خطبه 184-به همام درباره پرهيزكاران
از سخنان آن حضرت (ع)
روايت شده است يكى از ياران اميرالمومنين عليه السلام كه نامش همام و مردى عابد بود، گفت اى اميرالمومنين پرهيزكاران را چنان براى من وصف فرماى كه گويى خويشتن آنان را مى نگرم. على عليه السلام لحظه يى از پاسخ دادن به او درنگ كرد و سپس فرمود: اى همام از خداى بترس و نيكى كن «همانا خداوند همراه آنانى است كه تقوى پيشه اند و همانان كه خود نكوكاران اند». [سوره نحل، بخشى از آيه 128. همام به اين سخن قانع نشد و سخت اصرار ورزيد. على (ع) نخست حمد و ستايش خداوند را بجا آورد و بر پيامبر- كه درود خداوند بر او و آلش باد- درود فرستاد و سپس چنين فرمود:]«اما بعد فان الله سبحانه و تعالى خلق الخلق، حين خلقهم غنيا عن طاعتهم آمنا من معصيتهم» (اما بعد همانا خداوند سبحان و متعال هنگامى كه خلق را بيافريد از فرمانبردارى آنان بى نياز و از سرپيچى آنان در امان بود» [شماره اين خطبه در نهج البلاغه چاپ مرحوم فيض الاسلام 184 و در اختيار مصباح السالكين ابن ميثم 186 ولى در نهج البلاغه ترجمه ى فارسى حدود قرن پنجم و ششم به تصحيح استاد محترم دكتر عزيز الله جوينى به شماره 193 آمده و در كتاب مصادر نهج البلاغه و اسانيده به شماره 191 آمده است. اين خطبه را سالهاى دراز پيش از سيد رضى (ره) ابان بن ابى عياش به نقل سليم بن قيس هلالى در كتاب سليم بن قيس، ص 211 و شيخ صدوق در امالى، مجلس سى و چهارم خود و بخشى از آن را ابن قتيبه در كتاب عيون الاخبار ج 2، ص 352 و حرانى در تحف العقول آورده اند. بر اين خطبه چند شرح نوشته شده است. و لطفا به مصادر نهج البلاغه، ج 2، ص 64 مراجعه فرماييد. م.
]نخست نسب همام را چنين آورده است: او همام بن شريح بن يزيد بن مره بن عمرو بن جابر بن يحيى بن اصهب بن كعب بن حارث بن سعد بن عمرو بن ذهل بن مران بن صيفى بن سعد العشيره و از شيعيان على عليه السلام و دوستداران آن حضرت است. همام مردى عابد و پارسا بود و به اميرالمومنين گفت: پرهيزكاران را براى من چنان توصيف فرماى كه در اثر توصيف تو چنان آگاه شوم كه گويى بر ايشان مى نگرم. [ابن ابى الحديد سپس به توضيح لغات و اصطلاحات پرداخته است و جملاتى را كه ماخوذ و مقتبس از آيات قرآنى بوده با ارائه آيه روشن كرده است. نظر به اهميت و شهرت فراوان اين خطبه به مباحث مفصلى كه ابن ابى الحديد در بيش از سى صفحه آورده است اشاره يى لازم است تا خواننده ى گرامى از آن آگاه گردد و در صورتى كه بخواهد بتواند به متن مراجعه كند. م.
]
فضيلت سكوت و كم گويى
بدان كه سخن درباره خطر سخن و فضيلت سكوت و كم گويى بسيار گسترده است. ما ضمن مباحث گذشته بخشى از آن را بيان كرديم و اينك بخشى ديگر از آن را بيان مى كنيم.پيامبر (ص) فرموده است «آن كس كه سكوت كند نجات مى يابد» و نيز فرموده است «سكوت حكمت است و انجام دهندگان اين حكمت اندك اند.»
سپس فصلى درباره اخبار و احاديثى كه در مورد آفات زبان آمده آورده است وضمن آن اين روايت را نقل كرده است كه به راستى در آن بايد دقت كرد.
در جنگ احد رسول خدا از كنار شهيدى گذشت يارانش گفتند بهشت بر او گوارا باد! فرمود «از كجا مى دانيد؟ شايد در امورى كه به او ارتباط نداشته و بى معنى بوده است سخن گفته باشد».
(او به تفصيل در اين موارد به آيات قرآنى و اخبار نبوى و گفتار خردمندان و حكيمان استشهاد كرده است و سپس درباره خوف و آثار و اخبارى كه در آن باره آمده است به تفصيل سخن گفته و شواهدى هم از نظم از جمله از متبنى و ابوتمام ارائه داده است و اشعارى از عرفا بيان داشته است. و بحث خود را درباره وجد و حالات عارفان دنبال كرده است و مى گويد): بسيارى از مردم بر اثر وجد به هنگام شنيدن موعظه واعظى يا ترانه مطربى مى ميرند و اخبار در اين مورد بسيار است و ما به روزگار خويش كسانى را ديده ايم كه بر اثر اين حال ناگهان مرده اند.