چون آخرين روزهاى عمر پر بركت اميرالمؤ منين علىّ بن ابى طالب عليه السلام فرارسيد، وصايا و كُتُب امامت را تحويل فرزندش امام حسن مجتبى عليه السلام داد و او را به عنوان وصىّ و جانشين خود معرّفى نمود.و ديگر فرزندش حسين عليه السلام با محمّد حنفيّه و ساير فرزندان و دوستان و سران شيعه را بر اين وصيّت شاهد گرفت .و هنگامى كه آن حضرت خواست كُتُب و سِلاح و ديگر وصاياى امامت را به امام حسن مجتبى عليه السلام تحويل دهد، فرمود:اى فرزندم ! رسول خدا مرا دستور داده است تا وصايا و آنچه را كه تحويل من داده بود، نزد تو قرار دهم .و همچنين حضرت رسول صلوات اللّه عليه فرمود: به تو بگويم كه تو نيز در آخرين لحظات عمرت ، بايد اين وصاياى امامت را، به برادرت حسين واگذار نمائى .پس از آن امام علىّ صلوات اللّه عليه فرزندش حسين عليه السلام را مورد خطاب قرار داد و فرمود: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرموده است كه تو نيز بايستى در آخرين لحظات عمرت آن ها را به فرزندت امام سجّاد عليه السلام تحويل دهى .و سپس دست علىّ بن الحسين زين العابدين عليه السلام را كه كودكى خردسال بود گرفت ؛ و فرمود: جدّت رسول اللّه امر فرموده است كه تو هم اين وصايا را به فرزندت ، محمّد بن علىّ باقرالعلوم بسپارى ، و سلام رسول خدا و همچنين سلام مرا به او برسان .و آن گاه پس از اين سخنان ، دو مرتبه امام حسن مجتبى عليه السلام را مورد خطاب قرار داد؛ و فرمود: و تو اى حسن ! ولىّ امر مسلمين بعد از من مى باشى ، و نيز ولىّ خون من خواهى بود.لذا اگر خواسته باشى ، مى توانى قاتل مرا عفو نمائى و يا اين كه او را قصاص كنى ، ليكن اگر خوستى قصاص نمائى متوجّه باش كه تنها يك ضربت شمشير، به جاى آن يك ضربتى كه بر من وارد ساخت ، بر او وارد كنى .و هنگامى كه او ابن ملجم را كشتى ، جسدش را در كناسه كوفه كه يكى از وادى هاى دوزخ مى باشد زير خاك پنهانش كن .(62)
علّت قتل و ترور حضرت سلام اللّه عليه
پس از جريان جنگ صفّين و تحميل ابو موسى اءشعرى براى حَكَميّت ؛ و بعد از به وقوع پيوستن جنگ نهروان با خوارج ، سه نفر از بزرگان خوارج كه حضرت علىّ عليه السلام را تكفير كرده بودند تصميم گرفتند تا به عنوان خونخواهى ، سه نفر از واليان و سران حكومتى را ترور نمايند.يكى عبدالرّحمن بن ملجم مرادى بود كه ترور اميرالمؤ منين ، امام علىّ عليه السلام را در كوفه ؛ و