بیشترلیست موضوعات حوزه در صحنه سياست واجتماع حوزه وعرصه علم وتمدن علماى شيعه ومبارزه با استبداد روحانيت شيعه و استعمار رويارويى فرهنگى علماء با استعمار افغانستان اندونزى يمن عراق لبنان و سوريه ايران توضیحاتافزودن یادداشت جدید
. . . مطران شهر گوا كه از دسته اگوستنها بود در سال 1598 ميلادى(1007 ه . ق) كشيشى را . . . به عنوان سفارت از طريق پادشاه اسپانى به درباره شاه عباسى كبير ، با هدايا وتحف فراوان گسيل داشته ، استدعا كرده بود خانه و نماز خانهاى در اختيار او بگذارد . . . شاه عباس كبير مايل بود اروپاييان را به كشور خود جلب كند . از اين رو ، با مسرت اين تقاضا را پذيرفت . . . شاه عباس كبير اگوستنها را على رغم ملاى معروف شاهزاده حسينى . . . در اين محله جاى داد . . . » 69دولت هند و روسيه و بريتانيا نيز ، همواره در راه منافع اقتصادى خود از كليسا بهره گرفتهاند .هنرى مارتين ، از كشيشان با تجربه انگليسى بود كه در قرن نوزدهم به ايران آمد و عهد جديد را با كمك ايرانيان به فارسى درآورد . او چند گاه در شيراز بزيست و با حمايت بى دريغ سفير انگليس ، اوزلى ، به ترويج افكار و اهداف خود پرداخت .وى ، هر جا كه فرصت مى يافت بحثهايى عليه السلام و به سود مسيحيگرى ، به راه مى انداخت . و كتابى به نام « ميزان الحق » ، دربطلان دين اسلام و اثبات كيش مسيحيت در ايران منتشر كرد .مارتين ، با همه ادعاهاى زهدطلبى و روشنگرى ، در خدمت استعمار بريتانيا بود و با سلاح مذهب ، راه را بر مطامع استعمارى آن كشور هموار مى كرد . او ، به هنگام بحران سياسى ايران پا به اين كشور نهاد ، تا بتواند عقايد مسلمانان را سست كند و جامعه را از گزينش راهى درست ، براى رويارويى با روسيه و بريتانيا باز دارد . با ايجاد بحثها و مسائلى درباره اعجاز را سرگرم مى ساخت .علماى شيعه ، در سنگر مرزبانى اسلام و تشيع ، از آغاز هجوم فرهنگى غربيان ، با زبان و قلم به مقابله برخاستند و نقش عمدهاى را در ناكامى اهداف متجاوزان ايفا نمودند . مرحوم آقا بزرگ تهرانى ، نمونههاى بسيار ، از فعاليتهاى فرهنگى علماى حوزه را در اين رابطه ، بر مى شمرد:« از قرن هفتم كه ترسايان از شكست مسلمانان در صحنههاى جنگ مأيوس شدند ، براى رسيدن به مقاصد خود ، راه تبليغ و تجارت را در پيش گرفتند . آنان تأسيساتى را براى نشر عقايد خود در بين مسلمانان محروم ، ايجاد كردند و بعد از رواج صنعت چاپ ، كتابهايى را براى گمراه كردن جوانان مسلمان منتشر ساختند . كتابهاى: ميورنان ، كتابهاى پادرى ، كتاب هدايه از گبينو ، منار الحق و ابحاث المجتهدين ، نوشته جبرئيل ، از آن جمله است . عالمان و متكلمان شيعه ، به مقابله برخاستند و با نشر كتاب و رساله ، دعوت آنان را بى اثر كردند . »70 كتاب آيينه حق نما ، در قرن يازدهم ه . ق . توسط كشيشى مسيحى در رد اسلام ، منتشر شد و موجى از مجادلههاى مذهبى را در بين مردم ايران برانگيخت . عالمانى چون: سيد احمد علوى عاملى و ظهير الدين تفرشى آن را مشروحاً جواب گفتند واستدلالهاى ترسايان را باطل ساختند .71در برابر سخنان گمراه كننده مارتين ، حوزه ايران به جنبش در آمد و دهها رديه از طرف علما ، عليه وى منتشر شد . حاجى ملا رضاى همدانى ، كتابى به نام « مفتاح النبوه » در رد پادرى نوشت و آخوند ملاعلى نورى ، كتابى به نام « حجةالاسلام » در اثبات حقيقت خاتم الانبياء تأليف كرد .اهتمام ملاعلى نورى ، در مبارزه با الحاد و فرهنگهاى وارداتى چنان حساس و پى گير بوده كه به مدت شش ماه درس را تعطيل مى كند و شبهات پادرى را مطرح و پاسخ مى گويد .72مرحوم ملااحمد نراقى نيز كتابى به نام « سيف الامه » ، در رد وى نگاشت . اين كتاب دو ويژگى داشت:. 1 از كتابهايى كه درباره مذهب و فرهنگ اهل كتاب نگاشه شده بود ، بهره برده بود .. 2 افزون بر نقد انديشههاى مارتين ، شيوه زندگى و عادات و رسوم مردمان مغرب زمين را نيز ، نقد و بررسى كرده بود .73استعمار غرب ، در دوره ناصرى كه دريافته بود توان مقابله فرهنگى با مسلمانان را ندارد و همه علماء در دفاع از مذهب سازى و تقويت مذهبها و آيينهاى ساختگى و خرافى ، روى آورد . همان كارى كه در هند ، آزموده بود .73در اين راستا ، از مذاهب انحرافى بابيت و بهائيت و شيخيه حمايت مى كند و گروههاى ميسيونرى ، بهائيان را در پناه خود مى گيرند .75به هنگام مجازات با بيان از طرف دولت ايران ، دولتهاى غربى ، ناصر الدين شاه راتحت فشار قرار مى دهند كهمجازات آنان را متوقف كند .76كتابهاى با بيانى كه به جهت ، خشم و هجوم همه جانبه مسلمانان ، در شرف نابودى بود ، توسط مستشرقان غربى و ايادى استعمارى جمع آورى و منتشر گرديد .77همه اين فعاليتهاى به ظاهر انسانى و دلسوزانه ، در راستاى سست كردن عقايد مذهبى مردم و پراكندن جمع آنان ، تحقق مى يافت .علماى شيعه ، در اين جبهه نيز ، حضور چشمگير و قدرتمند داشتند .بسيارى از افراد را كه مى رفتند در دام اين شيادان گرفتار آيند ، با تبيين و تشريح عقايد و رسوم هستى سوز اين فرقههاى گمراه ، به صراط حق هدايت كردند .78 در اينآوردگاه ، بسيارى از عالمان وارسته جان خويش را نثار كردند .راه ديگرى كه براى نفوذ در ايران اسلامى در پيش گرفتند ، تأسيس مدارس جديد بود . از اين راه مى خواستند ، انديشه خود را بگستردانند و آينده خود را تضمين كنند . كشيشان غربى به بهانه كمك به اقليتهاى مذهبى در شهرهاى تهران ، اصفهان ، شيراز ، جلفا و . . . مدارسى را بنيان گذاردند و به آموزش كودكان مسلمان و غير مسلمان پرداختند .علماء ، چون دستهاى مرموز استعمار را در وراى اين كار فرهنگى مى ديدند ، به روشنگرى مردم همّت گماردند .« در سال 1876 ، دبستان پسرانه به امر حكمران اصفهان تعطيل گرديد؛ زيرا ملايان فتوا داده بودند كه اين مدرسه به آلت بالفعلى براى انگليسيها در جهت محو اسلام تبديل شده است . »79 در فارس ، سيد عبد الحسين لارى با فعاليتهاى هيئتهاى ميسيونرى كه در جهت مطامع استعمارى فعاليت مى كردند ، مقابله كرد و آنان را از فارس اخراج نمود .80ميرزا ابراهيم محلاتى ، از ديگر علماد فارسى بود كه در راه مقابله با فرهنگ و ارداتى غرب فعاليت مى كرد . وى ، شاگرد ميرزاى شيرازى و مرجع و ملجاء مردم شيراز بود و در رد فرقههاى ساختگى ، تأليفاتى دارد .81