1- نذر چهل شب چهارشنبه
بيا بيمار خسته گشته از درد كه درمانگاه برتر جمكران استبه دارو خانة مهدي گذر كن دوايش لطف داور جمكران است[1]اهل نوشهر مازندران هستم كه در حال حاضر ساكن تهران و كارمند ادارة آموزش و پرورش ميباشم. سال 1374 فرزند 21 سالهام از ناحية پا احساس درد شديدي كرد. دكترها ميگفتند كه چيز خطرناكي نيست، بلكه نوعي احساس عضلاني است.خرداد همان سال، دردِ پا به همه اعضايش سرايت كرد و با سردرد شديدي همراه شد كه در نهايت منجر به فلج شدن تمام بدنش گرديد.سرانجام بعد از آزمايشها و معاينههاي متعدد و سي.تي.اسكن كه در بيمارستان «امام حسين ـ عليه السّلام ـ» انجام شد، گفتند كه داخل بدن فرزندم ضايعاتي مشاهده شده است كه بايد بستري شود.مدتي در آن جا بستري بود، ولي با توجه به شدّت و سرعت بيماري با مشورت پزشكان معالج، او را به بيمارستان «شهداي تجريش» و سپس به بيمارستان «مدرّس» منتقل كرديم. بعد از انجام آزمايشهاي تخصصي اعلام كردند كه او سرطان مغز و استخوان دارد و بيشتر از شش ماه زنده نخواهد ماند.نميدانم چرا و چطور، امّا به دلم افتاد كه جگر گوشهام را به مسجد جمكران بياورم و آوردم و براي شفاي او به آقا امام زمان ـ عليه السّلام ـ متوسّل شدم. شانزده روز در مسجد بوديم. طي اين مدّت خواب ديدم كه بايد فرزندم را به بيمارستان برگردانم؛ حتي خودش هم خواب ديده بود كه امام زمان ـ عليه السّلام ـ يك قرآن به او داده و فرموده بود: «آن را بخوان و ختم كن!»او را به بيمارستان برگرداندم. دكتر موسوي، فوق تخصص جراحي عمومي با آزمايشهاي مجدد تشخيص داد كه غدّهاي در قسمت لگن وجود دارد كه بايد عمل شود. همان موقع نذر كردم كه چهل هفته، شبهاي چهارشنبه به مسجد مقدّس جمكران بروم؛ به اين اميد كه فرزند جوانم بهبود يابد.عمل جراحي انجام شد، ولي با وجودي كه پزشكان ميگفتند عارضه با عمل جراحي برطرف شده است، امّا فرزندم همچنان فلج باقي مانده بود!بعد از چند روز، پزشك جراح اعلام كرد كه وضعيت غدّه به گونهاي است كه برايشان مثل يك معمّا شده است؛ غدّه به صورت تودهاي فشرده درآمده بود كه اين مسأله از نظر آنها غير قابل تصوّر بود. او را به قصد توسّل به امام هشتم، علي بن موسيالرضا ـ عليه السّلام ـ به مشهد مقدّس بردم. مدّت يك ماه كه در جوار پاك آن حضرت بوديم، آمدن به مسجد مقدّس جمكران را در شبهاي چهارشنبه ترك نكردم و هر هفته از مشهد به قم ميآمدم.بعد از مدتي به تهران برگشتيم و طبق توصيه پزشكها شيمي درماني را شروع كرديم كه اين كار هم نتيجهاي نداد، امّا با عنايتي كه در خواب به فرزندم شده بود، همچنان به معجزهاي از طرف حضرت ولي عصر ـ عليه السّلام ـ اميدوار بوديم و شبهاي چهارشنبه به مسجد مقدّس جمكران ميآمدم كه با تمام شدن چهل هفته، نتيجه گرفتم و فرزندم شفا گرفت! در حالي كه پزشكان از ادامة حيات فرزندم مأيوس شده بودند، ولي به لطف خدا و عنايت حضرت ولي عصر ـ عليه السّلام ـ فرزندم بعد از گذشت چند سال در صحت و سلامت زندگي ميكند.[2]دكتر محسن توانانيا، پزشك دارالشفاي حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ، دربارة شفاي ط. م اظهار ميدارد:«بيمار مورد نظر در تاريخ 14/7/1375 در سن 21 سالگي به علّت درد شديد در ناحية لگن و پا به بيمارستاني در تهران مراجعه كرده است. بيمار سردرد پيشروندهاي هم داشت؛ طوري كه به سختي راه ميرفت و مجبور به استفاده از عصا شده بود. در بررسيهاي انجام شده از طريق سي.تي.اسكن، تودههايي در داخل لگن مشخص شده بود كه با بررسي بيشتر ثابت شد كه دردهاي شديد بيمار ناشي از انتشار بدخيمي از استخوانها در ساير قسمتهاي بدن بوده است.بعد از انجام جراحي نتيجه به تومور بدخيم و درگيري استخوانها منتهي گرديد كه معمولاً در اين موارد پيشرفت بيماري چنان سريع است كه حتي با بهترين اقداماتِ درماني، طول عمر بيمار كوتاه خواهد بود؛ در حالي كه در بررسيهاي به عمل آمده از بيمار مورد نظر كه دو سال بعد، به وسيله سي.تي.اسكن انجام شد، هيچ اثري از بيماري در هيچ نقطهاي از بدن او مشاهده نشده است.نظر كارشناسي خانم دكتر اديبي در مصاحبهاي با امور فرهنگي مسجد مقدس جمكران:واحد ارشاد: با توجه به تخصص حضرتعالي و بررسيهايي كه روي پروندة بيمار مذكور انجام دادهايد، لطفاً بفرماييد كه مداواي اين گونه بيماري به صورت طبيعي چند درصد امكان دارد؟دكتر اديبي: اين بيماري وقتي به صورت گسترده و به اصطلاح ما «متاستان» شده باشد و درگيريهاي گوناگون در نواحي مختلف ايجاد كرده باشد، انتظار ميرود كه حتّي با بهترين درمانها طول عمر بيمار خيلي كوتاه باشد، ولي در مورد ايشان شفا تحقق يافته است.واحد ارشاد: فرموديد كه درمان طبيعي اين بيمار امري غير عادي بود، آيا مورد خاصي در پروندة ايشان ملاحظه ننموديد؟دكتر اديبي: همان طور كه خدمتتان عرض كردم، وقتي اين پرونده را مطالعه ميكردم با توجه به اين كه در تشخيص بيماري هيچ ترديدي نبود و توسط پاتولوژيست بررسي شده بود، بنابراين فكر نميكنم هيچ ترديدي در تشخيص اين بيماري وجود داشته باشد. لذا با توجه به اين كه آزمايشها نشان ميدهد مراكزي از قسمتهاي مختلف بدن بيمار باهم درگير بودهاند، يقيناً مسأله درمانش يك پديدة طبيعي نبوده است.[3][1] . مسجد مقدس جمكران تجليگاه صاحب الزمان ـ عليه السّلام ـ، ص 157.[2] . دفتر ثبت كرامات مسجد مقدس جمكران، شماره 172، مورخه 15/4/1378.[3] . مصاحبة مذكور در مورخة 10/8/78 صورت گرفته است.