در زندانها و در شرايط سخت ديده ايم كه خدانداشتند من دلم به حال
اينها مى سوخت
مدتها مى گفتم : بيچاره كسانى كه خدا ندارند آن وقتى كه كار سخت مى شود
آن وقتى كه
درها به روى انسان بسته مى شود
آن كسى كه با خدا است و خدا را دارد و اجازه صحبت كردن با خدا را دارد
آن وقت از يك دريچه تنفس
يك آرامش
يك راحتى
و يك اميد حداقلى برخوردار است
لزوم دعا
انسان نااميدسخت ترين زندگى را دارد پس دعا نعمت خداست و واى به حال كسىكه اين در را به روى خود
ببندد
مثل چه كسى ؟ مثل اكثر آدمهاى غافل كه از خدا نمى خواهند از خدا خواستن به اين معنا نيست كه
همين طور آدم به لقلقه زبان بگويد : ( ( خدايا ما را بيامرز
خدايا قرضهاى ما را اداء كن
خدايا فلان كن
) ) اينكهخواستن نيست اين همين طور حرف زدن بى هدف گفتن و ايجاد يك امواجى در فضا است اينكه ارزشى
ندارد خواستن يعنى اينكه دل شما با خداست و حواس شما تحت تاثير آن هدف قرار دارد و در آن وقت است كه
دعا با اين شرايط
حتما مستجاب مى شود اگر چه خود دعا
ارزشش از استجابت دعا براى انسان بالاتر است
نفس دعا كردن قيمتش بيشتر از اجابت آن است از يكى از عرفاى بزرگ جمله اى نقل كرده اند و آناين است كه
مى گويد :( ( انا من ان تحرم من الدعاء اخوف
من ان تحرم الاجابة ) ) مى گويد : ( ( من هر روز كه از دعا
محروم بشوم بيشتر مى ترسم تا اينكه از اجابت دعا محروم بشوم ) ) اگر انسان از دعا محروم شد و در صحبت با
خدا و گفتگوى با خدا را بر روى خود بست
بيچاره