگى چشم از دنيا فروبست .114
يمن
* سيد على شهاب ، از عالمان معروف مذهب امامى و مروجان فقه جعفرى است . وى ، در يمن و اندونزى ، در راه استقلال و شوكت مسلمانان تلاش مى كرد . در يمن با استعمار انگليس درگير بود و در اندونزى با استعمار هلند .على بن شهاب ، علوم دينى را در حضر موت در نزد اساتيدى چون ابوبكر بن شهاب بياموخت و به درجه اجتهاد نائل آمد .در سال 1295 ه . ق . به همراه استاد خويش و ديگر مبلغان مذهبى ، به سرزمين اندونزى آمد و در راه شكوفايى اسلام ، به فعاليت پرداخت . سيد شهاب ، اتحاد اسلام و پيوستگى عالمان بلاد اسلامى را تنها وسيله نجات اسلام و مسلمانان از چنگال جهانخواران مى دانست . بدين جهت ، باب مراوده و ارتباط با عالمان دينى سرزمينهاى اسلامى را گشود و از آنان براى نجات مسلمانان ، كمك طلبيد . روى همين انگيزه با سلطان عبدالحميد مكاتبه كرد . او تلاش مى كرد دولت عثمان در هند شرقى(اندونزى) سفارت ايجاد كند و دائره نفوذ خودرا گسترش دهد ، تا در نتيجه از دائره نفوذ استعمار هلند ، كاسته شود .115على شهاب ، براى رسيدن به اهداف بلندش ، جمعيتى مذهبى و سياسى در اندونزى تشكيل داد و از شخصيتهاى بزرگ براى پيوستن به آن دعوت كرد . پنجاه نفر از بزرگان رهبران مذهبى و سياسى دعوت او را اجابت كردند ، ولى كار شكنى برخى از عمال دولت عثمانى ، مانع از ثمر رسيدن كارهاى اين جمعيت گرديد به موازات گسترش فعاليتهاى على شهاب و ساير علماء و رهبران مذهبى اندونزى ، تضييقات سياسى و نظامى و اقتصادى استعمار هلند عليه اين گروه افزايش يافت . على شهاب را دستگير و زندانى كردند و اموالش را به يغما بردند .در سال 1311 ه .ق . براى تفاهم با دولت عثمانى و حلّ اختلافات مسلمانان يمن ، با كارگزاران ترك به استامبول رفت و بعد از گرفتن تعهداتى از مسؤولين دولت درباره مسلمانان يمن ، به يمن برگشت . وى ، با مطالعه دقيق و گشت و گذار در ميان قبايل يمن ، به ريشههاى اختلاف « باب عالى » و مردم يمن ،پى برد . براى رهايى از عفريت تفرقه و انسجام مسلمانان ، به اطراف و اكناف جهان اسلام نامه نوشت و از بزرگان دين ، يارى خواست ونسبت به شگردهاى شوم استعمار بريتانيا در يمن و هلنديان در اندونزى هشدار داد . هشدارهاى اين مرد مصلح در « باب عالى » مؤثر نيفتاد و همچنان اطرافيان جاه طلب و مرموز سلطان عبدالحميد ، آتش كينه و دوئيت بين مسلمانان يمن و ترك مى افروختند .اين عالم بزرگوار ، علاوه بر مبارزات سياسى ، به تقويت بنيه دين مردم ، تربيت فرزندان مسلمان ، بويژه بى سرپرستان و مسائل اقتصادى ومعيشتى مردم ، اهميت فراوان مى داد .او ، براى ترويج عقايد صحيح مذهبى و بهره ورى از مكتب اهل بيت كوشش فراوان كرد و دراين باره مقالات بسيارى نوشت . براى تربيت بى سرپرستان نوباوگان مسلمان ، مدرسهاى تأسيس كرد . اين مرد بزرگ ، به مشكلات ومصائب مسلمانان نگرشى يك بعدى نداشت . او ، بدرستى پى برده بود كه عامل عقب ماندگى مسلمانان و اختلافات وتعصبات كور آنان ريشه در جهل و فقر دارد . از اين روى ، افزون بر مبارزه با جهل ، به زدودن غبار از چهره مسلمانان نيز پرداخت و در راه رونق اقتصادى تلاش بسيار كرد .116
عراق
بى كفايتى دولت عثمانى در نگهدارى سرزمينهاى خود ، موجب شده بود كه هر روز بخشى از قلمرو خود را از دست بدهد و دشمن بر گوشهاى از سرزمين اسلامى تسلط يابد ، استعمار گران ، براى بلعيدن سرزمينهاى اسلامى دهن گشوده بودند و براى به انجام رساندن اين قربانى در حال احتضار لحظه شمارى مى كردند .نفاق واختلافات مذهبى و ملى ، فساد و نشر افكار و انديشههاى الحادى و فرهنگ غربى ، بذرهايى بود كه اروپاييان براى آماده كردن زمينه هجوم و شكست نهايى مسلمانان د رميان نسل نوين مسلمان مى پاشيدند . قدرت عظيم و حساسيت سياسى علماى مذهبى در عراق ، و حساسيت سياسى علماى مذهبى در عراق ، مانع از رسيدن استعمارگران به آرزوى تصرف عراق بود . كسانى چون ميرزاى شيرازى ، خاندان كاشف الغطاء و ساير علماى بزرگ ، از موانع اصلى سقوط سرزمين عراق در دام بريتانيا به شمار مى آمدند و هرگونه توطئهاى را عليه مسلمانان ، خنثى مى كردند .بعد از وفات ميرزا و شكستهاى پى در پى دولت عثمانى در ساير جبههها ، بريتانيا براى تسلط بر خليج فارس و عراق ، به بين النهرين يورش برد وباپياده كردن نيرو در بصره ، به پيشروى به سوى بغداد ادامه داد . بسيج عمومى علماى عراق و مراجع تقليد ، نقش مؤثرى در مقابله مردم عراق با بيگانگان ايفا كرد . نيروى مردمى عظيمى براى حمايت از ارتش عثمانى گسيل شد .علماى بزرگى ، چون: مرحوم آية اللّه كاشانى ، شيخ الشريعه اصفهانى ، علامه محمد سعيد حبوبى و . . . به فتواى آية اللّه سيد محمد تقى شيرازى به ميدان رفتند و تمام توان خود را براى دفاع از سرزمين اسلامى به كار بردند .علماء ، نقش مهمى در حفاظت جنوب عراق ، كه از مهمترين مراكز دفاعى اين كشور بود ، ايفا كردند .* مرحوم سيد ناصر بصرى ، كه داراى قدرت بسيار بود و از مكانت و جايگاه عظيمى در دلها برخوردار ، چونان باروئى محكم از آن خطه حفاظت مى كرد . بيگانگان از صولتش در هراس بودند . در زمان اين مرد ، بريتانيا نتوانست در امور بصره دخالت كند و مزدوران دشمن ، چون: سيد ابوطالب ، نقيب بصره ، در رسيدن به اهدافشان ناكام ماندند .117بعد از وفات اين عالم دلير ، نيروهاى بريتانيا ، بى محابا بر بصره تاختند . در اين هنگام علمايى چون شيخ الشريعه اصفهانى ، سيد على داماد ، شيخ باقر حيدر ، آية للّه كاشانى ، كه به فتواى ميرزاى دوم به جبهه آمده بودند سلاح بر گرفتند و در اين خطه با دشمنان به نبرد برخاستند .118