4- شفاي بيماري قلبي - کرامات حضرت مهدي (عج) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

کرامات حضرت مهدي (عج) - نسخه متنی

واحد تحقيقات مسجد مقدس جمکران

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

4- شفاي بيماري قلبي

پسربچه‌اي به نام «ع ـ ز» مي‌گويد:

«من ناراحتي قلبي مادرزادي داشتم و بستگان من براي مداوا در تهران به پزشكان زيادي از جمله دكتر طباطبائي مراجعه كرده بودند؛ ايشان اظهار كرده بود: قلب او بايد عمل شود و تا به سن 6 سالگي نرسد نمي‌توانيم او را عمل كنيم. در صورت عمل شدن هم تنها 50% احتمال خوب شدن وجود دارد.

يكي از اقوام ما هر چهارشنبه مردم را با هيأت و كاروان از تهران به مسجد جمكران مي‌آورد. آن روز پدر من هم در مأموريت بود و به بيرجند مسافرت كرده بود. اين آقا مرا هم با هيأت به مسجد جمكران آورد. من قادر به راه رفتن نبودم. لذا مرا بغل كرد و داخل مسجد برد و نشاني محل خود را به من گفت و رفت. من توي مسجد دراز كشيده بودم. قدري دعا كردم و به درگاه الهي تضرّع و توسل جستم. در اثر خستگي، خوابم برد. در خواب، آقا امام زمان ـ عليه السّلام ـ را ديدم كه با لباس و عمامة سبز و چهره‌اي نوراني نزديك من آمد و فرمود: بلند شو، شفا گرفتي! بعد به سر و سينه‌ام دستي كشيد و دوباره فرمود: بلند شو!

از خواب بيدار شدم و احساس كردم كه حالم خوب است. من كه اصلاً قادر به راه رفتن نبودم، دويدم كه محل راننده را پيدا كنم. همين كه او را ديدم خود را در بغلش انداختم».

5- مشكل خريد خانه

جواني مي‌گويد:

«منزلي خريدم، امّا مي‌دانستم كه براي اداي تمام پول خانه توانايي ندارم و خداوند بايد به من كمك كند. شب چهارشنبه كه به مسجد جمكران مشرف شدم، بعد از نماز تحيّت دعا كردم و گفتم: آقا ما را ببخشيد كه براي خواسته‌هاي كوچك پيش شما مي‌آييم. والاّ بايد خواستة ما فقط سلامتي و ظهور و تعجيل در فرج شما باشد و بايد از خدا بخواهيم كه به ما توان پيروي از شما را عنايت كند، ولي از آن جا كه شما سرچشمة فيض هستيد و من جاي ديگري را نمي‌شناسم، مي‌خواهم كه در اداي قرضِ خانه مرا كمك كنيد.

بعد از دعا براي تجديد وضو به وضوخانة قديمي رفتم. سيدي از سادات شريف قم را كه قبلاً مي‌شناختم، ديدم. او بعد از احوالپرسي گفت: شنيده‌ام مي‌خواهي خانه بخري؟

گفتم: بله.

گفت: براي من هم صد هزار تومان در نظر بگير. بعد چكي به من داد.

روز موعود به بانك رفتم، ولي چيزي در حساب نبود. كمي نگران شدم. خواستم از بانك خارج شوم كه جواني پرسيد: چك شما از چه كسي است؟

نام سيد را گفتم و او صد هزار تومان به من داد و گفت: اين پول مال همين حساب است.

بدين ترتيب مشكل خريد خانه من به لطف آقا امام زمان ـ عليه السّلام ـ برطرف شد».

1- شفاي پيوند انگشتان

يكي از خدمة جمكران به نام آقاي «ع ـ ف» مي‌گويد:

«انگشتان شخصي زير دستگاه، ضربه مي‌خورَد. همان جا نيّت مي‌كند كه اگر انگشتان او خوب شود و در عمل، پيوند كامل بگيرد، اولين چيزي كه مي‌سازد به نيّت حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ به مسجد جمكران بياورد. الآن انگشتان او پيوند خورده و خوب شده است. و با همان انگشتان كار مي‌كند. او با دست خود گلداني برنجي ساخت و به عنوان هديه به مسجد مقدّس جمكران آورده و آن را تحويل دفتر هدايا و نذورات داده است».

/ 33