5- عليكم بالشّيخ عبدالكريم!
قال الامام المهدي ـ عليه السّلام ـ :«و اما الحوادث الواقعة فارجعوا فيها إلي رواة حديثنا فإنهم حجتي عليكم و أنا حجة الله».[1]«و امّا در رخدادها و پيشآمدهايي كه در آينده روي خواهد داد، دربارة آنها به راويان احاديث ما رجوع كنيد. زيرا آنان حجّت من بر شمايند و من حجّت خدا هستم».از ابتدا ارادت خاصّي به ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ مخصوصاً صاحب الزمان ـ عليه السّلام ـ داشتم و در مشكلات و گرفتاريها به آن حضرت متوسّل ميشدم. حضرت هم عنايت مينمودند و مشكلاتم برطرف ميشد.در همان اوايل طلبگي كه در دوره رضاشاه بود، مرحوم آقا روح الله اصفهاني ـ رحمة الله عليه ـ به قم آمده بود و عدّهاي از علما و بزرگان ايران را بسيج كرده بود تا بر عليه رضا شاه قيام كنند، ولي مرحوم آية الله العظمي حائري ـ رحمة الله عليه ـ اين كار را به صلاح حوزه نميدانست و با آن موافق نبود. عدّهاي ميگفتند: بايد به دنبال آقا رح الله رفت! عدهاي هم ميگفتند: بايد ديد نظر حاج شيخ چيست؟ بايد از ايشان تبعيّت كرد!اين مسأله باعث شده بود كه امر بر من مشتبه شود. پس به حضرت حجّت ـ عليه السّلام ـ متوسّل شدم كه در اين اوضاع وظيفة من چيست؟ آيا از شيخ تبعيّت كنم يا دنبال آقا روح الله اصفهاني بروم؟ رضايت شما در كدام است؟ماه مبارك رمضان بود. هنگام ظهر در مدرسة فيضيه خوابيده بودم كه در عالم خواب ديدم كه در آسمان تابلو سبزرنگي، شبيه نئون، روشن است و با خط سبز برآن نوشته شده بود:«و اذا ظهرت عليكم البدع فعليكم بالشيخ عبدالكريم؛ هنگامي كه براي شما مسأله تازه و جديدي اتّفاق افتاد، بر شما باد كه به حاج شيخ عبدالكريم رجوع كنيد!».وقتي از خواب بيدار شدم، فهميدم كه بايد دنبال حاج شيخ عبدالكريم بروم. اتّفاقاً حاج آقا روح الله اصفهاني هم كاري از پيش نبرد و سياست حاج شيخ در آن مقطع زماني باعث حفظ حوزة علميّه از شرّ رضاخان شد؛ والاّ رضاخان قصد از بين بردن حوزه را داشت.[2][1] . احتجاج، ج 2، ص 470؛ بحار ج 53، ص 181؛ كمال الدين و تمام النعمة، ص 484.[2] . دفتر ثبت كرامات مسجد مقدس جمكران، شماره 241، مورخة 5/12/77.