حوزه در صحنه سیاست و اجتماع نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حوزه در صحنه سیاست و اجتماع - نسخه متنی

سید عباس رضوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

(وكان الملايوسف يمنع السكنى المهاجرين الاجانب فى النجف لاسباب منها ماحدثنا جملهِ من الساده ال مومن من اعمام السيد المرتضى الذين كانوا من بطانة الملايوسف: ان الملاكان بعيد النظر لعواقب الامور ويقول:انى اخاف ايضاً من دخول بعض البابيه والجواسيس لبعض الدول الغربيه بزمرة المهاجرين. حيث كانوا يتوصلون الى ما ربهم بزى اهل العلم ويدخلون النجف ويقربون من العلماء ولايعرفونهم وكما اشتر واضماير بعض الرجال الضعيفه المحمول على المسلمين والاسلام منهم برى )1

ملايوسف از سكونت مهاجران بيگانه به نجف به عللى مانع مى گرديد. از جمله من از نزديكان او شنيدم: ملا دور انديش بود وعاقبت نگر وهمواره مى گفت: من از نفوذ برخى از بابيان وجاسوسهاى دولتهاى غربى در پوشش مهاجران نگرانم; چرا كه آنان براى رسيدن به اهدافشان از لباس اهل علم استفاده مى كنند ووارد نجف مى شوند. در حالى كه هويتشان شناخته نيست به علماء نزديك مى شوند و افكار وانديشه هاى آنان را دگرگون مى سازند چنانكه همين افراد افكار برخى از علماى ضعيف راخريدند.

علماى حوزه اى وحدت مسلمانان اهميت فوق العاده قائل بودند واز ترفندهاى دشمنان براى تفرقه بين جوامع اسلامى وايجاد اختلافات مذهبى وملى غافل نبودند. در آن روزگار دولت ايران وعثمانى براثر اختلافات ديرينه مذهبى واقليمى همچون دو قطب مخالف رو در روى يكديگر صف آرايى كرده بودند ومناطق مرزى ايران وعثمانى متشنج بود و هر چند گاه ستيزهايى رخ مى داد وعده اى مظلوم به خاك فرو مى غلتيدند.

دشمنان اسلام بيكار ننشسته وبا شگردهاى آشكار وپنهان به گسترش اختلافات كمك مى كردند.

در اين ميان مهمترين نيروهاى بازدارنده ومهار كننده سركشيها علماء بودند. آنان با استفاده از نفوذ مردمى پابه صحنه نهاده ومانع از بروز درگيرى وياگسترش آن مى شدند.

درگيرى بين نادرشاه ودولت عثمانى تنها به وساطت علماى حوزه خاموش گرديد.2

در فروكش كردن در گيرهاى قاجاريان وعثمانى نيز پا در ميانى علما به بيشترين نقش را داشت.

آن كاشف الغطاء فرزندان ونوادگان شيخ جعفر كبير از عوامل اصلى ثبات مسلمانان وايجاد وحدت بين آنان بودند.

شيخ موسى كاشف الغطاء (م.1244هـ.ق.) از عالمانى بود كه در اصلاح امور مسلمانان وجلوگيرى از تفرقه بين ارباب مذاهب سخت مى كوشيد. در راه تفاهم بين مردم عراق ودولت عثمانى وجلوگيرى از تعصبات ملى تلاش بسيار كرد. از جمله كارهاى وى ايجاد صلح وآشتى بين عثمانى وايران در سال1212 بود:

بين داود پاشا والى بغداد و محمد على ميرزا درگيرى رخ داده بودو مى رفت كه به جنگى بزرگ تبديل گردد كه شيخ موسى به نزد بزرگان ايران وعثمانى رفت وبا زحمت بسيار آتش اختلاف راخاموش ساخت.3

شيخ حسن كاشف الغطاء (م.1262هـ.ق.) نيز در ايجاد تفاهم ورفع ظلم وستم از مردم نقش بنيادى داشت. باكياست ومنشى عالى بين عثمانى وشيعيان عراق رفع خصومت مى كرد.

* شيخ على كاشف الغطاء از معاصران سيد جمال الدين اسد آبادى وهمراهان او در آستانه بود. بينش سياسى قوى داشت و نسبت به احوال وسرنوشت مسلمانان حساس بود.

او براى آشنايى با مسلمانان وعالمان ممالك اسلامى به گشت وگذار پرداخت مكانت علمى تجربه خلوص در نيت ومقاصد عالى وى سبب گرديد كه در نزد بزرگان (باب عالى ) ودولت ايران نفوذ كلام داشته باشد وازاين راه بتواند در مسير وحدت مسلمانان گام بردارد.5

* شيخ محمد حسين كاشف الغطاء فرزند شيخ حسن كاشف الغطاء برهمان راه پدر گام زد وعزت وشكوت مسلمانان راسر لوحه كارخويش قرار داد.

* مرحوم شيخ موسى شراره از علماى لبنان واز شاگردان ممتاز ملاحسينقلى همدانى عالمى بود دورانديش وواقع نگرو در اخلاق ورفتار اجتماعى مورد قبول توده مردم از شيعه وسنى. به همه مسلمانان به چشم برادر دينى مى نگريست:

(او در محفلى كه از علماء ويا بزرگان اهل سنت در آن بودند سختى به جز الفت بر زبان نمى راند وسعى در تاليف دلهاى مسلمانان داشت.)

صفا وصميميت وانسان دوستى اين مرد بزرگ چنان بود كه امير قادر مغربى سردار بزرگ انقلاب الجزائر كه در آن زمان در سوريه به سر مى برد شيفته خصائل اوشد و به زيارتش شتافت.

* مرحوم ميرزاى شيرازى مشعلدار اتحاد وبرادرى ومبارزه با نابرابرى بود. او سدّ سكندرى بود در برابر تفرقه افكنان. بارهاى بار تفرقه جويان بين شيعيان وسنيان بذر شوم تفرقه افشاندند ولى آن مرد بزرگ با هوشيارى وكياست تمام نگذارد بذرهاى جدايى به بار نشينند. او در جاى جاى دارالاسلام وكلايى داشت كه چنان عيون عمل مى كردند و خالص ترين اخبار رابه او مى رساندند ودستور العمل مى گرفتند.7

هوشيارى وزيركى اين مرد بزرگ سبب گرديد آتش فتنه اى كه بين روس وايران به خاطر قتل تبعه روسى افروخته شده بود خاموش شود. وى بافرستادن سفيرانى به نزد قيصر روس به اختلاف خاتمه داد.8

* از ديگر عالمان بيدارو بيدارگر مرحوم شيخ صادق فرزند شيخ محسن بود.

او زبانى رسا داشت ودر شعر وادبيات يدطولا. او ازشعر در راه مقاصر عالى خود بهره مى برد در قصيده اى بلند ناصر الدين شاه را براى جنگ عليه بريتانيا تهيج كرد. از او خواست سلطان عبدالحميد را در اين امر بزرگ يارى كند.9

* سيد على تبريزى(م.1316هـ.ق.) از عالمان بيدار ودورانديش ودر عصر فرزانه عصر سيد جمال الدين اسد آبادى مى زيست. از ديگر عالمان دور انديش و او افزون برفقه واصول تفسير حكمت تاريخ در پزشكى نيز تبحر داشت. براى آشنايى با سرزمينهاى اسلامى وعلماى بلاد به سيرو سفر پرداخت وبا علماى هند استانبول مصرو… ديدار داشت. بين او وشيخ محمد عبده كه در آن روزگار از مناديان وحدت مسلمانان واصلاح جوامع اسلامى به شمار مى آمد.ارتباط مكاتبه اى بين آن دو برقرار بود. واز اين راه به تبادل نظر مى پرداختند.10

* ابوالحسن ميرزا معروف به شيخ الرئيس قاجار از ديگر طرفداران تاليف اهل قبله بود. انديشه وحدت مسلمانان در رأس همه آرمانها او جاى داشت.

شيخ علوم مقدماتى رادر حوزه تهران وخراسان فراگرفت11وادامه تحصيلات رادر خدمت ميرزاى شيرازى به پايان برد.12 آن گاه براى آشنا شدن با مسلمانان وسرزمينهاى اسلامى وتفاهم با ارباب مذاهب به گشت وگذار در اطراف عالم اسلام پرداخت. در آستانه در كمسيونى كه به پيشنهاد سلطان عبدالحميد براى رفع خصومت بين مسلمانان تشكيل شده بود شركت كرد وبراى تفاهم مسلمانان پيشنهادات در خور توجهى ارائه كرد.

او در سال1303 از شهرى مختلف ايران ديدن كرد. ودر سال 1310 براى همكارى با سيد جمال مجدداً به استانبول رفت ودر كنار سيد براى دعوت علماى شيعه وسنى به اتحاد وآگاه كردن بزرگان حوزه از توطئه هاى دشمنان به فعاليت مشغول شد.

شيخ الرئيس پس از سيّد نيز راه او را دنبال كرد ودر منبر ومحراب انديشه هاى اصلاحى وانقلاب رابه مردم منتقل

مى ساخت.13 كتاب اتحاد اسلام كه توسط او نگاشته شده است بيانگر عمق انديشه هاى اصلاحى اوست.14

/ 18