چگونگى استدلال - سخنی در تنظیم خانواده (2) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سخنی در تنظیم خانواده (2) - نسخه متنی

موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


چگونگى استدلال

حكم امام (ع) در اين كه زن از ديه ارثه نمى برد, ونيز بيان علتآن كه وى كشنده فرزندش مى باشد, نشان دهنده حرمت عمل آن زن است. از اين رو امام(ع) واژه قتل را براى آن به كار برده است وحرمت قتل روشن است ودر شمار گناهانكبيره است. شايد دليل سخن محدث مجلسى كه گفته است: (انداختن بچه حرام وحتىگناه كبيره است) همين صحيحه باشد.

صحيحه تمام مراحل حمل را - پس از آن كه به علقه تبديل شده باشد - در برمى گيرد. وفقيهان شيعه به مدلول اين صحيحه, كه همان محروميت مادر از ارث ديهباشد, عمل كرده اند. اما عمل نكردن آنان به مقدار ديه, كه مضمون اين روايت است,به حجيت آن زيان نمى رساند; زيرا نهايت چيزى كه مى توان از آن به دست آورد, ايناست كه آن بزرگواران به حديث در اين قسمت عمل نكرده اند واين با حجيت روايت درساير قسمت هايى كه دارد, منافتى ندارند.همان طور كه در جاى خود به اثبات رسيده است.

افزون بر آن اين كه, حديث به سند صحيح از ابو عبيده از امام صادق (ع) روايتشده است. وصدوق آن را در كتاب (ديات) در باب ديه نطفه وعلقه و..., حديث 6,رويت كرده است. ونيز شيخ آن را در (تهذيب) در باب حوامل وحمول از كتاب ديات,حديث 15, ج10, ص387 روايت كرده است. در (استبصار) در باب ديه جنين از كتابديات, حديث 9, ج4, ص301 روايت شده وهمچنين, شيخ حر عاملى در (وسائل), در باب20 از ابواب ديات اعضا از كتاب ديات, اين حديث از تهذيب واستبصار نقل كرده است.

عبارت حديث در اينجا با عبارت آن در اول اختلاف دارد كه اين اختلاف در لفظ بهاختلاف در معنا نمى انجامد.

در اين حديث جدوم ج آمده است: (عن ابى عبيده عن ابى عبد الله (عليه السلام) فىامراه شرب دواء وهى حامل لتطرح ولدها فالقت ولدها, قال: ان كان له عظم قد نبتعليه اللحم وشق له السمع والبصر فان عليها ديه تسلمها الى ابيه. قال: وان كان(جنينا - يب, صا) علقه او مضغه, فان عليها اربعين دينارا او غره تسلمها الىابيه. قلت: فهى لاترث من ولدها من ديته. قال: لا لانها قتلته).

در هر حال, خواه اين روايت, صحيحه ديگرى باشد ويا همان صحيحه نخست - واينتوهم از مشخص نبودن معصومى كه از او نقل شده, پيش آمده است - ترديدى در يگانگىمضمون اين دو وجود ندارد وهر دو بر حرمت سقط جنين واين كه از گناهان كبيره است,دلالت دارند.

نتيجه بحث

در حرمت (سقط جنين) نبايد ترديد كرد; حتى در آغاز تشكيل آن, ودرهنگامى كه نطفه باشد; بلكه در صورتى كه احتمال باردارى وجود داشته باشد, خوردندارو ويا انجام دادن عملى كه موجب افتادن جنين شود, روا نيست. از اين رو, اگرزن دارويى بخورد ويا عمل مزبور را انجام دهد, در حالى كه احتمال باردارى خود رابدهد وبعدا روشن شود كه او باردار بوده است, كار حرامى را انجام داده كه ممكناست از گناهان كبيره باشد وخداوند به احكام خود داناتر است.

فقه اهل بيت، شماره9، ص 112

/ 17