مقدمه
آنچه امروز جامعه بشريت متمدن و پيشرفته و چيره بر طبيعت را به زانو در آوردهخلاء اخلاق است جوامعىكه تمامى امكانات زندگى مادى را نه تنها در حد كفاف
بلكه در حد رفاهمهيا ساخته اند اما نتوانسته اند
بهره چندانى از اين سفره رنگين زندگى ببرند و به صراحت اعتراف مى كنند كه : ( ( در حالى كه پدران ما در
شبانه روز 14 الى 16 ساعت كار طاقت فرسا داشتند واز تكنيك سهل كننده زندگى بى بهره بودند و ما ساعات
كارمان به 8 ساعت و گاه 6 يا 5 ساعت تقليل يافته است و 18 الى 19 ساعت اوقات فراغت داريم و به كمك صنعت
وسائل رفاهى و تفريحى ما به مراتب افزونتر شده است
اما با كمال تأسف بايد بگوييم كه لذت ما از زندگى
به مراتب كمتر از پيشينيان است ) ) آمار قتل و جنايت و تجاوزات به عنف در ملل پيشرفته قابل مقايسه با
جوامع ديگر نيست آمار خودكشيها درد بى درمان ديگرى است