كارگزاران دولت ناصرى وقلم به دستان رژيم پهلوى همواره اين نغمه را در گوش جامعه ونسل نوخاسته تكرار كرده اند كه احكام دين و دخالتهاى روحانيان درسياست عمده مانع ناكاميهاى علمى وعقب ماندگى ايران از مغرب زمين است. مخالفت آنان با علم وصنعت نجس شمردن فرنگيان وانحصار علوم در مسائل دينى وفقهى مانع از رشد وتوسعه ايران شده است. شروع پراكندن اين نغمه شوم در زمان ميرزا حسين سپهسالار بود. در عصر مشروطيت روشنفكر نمايان ونويسندگان روزنامه ملانصرالدين 15ودر عصر پهلوى نويسندگان كتابهاى درسى درگوش ملت زمزمه مى كردند. دكتر عيسى صديق از مهره هاى دربار پهلوى در اين باره نوشته است:( سبب عمده بهره مند نشدن ما از نهضت فرهنگى معزب زمين… عبارت بود از منحصر ساختن تحصيل به علوم دينى وقدرت زايد الوصف مجتهدين ومداخله آنان در امور كشورى ومنع از تحصيل علوم طبيعى ورياضى و وجود دو حائل بزرگ يعنى عثمانى وروسيه بين ايران واروپاى غربى.)16ونويسنده اى ديگر دركتابى درسى ويژگى احكام شريعت چونان: نجاست كفار بحث از احكام كهنه شده وعدم آشنايى روحانيت با علم وتمدن وموضع گيرى در برابر دستاوردهاى بشرى را از موانع رشد جامعه دانسته است:(در اين برخورد با علوم وتمدن جديد روحانيون ما كه در هدايت ملت مسوٌوليت مهمى بر عهده داشتند وظيفه خود را چنان كه بايد انجام ندادند. فرنگى براى توده ملت ما همچنان نجس ماند وتماس با فرنگى (جز تماس با خوراكيهاى لذيد فرنگى از قبيل قند) حرام. ملت همچنان به بحث از نجاسات ومطهرات مشغول ماند. در نظر آنان هيچ گاه صابون به صورت مطهر جاى خاك رانگرفت. هنوز بحث از اين است كه زكات ماده شتر سه ساله ماده شتر چند ماهه است. هنوز در نظر آنان عالم از افلاكى ساخته شده است كه مثل پوست پياز برروى هم قرار گرفته اند. وقتى تلگراف به ايران آمد با ادله عقلى فراوان ابطال شد و…)17بايد ديد كه اين ادعاها به كجا مستند است وكدام عالم دينى راه را بردانش بسته است وكدام مسأله دين بهره بردارى از دستاوردهاى نوين بشرى را منع مى كند. بويژه در دوره سيد جمال وعصر ناصر الدين شاه كه تحصيل علم ودانش شتاب گرفته بودودستاوردهاى علمى فرنگيان در ايران نيز مورد بهره بردارى قرار مى گرفت كدام عالم دينى فراگرفتن علوم طبيعى ورياضى رامنع كرده است. جاى بررسى دارد كه آيا دولتمردان قاجار كه به روحانيت حمله مى كرده اند وآنان را واپس گرامى خوانده اند براى پيشرفت علمى وفرهنگى ايران دل مى سوزانده اند يا خير هدف ديگرى دنبال مى كرده اند.ييا بررسى كارنامه دولتمردان قاجار بويژه آنان كه سنگ علم ودانش بر سينه مى زده اند وبه همين دليل بر روحانيت به پندار آنان واپس گرا پشت مى كرده اند سر در آخور بيگانه داشته اند ويا بر آن بوده اند با اين شگردها رقيبى نيرومند را صحنه اجتماع بيرون برانند.تماس با اجنبى همصدا وهم آوا با بيگانگان واگذارى منابع طبيعى و سرمايه هاى عظيم كشوربه ثمن نجس به بهانه پيشرفت و… حركت به سوى تمدن ونوآمورى نام مى گيرد امّا فى مخالفت با اين وطن فروشيها ارتجاع وواپس گرايى.چطور مى شود در شريعتى كه بر آوردن احتياجات مردم واجب كفايى باشد و دانشهايى چون: هيئت طب رياضيات هندسه و… در حوزه هاى علوم دينى تدريس شود وموقوفاتى براى همين دانش پژوهان ومحصلان اختصاص بيابد باز هم متهم بشود به مخالفت با علم ودانش!آيا زير اين كاسه نيم كاسه اى نيست؟آيا ترقند بازان با اين همه روشنى پرونده روحانيت در پى اهداف خاصى نيستند؟با اين حال براى روشن شدن مطلب مرورى مى كنيم به وقف نامه دارالشفاء استرآباد كه در آن علوم شرعى وپزشكى تدريس مى شده است:(…و شرط كرد حضرتِ واقف مذكور كه حاصل موقوفات مذكوره در هر سنه بعد از اخراج موٌنات ديوانيه وعمارت ومرمت ضروريه بقعه مذكوره صرف كرده شود.ثلثان مابقى از حاصل اوقاف مذكوره را به مدرس ومعيد وطلبه وخادم… وشرط كرد ايضاً عالى حضرت واقف مذكور آن كه مدرس مذكور مستعد باشد به علم طب و مبادى آن از علوم ديگر وغير آن از علوم شرعيه به نهج مذهب اماميه…)18علاوه بر رونق وترويج اين گونه علوم در حوزه هاى دوره صفوى ونادرى در دوره قاجار نيز با وجود مدارس جديد ودارالفنون رواج تام داشته است و رشته هايى از هيئت وطب قديم وجديد ورياضيات و زبانهاى خارجى به طالبان علم تدريس مى شده است.تذكره عالمان آكنده از وجود عالمان طبيب رياضيدان ومهندس است19 عالمانى چون سيد ابوالقاسم كاشانى ميرزا حسين خليلى آخوند خراسانى شيخ اسحق رشتى و… علوم جديد رابا زوى دين وموجب پيشرفت جامعه مى ديدند ودراين راه اقدام به تاسيس مدارس ويژه درنجف كردند.20سيّد محمد طباطبايى در جمعى مى گويد:(يك وقتى مردم علوم قديم راتحصيل مى كردند ودر صدد علوم جديد نبودند. حالا مى گويم كه: علوم جديد هم دانستنش لازم است. هر وقت اقتضايى دارد. شما بايد علوم حقوق بين الملل راهم بدانيد. بلكه علوم رياضى بلكه زبان خارجه راتايك اندازه اى بايد بدانيد.چه سبب دارد كه از تمام ملل داعى ونماينده به طرف ژاپن رفت واز ايران نرفت. چرا بايد در ايران يك نفر از علماء زبان خارجه رانداند. شما اگر از علوم جديد ربطى داشتيد اگر از تاريخ وعلوم حقوق اطلاعى داشتيد اگر عالم بوديد آن وقت معنى سلطنت رامى دانستيد.)21نخستين مدرسه جديد با اسلوب آموزشى نوين در سال 1317هـ.ق.به دست هيمن عالم بزرگ تاسيس شد. پس از آن بسيارى از روحانيان آگاه در راه اصلاح برنامه هاى آموزشى وهمگانى علوم قديم وجديد به گسترش مدارس اقدام كردند.وبا اقدامات برخى از روحانيان كه مخالف گسترش اين گونه مدارس بودند مقابله كردند. با پديده صنعت وتكنيك بويژه راه آهن (كه عمده اتهامات مخالفان پيرامون آن است) نه تنها بزرگان حوزه ومراجع مخالفت نكرده اند كه با امكانات ونفوذى كه داشته اند به كمك شتافته وآمادگى خود را براى رشد صنعتى وگسترش خدمات اجتماعى اعلان نموده اند.در پروژه راه آهن طرح نخستين را مستشار الدوله به نام پروژه ناصرى راه آهن قم ريخت ولايحه آن رادر 24رمضان 1291ق. نوشت. مستشار الدوله در اين باره با بزرگان علما به رايزنى پرداخت. از جمله نظر حاجى ملاصادق مجتهد قم راپرسيد: ملاصادق در جواب وى بر ضرورت گسترش شبكه راه آهن تاكيد كرد وآبادانى مملكت آبادى صحراها ارزانى كالاها به كار گماردن بيكاران و از بين رفتن محروميت را از آثار آن شمرد:(آنچه به نظر قاصر ورأى فاتر مى رسد اين است كه راه آهن باعث تعمير وآبادانى جميع قفار موحشه وبرادى بايره وترخيص نرخ غالب حبوبات وغلات بلكه اثمار وفواكه بلكه اغلب ماُكولات واشياى لازم تعيش است. ورافع بطالت جماعت بيكارها وتقليل مردم بيكاره واهل سوٌال خواهد شد. هر گاه مشيت الهى وعنايت ربانى شامل احوال اهل ايران شود كه راه آهن من البّر الى البحر متصل شود مملكت گلستان ورفع پريشانى جمهور خلق مى شود و هر يك به شغل مى پردازند.)22طرح راه آهن مشهد تهران نيز كه براى كشوربسيار سود آور بود با استقبال مراجع وفضلاى مشهد روبه رو شد وشش نفر از مجتهدين مشهد: ميرزا باقر مجتهد شيخ ابومحمدمجتهد شيخ عبدالرحيم مجتهد ميرزا احمد مجتهد آخوند غلامحسين مدرس گفتند:(منافع وفوايدى كه بر راه آهن مترتب مى شود محتاج به بيان نيست. ان شاء اللّه با اهتمام اولياى دولت انجام خواهد شد.)23وعده ديگر از بزرگان علما در اهميت راه آهن نوشتند:(اگر راه آهن ساخته شود به حكم عقل وتجربه كه در ممالك خارجه ودر راه اسكندريه ديده وشنيده شده بلااغراق اعداد زوار ومال التجاره نسبت به حاليه به اضعاف مضاعف خواهد رسيد.)همچنين از طرح راه آهن تهران تبريز علماى آذربايجان استقبال كردند وبراى پيشرفت سريع آن براى كمكهاى مادى ومعنوى اعلام آمادگى كردند.24اينها نشانگر توجه علما به توسعه كشور واستفاده از ابزار نوين صنعتى است. اگر كسانى چون ملاعلى كنى با پروژه راه آهن در تهران ورِى مخالفت كرده اند به دليل كوته بينى وتحجرفكرى نيست بلكه مخالفت آنان ريشه در جاى ديگر داشته است. ملاعلى در نامه اى به ناصر الدين شاه هجوم عموم فرنگيان به بلاد ايران وبه خطر افتادن ارزشهاى دينى وموقعيت عالمان را از دلائل مخالفت با پروژه راه آهن ذكر مى كند.25 گواين كه به هنگام افزون شدن نفوذ خارجيان در ايران دولتمردان به بيگانگان نامسلمان اظهار انقياد مى كردند واحكام دين را به هيچ مى گرفتند. يحيى دولت آبادى در گزارش سال1306 از سرگذشت خود درباره اصفهان نوشته است:(آثار رقابت روس وانگليس در اين شهر نيز خود نمايى مى نمايد و هر يك قنسولخانه مستقلى دارند ودر سياست وتجارت رقابت مى كنند. ظل السلطان از تاثير نفوذ بيگانگان مجبور شده است از پاره اى از اقدامات روحانيت واجراى حدود شرعى در دادگاههاى شرع جلوگيرى كند.)26نكته ديگر ميرزا حسين خان پس از عزل مخالفت مردم وعالمان را با ساختمان راه آهن به سبب ترجمه نارسايى دانست كه ميرزا سعيد خان وزير خارجه از قرار داد عرضه داشته است: