معارف قرآن در المیزان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف قرآن در المیزان - نسخه متنی

علامه سید محمدحسین طباطبایی؛ تألیف: سید مهدی (حبیبی) امین

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

***** صفحه 31 *****
- رسول خدا"ص" دو انگشتر داشت، به يكي نوشته بود " لا اله الاّ الله - محمد رسول الله!" و به ديگري نوشته بود: " صدق الله!"
- ( امام صادق عليه السلام فرمود: ) نگين انگشتر بايد كه مدور باشد، نگين رسول الله"ص" هم همينطور بود،
- بسيار مي شد از خانه بيرون مي آمد، در حالي كه نخي به انگشتري خود بسته بود تا بدان وسيله به ياد كاري كه مي خواست انجام دهد، بيفتد،
- با انگشتر نامه ها را مهر مي كرد، و مي فرمود: امضاء كردن نامه ها بهتر است از تهمت.
- رسول خدا"ص" و اميرالمؤمنين و حسن و حسين و همه ائمّه معصومين عليهم  السلام هميشه انگشتر را به دست راست خود مي كردند.
1- ساير وسايل زندگي رسول الله"ص" :
- رسول خدا"ص" عصاي كوچكي داشت كه در پائين آن آهن به كار برده شده بود، و آن جناب بدان عصا تكيه مي كرد، و در نماز عيد فطر و عيد اضحي آن را به دست مي گرفت.
- رسول خدا "ص" هر وقت به مسافرت مي رفت، پنــــج چيز با خود بر مي داشت: آئينه، سرمه دان، شانه، مسواك و قيچي.
- براي رسول خدا"ص" مشكداني بود كه بعد از هر وضـــــو گرفتن آن را به دست تر مي گرفت، و در نتيجه هر وقت كه از خانه بيرون تشريف مي آورد، از بوي خوشش شناخته مي شد كه رسول الله"ص" است.
- براي رسول خدا"ص" سرمه داني بود كه هر شب با آن سرمه به چشم مي كشيد، و سرمه اش سرمة سنگ بود.
- رسول خدا"ص"  آشاميدني ها را هم در قدح هاي بلوري كه از شـــام مي آوردند، و هم در قدح هاي چرمي و چوبي و سفالي مي آشاميد.
- رسول الله"ص" آفتابه اي از سفال داشت، كه با آن وضو مي گرفـت، و از آن مي آشاميد، و چون مردم مي دانستند كه آفتابة آن جناب مخصوص وضو و آشاميدنش است، از اين رو كودكان را به عنوان تيمن و تبرك مي فرستادند تا از آن آفتابه بياشامند، و از آب آن به صورت و بدن خود بمالند، بچه ها هم بدون پرواي از آن جناب چنين مي كردند.

***** صفحه 32 *****


فصل چهارم: اخلاق رسول الله "ص"


مستند: روايات اسلامي                              


الميزان ج 12 ص 185تا 236
" وَ اِنَّكَ لَعَلي خُلُقٌ  عَظيمٌ ! "  - قرآن مجيد
" من مبعوث شده ام به مكارم اخلاق و محاسن آن! "- رسول الله"ص"
سجاياي اخلاقي رسول الله"ص"  از نظر علي "ع"
- رسول الله"ص" كف دستش از تمامي كف ها سخي تر،
- سينه اش از همة سينه ها با جرأت تر،
- لهجه اش از همة لهجه ها و زبانها راستگوتر،
- به عهد و پيمان از همه مردم با وفا تر،
- خوي نازنين اش از خوي همه نرم تر،
- دودمانش از همة دودمانها كريم تر و محترم تر بود!
- اگر كسي ناگهاني مي ديدش،  از او هيبت مي برد،
- اگر كسي با او آميزش مي كرد، دوستش مي داشت،
- من،  قبل از او، و بعد از او، هرگز كسي را مثل او نديدم!
سخاوت و بخشندگي رسول الله"ص"
- رسول الله"ص"  سخي ترين مردم بود، و بدون اينكه اسراف بورزد، سخي بود،
- هيچ وقت درهم و ديناري نزدش نمي ماند،
- حتي اگر وقتي چيزي نزدش زيادي مي ماند و تا شب كسي را نمي يافت كه آن را به او بدهد، به خانه نمي رفت تا ذمّة خود را از آن بري سازد، و آن را به محتاجي برساند،

***** صفحه 33 *****
- از آنچه خدا روزي اش مي كرد، بيش از آذوقة يكسال از مبتذل ترين خرما و جوي كه در دسترس بود، براي خود ذخيره نمي كرد، و مابقي را در راه خدا صرف مي نمود،
- كسي از آن جناب چيزي درخواست نمي كرد مگر اينكه آن جناب حاجتش را، هرچه بود، برمي آورد، و همچنين مي داد تا آنكه نوبت مي رسيد به قوت يكساله اش، كه از آن هم ايثار مي فرمود،
- بسيار اتفاق مي افتاد كه قبل از گذشت يكسال قوت خود را انفاق كرده بود، و اگر چيز ديگر عايدش نمي شد، خود محتاج شده بود،
- هركس حاجتي از او طلب مي كرد بر نمي گشت، مگر اينكه، يا حاجت خود را گرفته بود، يا با بياني قانع و دلخوش شده بود،
- هيچ وقت چيزي از او درخواست نشد كه در جواب بگويد: نه!
- حاجت هيچ حاجتمندي را رد نكرد، بلكه عملاً يا به زبان، به قدري كه برايش ميسور بود، آن را برآورده مي ساخت.
- رسول خدا"ص" روزهاي عيد قربان دو قوچ ذبح مي كرد، يكي را از طرف خود، و ديگري را از طرف فقراي امتش.
- رسول خدا"ص" چنين بود كه احدي از او از مال دنيا چيــــــزي درخواست نمي كرد، مگر اينكه آن حضرت مي دادش، تا اينكه روزي زني پسري را كه داشت نزد آن حضرت فرستاد و گفت: از رسول الله"ص" چيزي بخواه!  اگر در جوابت فرمود: چيزي در دست ما نيست!  بگو: پس پيراهنت را به من بده!  رسول خدا"ص" پيراهن خود را در آورد و جلوي پسر انداخت، خداي تعالي با آيه: " لا تجَعَل يَدَكَ مَغلوُلَةً ِالي عُنُقِك وَلا تَبسُطِها كُلُّ الْبَسطِ فَتَقعَد مَلوُماً محَسوُراً ! - دست خود را بسته به گردن خود مكن،  و آن را به كلي هم از هم باز مكن، تا اين چنين ملامت شده و تهي دست شوي! "  آن جناب را تأديب فرموده و به ميانه روي در انفاق وادارش نمود!
تواضع، مهرباني و بلند طبعي رسول الله"ص" :
- رسول الله"ص" بدون اينكه از خود ذلتي نشان دهد، همواره متواضع بود،
- بسيار دل نازك و مهربان بود،
- خلق نازنينش بسيار نرم بود، نه كسي را با كـــلام خود مي آزرد، و نـــه به كسي اهانت  مي نمود.
- او با فقرا مي نشست.
فرشته اي نزد رسول الله"ص" آمد و عرض كرد: خدايت مخيّر فرموده كه اگ

***** صفحه 34 *****
- خواهي بنده اي متواضع و رسول باشي، و اگر خواهي پادشاهي رسول باشي؟  جبرئيـــل اين صحنه را مي ديد، رسول خدا"ص" از راه مشورت به جبرئيل نگريست، و او با دست اشاره كرد كه افتادگي را انتخاب بكن!  و لذا رسول الله"ص" در جواب آن فرشته فرمود:  بندگي و تواضع را با رسالت انتخاب كردم!   فرشتة مزبور در حالي كه كليد خزاين زمين را در دست داشت، گفت:  اينك چيزي هم از آنچه نزد خدايت داري كاسته نشد!
- خزاين دنيا بر رسول الله"ص" عرضه شد، لكن او از قبولش استنكاف فرمود.
- رسول خدا"ص" بر مركب لخت سوار مي شد، و ديگري را هم رديف خود سوار مي كرد.
- رسول خدا"ص" با فقرا مي نشست، و با مساكين هم غذا مي شد،
- خويشاوندان را در عين اينكه بر افضــــل از آنان مقدم نمي داشت، صله رحم  مي كرد.
- رسول خــدا"ص" داراي غلامان و كنيزان بود، ولي در خوراك و پوشاك از ايشان برتري نمي جست.
- رسول خدا"ص" مثل بنده ها غذا مي خورد، و مثل آنها مي نشست روي زمين پست غذا مي خورد،  و روي زمين مي خوابيد.
- رسول خدا"ص" وقتي سر غذا مي نشست مثل بنده اي مي نشست، و به ران چپ خود تكيه مي كرد.
- رسول خدا"ص" روي زمين مي نشست، و گوسفنـــــدان را بين دو پاي خود مي گذاشت، و شير آنها را مي دوشيد،
- اگر غلامي از او دعوت مي كرد، مي پذيرفت،
- هيچ وقت در حال تكيه كردن غذا ميل نفرمود، تا از دنيا رحلت فرمود.
- رسول خدا"ص" از روزي كه خداوند متعال او را به نبوت مبعوث فرمود، و تا روزي كه از دنيا رفت، در حال تكيه غـــذا نخورد، بلكه مانند بردگان غــذا ميل مي كرد، و مانند آنها مي نشست ...  و اين براي اظهار كوچكي و تواضع در برابر خداي عزّ و جلّ بود.
- رسول خـــدا"ص" وقتي وارد منزلي مي شد، نزديكترين جاي نسبت به محـــل ورودي  مي نشست،
- هرگز دست طمع به سوي چيزي دراز نكرد،
- هيچ وقت بين دو چيز مخيّر نشد، مگر اينكه دشوارتر آن دو را انتخاب كرد،
- اگر چيزي تعارفش مي كردند، آن را تحقير نمي كرد، اگر چه يك خرماي پوسيده باشد.

***** صفحه 35 *****
عفو و غضب، شهامت و حق طلبي، و صبر وتوكّل رسول الله"ص"
- رسول خدا"ص" از همة مردم ديرتر به غضب در مي آمد،
- و از همه زودتر آشتي مي كرد، و خوشنود مي شد،
- از همة مردم رئوف تر به مردم بود، و بهترين مردم و نافع ترين آنان بود، براي مردم.
- رسول خدا"ص" چنان بود كه اگر مسرور و راضي مي شد، مسرت و رضايتش براي مردم بهترين مسرت ها و رضايت ها بود،
- به احدي از مردم جفا نمي نمود،
- و عذر هر معتذري را مي پذيرفت.
- رسول خدا"ص" بسيار خفيف المؤنه و كريم الطبع، خوش معاشرت و خوشرو بود،
- بسيار نازك دل و مهربان  براي همة مسلمانان بود،
- بارها مي فرمود:  بهترين شما خوش اخلاق ترين شماست!
- رسول خدا"ص" براي خود از احدي انتقــــام نگرفت، بلكه هركسي كه آزارش مي كرد،  عفو مي فرمود.
- دنيا و ناملايمات آن هرگز رسول الله"ص" را به خشم در نمي آورد،
- وقتي فهميد كه خداي تعالي چيزي را دشمن دارد، او نيز دشمن مي داشت،
- هيچ وقت ديده نشد در ظلمي كه به او مي شد به مقام انتقام در آيد، مگر اينكه محارم خدا هتك شود، كه در اين صورت خشم مي كرد، و خشمش هم براي خداي تعالي بود،
- هر چيزي را كه خداي تعالي حقير مي دانست، او نيز تحقيرش مي كرد،
- اگر غضب مي كرد ( و البته جز براي خدا غضب نمي كرد،) هيچ چيز تاب مقاومت در برابر غضبش را نداشت، و همچنين در تمام امورش همين طور بود.
- رسول خدا"ص" دشمنان زيادي داشت، و با اين حال در بين آنان تنها و بدون محافظ رفت و آمد مي كرد،
- هيچ امري از امور دنيا آن جناب را به هول و هراس در نمي آورد،
- هرگز مسكيني را براي تهي دستي يا مرضش تحقير نمي كرد،
- از هيچ سلطاني به خاطر سلطنتش نمي ترسيد، و فقير و سلطان را به يك جور دعوت به توحيد مي فرمود،
- وقتي كه حقي پايمال مي شد، از شدت خشم كسي او را نمي شناخت،
- و از هيچ چيزي پروا نداشت، تا آنكه احقاق حق مي كرد،
هر عمل نيكي را تحسين و تقويت مي كرد، و هر عمل زشتي را تقبيح و توهي

***** صفحه 36 *****
- مي نمود،
- دربارة حق كوتاهي و از آن تجاوز نمي كرد.
- رسول خدا"ص" حق را انفاذ مي كرد، اگر چه ضررش عايد خودش و يا اصحابش مي شد،
- اگر موعظه مي كرد، موعظه اش جدي بود، نه به شوخي،
- وقتي هم كه به مصيبتي و يا به ناملايمي بر مي خورد، امر را به خـــدا واگذار مي كرد، و از حول و قوة خويش تبـــــــري مي جست، و از خدا راه چـــاره مي خواست.
- رسول خدا"ص" هر وقت جوش كوچكي در بدن خود مي ديد، پنـــاه به خدا مي برد، و اظهار مسكنت در برابر او مي نمود، و خود را به او مي سپرد.  خدمتش عرضه  داشتند: يا رسول الله"ص" اين جوش كوچك كه چيز قابل توجهي نيست؟  مي فرمود: آري ولكن خداي تعالي وقتي بخواهد درد كوچكي را بزرگ نمايد، مي تواند، و چنانكه اگر بخواهد درد بزرگي را كوچك كند، نيز مي تواند!

***** صفحه 37 *****


فصل پنجم: رفتارهاي اجتماعي رسول الله "ص"


مستند: روايات اسلامي                      


الميزان ج 12 ص 185تا 236
ادب و رفتار رسول الله"ص" در جامعه
 رفتار و ادب رسول الله"ص"  با عامّه مردم :
- رسول خدا"ص" به هركس برمي خورد در سلام از او سبقت مي جست.
- رسول خدا"ص"  با مردم انس مي گرفت، و آنان را از خود رميـــــده نمي كرد،
- خلق نازنينش اين قدر نرم بود كه به مردم اجازه مي داد او را براي خود پدري مهربان بپندارند،
- هميشه از مردم برحذر بود، و خود را مي پائيد، و در عين حال بشره و خلق خود را درهم نمي پيچيد،
- هيچ ديده نشد كه در پيش روي كسي كه در خدمتش نشسته باشد، پاي خود را دراز كند.
- رسول خدا"ص" با فقرا مي نشست و با مساكين هم غذا مي شد،
- با اشخاص آبرومند الفت مي گرفت، به اين معني كه به آنـــــها احسان مي كرد،
- به احدي از مردم جفا نمي نمود، و عذر هر معتذري را مي پذيرفت،
- اگر اذن دخول مي گرفت سه بار تكرار مي كرد،
- عادت آن حضرت چنين بود كه سه نوبت سلام مي كرد، اگر جــــواب مي شنيد و اذن مي گرفت داخل مي شد، و گر نه بر مي گشت،
- هر عمل نيكي را تحسين و تقويت مي كرد و هر عمل زشتي را تقبيح و توهيــن مي نمود،
- در همة امور ميانه رو بود، گاهي افراط و گاهي تفريط نمي كرد،
- از غفلت مسلمين و انحرافشان ايمن نبود.
حياي رسول الله"ص" از عروس حجله بيشتر بود، و چنان بود كه اگر چيز

***** صفحه 38 *****
- را دوست نمي داشت، ما از قيافه اش مي فهميديم،
- زنان اولاددار يا بي اولاد و حتي بچه ها را هم كنيه ( لقب) مي گذاشت، و بدين وسيله دل آنان را بدست مي آورد.
- هيچ ديده نشد كه رسول خدا"ص" با كسي مصافحه كند و او جلوتر از طرف دست خود را بكشد، بلكه آن قدر دست خود را در دست او نگه مي داشت تا طرف دست آن جناب را رها سازد،
- هيچ ديده نشد كه كسي با پرچانگي خود مزاحم آن حضرت شود و او از روي انزجار سكوت كند، بلكه اينقدر حوصله به خرج مي داد تا طرف ساكت شود.
- رسول خدا"ص" با اشخاص مطايبه داشت، چيزي كه هست، آن جناب در شوخي هايش جز حق نمي گفت.
- رسول الله"ص" همواره با اشخاص شوخي مي كرد، و مي خواست بدينوسيله آنان را مسرور سازد.
- رسول خدا"ص" رسمش اين بود كه وقتي مردم بچه هاي نورسيدة خود را به عنوان تبرك خدمت آن حضرت مي آوردند، آن حضرت براي احترام خانواده كودك وي را در دامن خود مي نشاند، چه بسا بچه در دامن آن حضرت مي شاشيد و كساني كه مي ديدند ناراحت مي شدند و سر و صــدا راه مي انداختند، آن حضرت نهيبشان مي زد و مي فرمود:  هيچ وقت شاش بچه را قطع مكنيد، و بگذاريد تا آخر شاش خود را بكند!  خلاصه صبر مي كرد بچه تا به آخر بول بكند، و آن وقت در حق او دعا مي فرمود، و يا برايش اسم مي گذاشت، و با اين عمـــل، خانــدان كودك را بي نهايت مسرور مي ساخت،  و طوري رفتــــــار مي نمود كه خانوادة كودك احساس نمي كردند كه آن جناب از بول بچه شان متأذي شد، تا در پي كار خود مي شدند، و آن وقـــــــت بر مي خواست و لباس خود را مي شست.
- رسم رسول خدا"ص" اين بود كه اگـــــــر كسي از مسلمين را سه روز نمي ديد جوياي حالش مي شد، اگر مي گفتند سفر كرده است، حضرت دعاي خيرش مي فرمود، و اگر مي گفتند: منــــزل است، به زيارتش مي رفت، و اگر مي گفتند: مريض است، عيادتش مي فرمود.
- رسول خدا"ص" وقتي با مؤمنين خداحافظي مي فرمود، مي گفت:  خداوند تقوي را زاد و توشة شما قرار دهد، و به هر خيري مواجهتان سازد، و هر حاجتي را از شما برآورده گرداند، و دين و دنياي شما را سالم و ايمن سازد، و شما را به سلامت و با غنيمت فراوان برگرداند.
رسول خدا"ص" به اشخاصي كه از مكه مي آمدند، مي فرمود: خداوند عبادتت را قبول و گناهت را بيامرزد، و در قبال مخارجي كه كردي به تو نفقه روز

***** صفحه 39 *****
- كند،
- وقتي كساني را تبريك و تهنيت مي داد، مي فرمود: " بارك الله لكم و بارك الله عليكم - خداوند برايت مبارك كند، و آن را برتو مستدام بدارد!"
- رسول خدا"ص" به زنان هم سلام مي كرد و آنـــــها سلامش را جواب مي دادند.
 رفتار و ادب رسول الله"ص" با اهل فضل و بزرگان قوم :
- رسول خدا"ص" در ميان اطرافيان خود آن را برگزيـــــــده تر و بهتر مي دانست كه داراي فضيلت بيشتري بود، و براي مسلمين خيرخواه تر،
- در نزد او مقام و منزلت آن كسي بزرگتر بود كه مواسات و پشتيباني اش از مسلمين بهتر بود،
- اهل فضل را به ادب خود ايثار مي فرمود،
- كساني را كه داراي فضايل اخلاقي بودند، احترام مي كرد،
- هركس را به مقدار فضيلتي كه در دين داشت، احترام مي نمود، و حوايجشان را برطرف مي ساخت، چون حوايجشان يكسان نبود، بعضي را يك حاجت بود، و بعضي را بيشتر، رسول خدا"ص" با ايشان مشغول مي شد و ايشان را سرگرم اصلاح نواقصان مي كرد، و از ايشان دربارة امورشان پرسش مي كرد، و به معارف ديني شان آشنا مي ساخت،
- بزرگ هر قومي را احتـــــرام مي كرد، و توليت امور قـــــوم را به او وا مي گذاشت.
رفتار و ادب رسول الله"ص" با اصحاب خود :
- رسول الله"ص" همواره از اصحاب خود تفقد مي فرمود، و از مردم حــــــــال مردم را مي پرسيد،
- هيچ يك از اصحاب يا ديگران آن جناب را نخواند مگر اين كه در جواب مي فرمود:
" لبيك!"
- گاهي براي سركشي به اصحاب خود به باغاتشان تشريف مي برد،
- اصحاب خــود را هميشه براي احترام و به دست آوردن دلهايشان به كنيه هايشان مي خواند،  و اگر كسي هم كنيه نداشت، خودش براي او كنيه مي گذاشت، مردم هم آنها را به كنيه اي كه آن جناب برايش گذاشته بود، صدا مي زدند،

***** صفحه 40 *****
- هيچ اتفاق نيفتاد كه آن جناب پاي خود را در مقابل اصحابش دراز كند.
رسم رسول الله"ص" در تشييع جنازه مسلمين :
- رسول الله"ص" وقتي جنازه اي را مشايعت مي فرمودند اندوه بر دلش مستولي مي شد، و بسيار حديث نفس مي كرد، و خيلي كم حرف مي زد،
- وقتي به صاحبان مصيبت تسليت مي داد, مي فرمود: " آجركم الله و رحمكم - خداوند اجرتان دهد و شما را رحم كند! "
- رسول الله"ص" وقتي مي خواست بعد از دفن جنازه اي خاك بر آن بريزد، تنها سه مشت مي ريخت.
- سنت است كه تابوت را از چهار طرفش به دوش بكشند، و اگر بخواهند اطراف ديگرش را هم حمل كنند، مستحب است.
- رسول الله"ص" نسبت به مرده هاي بنـــي هاشم كارهاي مخصوص انجــــام مي داد،كه نسبت به اموات ساير خانواده ها آن كارها را نمي كرد، از آن جمله وقتي به جنازه اي از بني هاشم نماز مي خواند و قبرش را آب مي پاشيدند، دست خود را بر قبر مي گذاشت، به طوري كه انگشتان مباركش در گل فرو مي رفت، و اگر غريب يا مسافري از اهل مدينه كه داشت به شهر مدينه وارد مي شد و از قبرستان مي گذشت و آن قبر تازه و اثـــــر انگشتان را مي ديد، مي فهميد كه صاحب اين قبر از بني هاشم است، و لذا مي پرسيد: از آل محمد عليهم السلام چه كسي تازه از دنيا رفته است؟

/ 13