دليل ديگر بر حرمت نازاسازى - سخنی در تنظیم خانواده (2) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سخنی در تنظیم خانواده (2) - نسخه متنی

موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دليل ديگر بر حرمت نازاسازى

گاهى براى حرمت جراحى براى نازاسازى چه دايمى وچه موقت در زن ويا مرد چنيناستدلال مى شود كه, اين عمل به گونه اى دست بردن به نظام آفرينش خدا است, در حالىكه خداوند از ابليس حكايت مى كند:

(ولامرنهم فليغيرن خلق الله; وبه آنان فرمان مى دهم تا خلقت خدا را دگرگونسازند.) اين آيه, حرمت ايجاد تغيير در كار آفرينش خدا را مى رساند كه كارى استشيطانى.

اين دليل نيز قابل خدشه است, وسخنان رهبر معظم انقلاب در اين باره, ما را ازبحث در باره دليل ياد شده وپاسخ به آن بى نياز مى كند.

متن عبارت معظم له چنين است:

مهم ترين مانع اجراى (اصل حليت), كه مرجع اين مساءله محسوب مى شود, ـ البته,بر فرض اين كه بچه دار شدن ذاتا واجب نباشد ـ دو چيز است:

1 ـ آيه: ولامرنهم فليغيرن خلق الله, معناى آيه اين است: ايجاد هرگونه دگرگونىدر ساختار پيكر انسان, خواه در برون بدن وخواه در درون آن ممنوع است; حال ايندگرگونى به طور مطلق باشد يا در صورتى كه موجب زيان وزشتى آفرينش ويا از كارافتادن يكى از نيروهاى جسمانى شود. البته, به استثناى آن دليل كه آشكارا بر روابودن ويا واجب بودن آن دلالت دارد.

2 ـ اين كه از ميان برداشتن ضرر بر نفس واجب است; به اين دليل كه بستن رحم,كه موجب قطع نسل مى شود, از بارزترين مصاديق ضرر زدن به نفس است.

ما بر هر كدام از اين دو دليل ايراد داريم:

اما دليل اول; به گونه اى فشرده بايد گفت: بديهى است كه آيه شريفه, در صدد آن نيست كه هرگونه دگرگونى در آفرينشرا تحريم كند; زيرا اگر چنين باشد ناگزير بايد دگرگونى در ساختار حيوان وجمادنيز حرام باشد, چرا كه دليلى ندارد كه حرمت ويژه انسان باشد.ومن تصور نمى كنم كه كسى بدان ملتزم گردد. بلكه كم ترين چيزى كه مى توان از آيهبرداشت كرد, اين است كه ـ قرآن كه فرمان دگرگونى را از ابليس حكايت مى كند ـ هردگرگونى كه به دستور ابليس صورت گيرد ممنوع وحرام است. مانند بر انگيختن مردمبه سوى گناه يا فريب و....

همچنين, اجمالا از آيه استفاده مى شود كه ابليس براى دگرگون ساختن آفرينش خداانگيزه دارد ومى خواهد در كار خدا اخلال ودر سلطنت او دخالت كند; ولى مقام خدابالاتر از آن است كه ستمكاران مى انديشند, بنابر اين, هرگونه دست بردن در آفرينشخدا, اگر روشن شود كه به فرمان شيطان است, حرام خواهد بود. وهر گاه مورد ترديدواقع شود ودليلى بر اثبات حكم آن در دست نباشد, اصل برائت وعدم حرمت جارى مى شود.

بهترين احتمال در معناى دگرگونى كه ابليس آن را در نظر دارد, عبارت است از:دگرگونى هايى كه مردمان نادان خواهان آن بودند تا بدين وسيله خشنودى خدايانخيالى خود ونه خداى عزوجل را جلب نمايند; يعنى تغييراتى كه هنگام رفتن بهپرستشگاه ها ومعابد پديد مىآورند وهم چنان ادامه دارد; از قبيل تراشيدن سر,وديگر مراسم عبادى پيروان نادان اديانى ساختگى واز بين رفته.

/ 17