بیشترلیست موضوعات حوزه در صحنه سياست واجتماع حوزه وعرصه علم وتمدن علماى شيعه ومبارزه با استبداد روحانيت شيعه و استعمار رويارويى فرهنگى علماء با استعمار افغانستان اندونزى يمن عراق لبنان و سوريه ايران توضیحاتافزودن یادداشت جدید
متفكر ومتبكر مى گرديدند.شيخ على استرابادى كه در محضر صاحب جواهر و شيخ انصارى به درجه اجتهاد نائل آمده بود در علم وصنعت داراى افكارى بديع ونوآوريهاى شگرف بود. از جمله ابتكارات وى اختراع تفنگ ته پر وساعت شب كوك است. شيخ على براى اصلاح امور ونظم كشور مبادرت ونوشتن كتاب قانون بر مبناى احكام اسلام نموده عبادات وسياسات وعادات ومعاملات را در آن به روش نوينى تنظيم نمود و وظايف قانونى همه طبقات را مشخص كرد. ناصر الدين شاه كه نشر اين افكار وانديشه ها را بر ضرر خود مى ديد او را از اين كار باز داشت. ناظم الاسلام كرمانى دراين باره مى نويسد (از آن مرحوم[شيخ على] شنيدم كه گفت: به ناصر الدين شاه گفتم: اگر مخارج يك مدرسه رابدهيد من يك مدرسه تشكيل مى دهم كه در هر اطاقى از آن مدرسه يك علم صنعتى تدريس شود. وپس از زمانى قهرا صنايع ايران در تحت اعلميت خواهد آمد.[ونظر آن مرحوم به مدرسه دارالفنون بوده] ولى ناصر الدين شاه چون ديد كه اگر منعقد شود اصلاح اهالى ايران رامنتج خواهد گرديد لذا جواب داد حيف است كه فكر شما در جزئيات خراب شود)35شيخ على با وجود اصرار مكرر بر ادامه كارهاى فرهنگى وصنعتى خود ره به جايى نبرد و در باريان مانع ادامه كارهاى ثمربخش ومفيد او گرديدند.روشنفكران وابسته وغربگرا نيز كه همزيستى با روحانيت رابر نمى تافتند همصدا با درباريان مى گفتند:(دشمن ترين اشخاص براى نظم مملكت وتربيت ملت وآزادى آنها طايفه علما واكابر فناتيك اند)36همين نامرديها وشايعات بى اساس درباريان وروشنفكران بى دين بود كه سيد جمال را به خروش آورد وبراى دفاع از مظلوميت عالمان به ميدان آمد. سيد علاوه بر آشكار كردن مكانت علمى وشعور سياسى وانگيزه هاى اصلاح طلبى علما درباريان را مانع اصلى توسعه وآزادى كشور شمرد.سيّد در جواب نامه يكى از دوستانش كه متاثر از تبليغات مخالفان روحانيت به آنان به چشم بدبينى مى نگريست نوشت:( تصور كرده بوديد كه علت محروميت ملت ودولت ايران از ترقيات امروزه مخالفت علما با سياست واداره مملكت است. چون عقيده اين عاجز را در اين باب خواسته بوديد عقيده شخص خودم رابه عرض رسانيده وتمناى قبول عذر مى طلبم. آنچه درباره علماء ايران تصور كرده ايد دور از عدل وانصاف است. زيرا پوشيده نباشد كه هر وقت كه قدرت بدون قيد وبدون بازپرس باشد رجال دين نمى توانند از اجراء اداره آن قدرت مسلط جلوگيرى كنند. خصوصاً در عصر حاضر كه هيچ قوه اى نمى تواند از اجراء احكام دولت در ترقى ملت ممانعت كند. كى دولت ايران خواست در مملكت راه آهن بكشد و علماى دين مقاومت كردند واو را از نيل به اين مقصد كه هم براى دولت وهم براى وطن مفيد است باز داشتند؟ كى دولت ايران خواست مدارس را احياء كند وبراى تهذيب نيل وانتشار تعليم كاخ علم را بنا نمايد وعلماء ايران اين نورى كه قلوب رامنور مى سازد وتاريكى جهل رافرارى مى كند خاموش ساختند وگفتند علم صحيح با شرع مقدس مغايرت دارد…)37سپس سيد جمال در خروج برخى از علما از زى روحانيت مى نويسد: زيان وضررى كه احيانا از جانب برخى از روحانيان پيش مى آيد قدرى صحيح است ولى انحراف عمومى نيست وتنها اختصاص به برخى از آنان دارد ونمى توان عملكرد برخى از روحانيان رابه پاى همگان نوشت وجامعه روحانيت رازير سؤال برد.تبليغات در باريان عليه روحانيت چنان بالا گرفت كه حتى(ملكم) كه روزگارى در مخالفت با علما و قوانين شرعى شهره بود متاثر از حركتهاى اصلاحى وقانون خواهى علما در ارتباط با نقش روحانيت ساكت نمى نشيند ودر جواب پرگوييهاى يكى از وزراء مى نويسد:(سركار وزير! اين حرفها مدتى است كهنه شده است بيچاره مجتهدين را بى جهت متهم نكنيد. باز الان در ايران هر گاه كسى هست كه معنى نظم يورپ رابفهمد ميان مجتهدين است.)38او در جاى جاى روزنامه قانون از روحانيت دفاع مى كند.39
علماى شيعه ومبارزه با استبداد
استبداد مخوف قاجار ايران رابه زندانى هول انگيز تبديل كرده بود.40 ناصر الدين شاه چونان سلف خود محمد خان قاجار خود رامالك الرقاب مردم مى دانست. هيچ كس را در برابر او امر او حق سخن نبود وهر گونه مخالفت در برابر استبداد وستم عكس العمل شديد او را در پى داشت. شاه كه در برابر قدرتهاى بيگانه با خفت زانو مى زد.براى مقابله با ناراضيان ومخالفان دستى آهنين داشت. تا آن جا كه شكار انسانهاى مبارز رواج يافت ودر مواردى دستگير شدگان ورجال ناراضى رابه امر شاه به درون چاه مى افكندند. به اين هم راضى نمى شدند وقلب مريضشان شفا نمى يافت تير اندازان سنگدل بر سر چاه مى ايستادند واجساد نيمه جان ته چاه رانشانه مى رفتند.41صاحبان وعالمان ستم ستيز در زندانها قرون وسطايى به سختى روز را به شب مى رساندند. پاى آنان در كند وزنجير بود. زندانيان رامثل حيوان درپيش چشم رجال دولتى و سردمداران استبداد سر مى بريدندوگاه مثله مى كردند. بستن و كشتن وبه كند وزنجير كشيدن خيلى آسان وبى دغدغه وبا خوشروى تمام انجام مى شد. كشور نبود جنگلى بود پر از حيوانات درنده.دستگاه ادارى كشور از درون پوسيده بود. رشوه فساد تملق زورگوى يى فروش مناصب دولتى و… رواج تام داشت.مشاغل دولتى مزايده داده مى شد. امروز يكى با پيش كش به مقامى مى رسيد وفردا فرد ديگر با تقديمى بيشتر داو طلب آن مقام مى شد. بدين جهت هر كس دستش به كارى بند مى شد در درجه نخست اين را وظيفه مى دانست كه بخوراند وخود دو چندان بخورد وتا فرصت در دست است بار خود را ببندد.42ظلم وستم قحطى وخشكسالى كه چندين سال طول كشيد نواحى پرجمعيت را از سكنه خالى كرد.43 خزانه روز به روز تهى مى گشت ودستگاه ماليات گيرى حساب وكتابى نداشت.اين وضع گروههاى مختلفى از روحانيان وروشنفكران وبرخى از جناحهاى واقع بين تر نظام حاكم رابه عكس العمل واداشت.افرادى در صدد بر آمدند كه از راه تدوين قانون وسياست گام به گام به اين وضع پايان دهند وكشور را به سوى نظم وقانون سوق دهند. ولى از آن جا كه در سياستها رضايت شاه رادر نظر داشتند ودر جهت گيريها روبه قبله غرب سرانجام ره به جايى نبردند.در اين ميان گروهى كه واقعاً حكومت قاجار را بر نمى تافت روحانيان وعالمان بودند. كسانى كه با حاكمان قجر از ريشه در تعارض بودند وحّس دينى ومذهبى ومبارزه با بدعتها وستمها آنان را به مخالفت واداشته بوده.صرف نظر از افرادى اندك كه (نافرمانى از دولت را از گناهان كبيره)44 مى دانستند اكثريت قاطع در مقابل شاه وفرامين او استقلال فكر داشتند و سلطنت شاه را غير قانونى وغاصبانه مى دانستند ودر مقابل دربار حاضر به مماشات وكرنش نبودند وهديه اى را از آنان قبول نمى كردند:(روحانيون ناصر الدين شاه وسلاطين ديگر سلسله او و همچنين كليه سلاطين ديگر را حكام وحكمفرمايان غير قانونى مى دانند در حقيقت آنها هيچ وقت سلطنت را به رسميت نمى شناسند وبه عقيده آنها آنچه را كه سلاطين مالك هستند به غارت وزور وبا بى عدالتى به دست آورده اند وبنابراين حاضر نخواهد شداز شاه هديه وتحفه اى دريافت كند زيرا اين تحفه حرام است.)45