***** صفحه 41 *****
فصل ششم: منطق و بيان، و مجالس رسول الله "ص"
مستند: روايات اسلامي
الميزان ج 12 ص 185تا 236
سخن گفتن و سكوت كردن رسول الله"ص"
تكلم، و طرز بيان رسول الله"ص" :
- رسول الله"ص" دائماً با غصه ها قرين، و هميشه در فكر بود، و يك لحظه راحتي نداشت. آن حضرت بسيار كم حرف بود، جز در مواقع ضرورت تكلم نمي فرمود،
- وقتي تكلــــم مي كرد چيزي شبيه نور از بين ثناياي آن حضرت بيرون مي جست.
- رسول خدا"ص" هر وقت حرف مي زد، در حرف زدنش تبسم مي كرد،
- وقتي حرف مي زد، كلام را از اول تا آخر با تمام فضاي دهــان بيـــــان مي كرد، (بسيار فصيح بود،)
- در سخن گفتن بين جملات فاصله مي داد تا اگر كسي بخواهد سخنانش را حفظ كند، فرصت داشته باشد،
- جوهرة صدايش بلند، و از تمامي مردم خوش نغمه تر بود،
- وقتي تكلم مي فرمود، در كلام خود تكرار نداشت،
- كلامش همه روشن بود، به طوري كه هر شنونده اي آن را مي فهميد،
- كلامش همه كوتاه، جامع، خالي از زوايد، و وافي به مقصود بود، گوئي اجزاي آنها تابع يكديگرند،
- نه كسي را با كلام خود مي آزرد، و نه بـــه كسي در كلامش اهــــانت مي كرد،
- هيچ وقت با كسي مطالبي را كه خوش آيند آن كس نبود، در ميــــان نمي گذاشت،
- اگر موعظه مي كرد، موعظه اش جدي بود، نه به شوخي،
- خطبه اش از همة خطبه ها كوتاه تر، و از هذيان دور بود،
***** صفحه 42 *****
- وقتي سخن مي گفت، انگشت ابهام دست چپ را به كف دست راست مي زد.
سكوت و دلايل سكوت رسول الله"ص" :
- سكوت رسول الله"ص" بر چهارگونه بود:
1- حلم 2- حذر 3- تقدير 4- تفكر
- سكوت از حلم و صبر:
سكوتش از حلم و صبر اين بود كه هيچ چيز آن حضرت را به خشم در نمي آورد، و از جاي نمي كند!
- سكوت از حذر:
سكوت آن حضرت از حذر در چهار مورد بود:
اول - در جائي كه مي خواست وجهه نيكو و پسنديدة كار را پيدا كند تا مردم نيز در آن كار به وي اقتداء كنند،
دوم - در جائي كه حرف زدن قبيح بود، و مي خواست به طرف ياد بدهد تا او نيز از آن خودداري كند،
سوم - در جائي كه مي خواست دربارة اصلاح امتش مطالعه و فكر كند،
چهارم - در مواردي كه مي خواست دست به كاري زند كه خير دنيا و آخرتش در آن باشد!
- سكوت از تقدير:
سكوتش از تقدير اين بود كه مي خواست همة مردم را به يك چشم ببيند، و به گفتار همه به يك نحو استماع فرمايد!
- سكوت از تفكر:
سكوتش از تفكر عبارت بود از تفكر در اين كه چه چيزي باقي است و چه چيزي فاني!
مجالس رسول الله"ص"
وضعيت مجالس رسول الله"ص" :
- رسول الله"ص" هيچ نشست و برخاست نمي كرد، مگر با ذكر خدا،
- در هيچ مجلسي جاي مخصوصي براي خود انتخاب نمي كرد،
***** صفحه 43 *****
- از صدرنشيني نهي مي فرمود،
- در مجالس هرجا كه خالي بود مي نشست، و اصحـــــاب را هم دستور مي داد كه چنان كنند،
- همه در نزد او در حق مساوي بودند،
- در مجلس، حق همة جلسا را ادا مي كرد، به طوري كه احدي از جلسايش احساس نمي كرد كه او از ديگران در نزد آن حضرت محترم تر است،
- هركسي كه شرفياب حضورش مي شد، اينقدر صبر مي كرد تا خود او برخيزد و برود،
- هركسي حاجتي از او طلب مي كرد، بر نمي گشت مگر اينكه حاجت خود را گرفته بود، يا با بياني قانع و دلخوش شده بود،
- مردم براي درك فيض و طلب علم شرفياب حضورش مي شدند، و بيرون نمي رفتند مگر اينكه دلهايشان سرشار از علم و معرفت و خود از راهنمايان و ادلة راه حق شده بودند،
- هر خبري را كه مي داد، دنبالش مي فرمود: حاضرين آن را به غايبين برسانند،
- و نيز مي فرمود: حاجت كساني را كه به من دسترسي ندارند، به من ابلاغ كنيد، و بدانيد كه هر كس حاجت اشخاص ناتوان و بي رابطه با سلطان را نزد سلطان برد، و آن را برآورده سازد، خداي تعالي قدم هايش را در روز قيــامــت ثابــت و استوار مي گرداند،
- مجلسش مجلس حلم و حيا و راستي و امانت بود،
- در مجلس او آوازها بلند نمي شد، و نواميس مردم هتك نمي گشت،
- اهل علم و اصحاب حديث در حضورش نزاع نمي كردند،
- اگر احياناً از كسي لغزشي سر مي زد، آن جـــــناب طـــوري تأديبش مي فرمود كه براي هميشه مراقب مي شد تا تكرار نكند،
- جلسايش همه با هم متعادل بودند و مي كوشيدند كه با تقوا مواصلت يكديگر كنند، و با يكديگر متواضع بودند، و بزرگتران را احترام نموده، و به كوچكتران مهربان بودند، و صاحبان حاجت را بر خود مــــــقـــدم مي شمردند، و غريب ها را حفاظــت مي كردند،
- هر دانشمندي كه موفق به درك حضورش شد، اين معنا را گفت كه من به چشم خود، احدي را نه قبل از او، و نه بعد از او، نظير او نديدم!
برخورد رسول الله"ص" در جلسات :
- آن حضرت در جلساتش دائماً خوشرو و نرم خو بود،
- خشن و درشتخو، داد و فريادكن، فحاش و عيبجو، و همچنين مداح نبود،
***** صفحه 44 *****
- به هر چيزي كه ميل و رغبت نداشت، بي ميلي خود را در قيافه خود نشان نمي داد، لذا اشخاص از پيشنهاد آن مأيوس نبودند،
- اميدواران را نا اميد نمي كرد،
- خود را از سه چيز پرهيز مي داد:
مراء و مجادله،
پرحرفي،
گفتن حرف هاي به درد نخور،
- نسبت به مردم نيز از سه چيز پرهيز مي كرد:
هرگز احدي را مذمت و سرزنش نمي كرد،
هرگز لغزش و عيب ها را جستجو نمي كرد،
هيچ وقت حرف نمي زد، مگر در جائي كه اميد ثواب در آن مي داشت،
- وقتي تكلم مي فرمود، جلسايش سرها را به زير مي انداختند، گوئي مرگ بر سر آنها سايه افكنده است، وقتي ساكت مي شد، آنها تكلم مي كردند، و در حضور او نزاع و مشاجره نمي كردند،
- اگر كسي تكلم مي كرد ديگران سكوت مي كردند، تا كلامش پايان پذيرد،
- تكلمشان در حضور آن جناب به نوبت بود،
- اگر جلسايش از چيزي به خنده مي افتادند، آن جناب نيز مي خنديد، اگر از چيزي تعجب مي كردند، او نيز تعجب خود را نشان مي داد،
- اگر ناشناسي از آن جناب چيزي مي خواست، و در درخواستش اسائة ادب و جفائي مي كرد، آن جناب تحمل مي نمود، به حدي كه اصحابش در صدد رفع مزاحمت او بر مي آمدند، و آن حضرت مي فرمود: هميشه صاحبان حاجت را معاونت و ياري كنيد!
- هرگز ثناي كسي را نمي پذيرفت مگر اينكه به وي احساني كرده باشد،
- كلام احدي را قطع نمي كرد، مگر اينكه مي ديد از حد مشروع تجـــاوز مي كند، كه در اين صورت كلامش را قطع مي كرد، يا به نهي و بازداريش از تجاوز يا به برخاست از مجلس!
***** صفحه 45 *****
فصل هفتم: عبادات رسول الله "ص"
مستند: روايات اسلامي
الميزان ج 12 ص 222 تا 236
طهارت رسول الله"ص"
طرز وضو گرفتن رسول الله"ص" :
حضـــرت ابـــى جعفــــر عليه السلام فـــرمـــــود:
- آيا نمى خواهيد وضوى رسول اللّه صلى الله عليه و آله را برايتان حكايت كنم؟ پس دستور داد قدح كوچك و ضخيمى كه مقدار كمى آب در آن بود، آوردند و آن را جلوى خود گذاشت، و دو آستين خود را بالا زد و دست راست خود را در آن فرو برد، و سپس فرمود - البته اين وقتى است كه دست پاك باشد! - آن گاه آن دست را پر از آب كرد، و بر پيشانى خود ريخت و گفت: "بِسْمِ اللّه" و آن آب را به اطراف محاسن خود جريان داد و بعدا يك مرتبه دست خود را به صورت و پيشانى خود كشيد.
سپس دست چپ را در آب فرو برده و به پرى آن آب به آرنج دست راست خود ريخت و كف دست چپ را به ساعد دست راست كشيد به طورى كه آب تا نوك انگشتـان آن جـريان يـافت.
آن گاه با دست راست كفى از آب پر كرده و به آرنج چپ ريخت و آن را با كف دست راست به ساعد و سرانگشتان دست چپ مرور داد.
جلوى سر و پشت پا را با ترى دست راست و بقيه ترى دست چپ مسح كرد. ابـــــو جعفـــــر عليه السلام فــــرمــــــود:
خدا تك است و تك را دوست مى دارد، از اين جهت در وضو هم سه مشت آب بس است: يكى براى صورت، و دو تا براى دو ذراع، و با رطوبت دست راست جلوى سرت را، و با بقيه آن پشت پاى راستت را مسـح مى كنـى، و بـا رطوبت دسـت چپ پشت پـاى چپ را !
ابـوجعفر عليه السلام فرمود:
مردى از اميـرالمؤمنين عليه السلام پرسيد؟
- وضــوى رسـول اللّـه صلى الله عليه و آله چـطـور بـود؟
آن حضرت همين طور كه من براى شما حكايت كردم براى آن شخص حكايت كرد.
***** صفحه 46 *****
- رســول خـدا صلى الله عليه و آله وقتــى وضـــو مى گــرفــت در همــه جــاى وضــو، اول سمـــت راســـت را مــى شســــــت،
- رسول خدا صلى الله عليه و آله با يك مد آب (تقريبا يك چارك من تبريز) وضو مى گرفت، و با يك صاع (تقريبا يك من تبريز) غسل مى كرد،
- رسول خدا صلى الله عليه و آله براى هر نمازى وضوئى مى گرفت، تا آن كه سال فتح مكه فرا رسيد و از آن به بعد براى خواندن چند نماز به يك وضو اكتفاء كرد. عمر پرسيد: يا رسول اللّه! مى بينم كارى كردى كه تا كنون نكرده بودى؟ فرمود: متـوجه هستم و عمـدا چنين مى كنم!
- مضمضه كردن (قبل از وضو آب در دهان گرداندن،) و استنشاق كردن (آب در بينى كشيدن،) از چيزهائى است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله آن را سنت قرار داده است.
طرز غسل كردن رسول اللّه "ص" :
حسن بن محمد از جابربن عبداللّه درباره چگونگى غسل رسول اللّه صلى الله عليه و آله پرسيد، جابر گفت:
- رسـول خدا "ص" با مـشت سـه مرتبه آب به سـر خـود مى ريخت،
حسـن بـن محمد گفت:
- مـوى من همين طـور كه مـى بينى زياد و انبـوه است؟! جـابر گـفت:
- اين حرف را نزن! براى اين كه موى رسول اللّه صلى الله عليه و آله از موى تو پر پشت تر و پاكيزه تر بود!
- رسول خدا صلى الله عليه و آله با يك صاع آب غسل مى كرد، - و اگر با او يكى از زنانش بود، با يك صاع و يك مد غسل مى كردند،
امام صادق عليه السلام فرمود:
- غسل جمعه سنتى است كه بر مرد و زن، و در خانه و سفر، واجب است... غسل جمعه پاكيزگى بدن و هم كفاره گناهان بين دو جمعه است! علت غسل جمعه اين بود كه انصار در ايام هفته به كار شتران و رسيدگى به ساير اموال خود سرگرم بودند، جمعه كه مى شد با همان بدن كثيف خود به مسجد مى آمدند، و رسول اللّه صلى الله عليه و آله از بوى گند زير بغل هاى ايشان متأذى مى شد، از اين رو دستور فرمودند كه روز جمعه همگى غسل كنند، و اين خود باعث شد كه غسل جمعه سنت شود.
- از جمله سنت هاى آن حضرت در غسل، غسل روز عيد فطر و غسل در جميع اعياد و غسل هاى ديگر بسيار است.
***** صفحه 47 *****
نماز رسول اللّه صلى الله عليه و آله
تعداد، و اوقات نمازهاى رسول اللّه "ص" :
- رســول اللّه صلى الله عليه و آله تعداد 50 ركعــت در روز و شب نمـاز مى خوانـد، به شرح زير:
1 - هشت ركـعت نـماز نافلـه ظـهر،
2 - چـهـار ركــعـت نـمـاز ظــهـر،
3 - هـشت ركـعـت نـافـلـه عـصـر،
4 - چهـار ركعت نمــــاز عصـــر،
5 - سـه ركعت نمـــــاز مغـــرب،
6 - چهار ركعت نــافلــه مغـــرب،
7 - چهار ركعــت نمــاز عشــــاء،
8 - هشت ركعت نماز نـافـلـه شب،
9 - سـه ركعـت نمـاز شفـع و وتـر،
10 - دو ركـعت نمـاز نافـلـه فجـر،
11 - دو ركــعـت نــمـاز صــبـح!
(راوى گويد: من به امام صادق عليه السلام عرض كردم:)
- فدايت شوم! اگر من بتوانم بيشتر از اين ها نماز بخوانم،خــداونــد تعــالــى مــرا بــه خوانـدن نمــاز زيــاد عـــذاب مــى كنــــد؟
فرمود: نه! ولكــن تو را عــذاب مى كنــد به تــرك سنــت رســـول خـدا صلى الله عليه و آله
(از روايت فوق استفاده مى شود: دو ركعت نماز نشسته بعد از عِشاء "عَتَمَه" جزو پنجاه ركعت نماز يوميه نيست، بلكه متمم آن است، و براى اين است كه با آن - بنابر اين كه دو ركعت نشسته يك ركعت ايستاده حساب مى شود - عدد نمازها به 51 برسد. و نيز براى اين تشريع شده كه بدل از نماز يك ركعتى "وَتْر" باشد! بدين معنى كه اگر كسى ده ركعت نافله شب را خواند و مرگ مهلتش نداد كه يك ركعت نماز "وَتْر" را بخوانـد، اين دو ركعت نشسته "عَـتُـمَـه" به جـاى آن حسـاب شود!)
حضرت ابى عبداللّه عليه السلام فرمـود:
- كسى كه ايمان به خدا و روز جزا دارد هرگز نماز "وَتْر" نخوانده نخوابد!
(ابى بصير مى گويد، عرض كردم:)
- مقصود شما از "وَتْر" همان دو ركعت نشسته بعد از عشاء است؟ فرمود:
- آرى! اين دو ركعت، يك ركعت حساب مى شود، و اگر كسى آن را بخواند و در آن شب مرگ او را از خواندن نماز "وَتْر" باز دارد، مثل كسى مى ماند كه "وَتْر" را خوانده باشد و اگر هم نمرد كه آخر شب برخاسته و "وَتْر" را مـى خواند! عرض كردم:
- آيا رسول اللّه صلى الله عليه و آله هـم اين دو ركعت نمـاز را خواند؟ فرمود:
- نه! براى اين كه به رسول اللّه صلى الله عليه و آله وحى مى آمد، و مى دانست كه آيا امشب مى ميرد، يا نه، و اين ديگران هستند كه چنين علمى ندارند، از همين جهت بود كـه خـودش نخـواند و به ديگـران دستـور داد تا بخـواننـد....
(ممكن است مقصود امام عليه السلام از اين كه فرمود رسول اللّه صلى الله عليه و آله اين دو ركعت نماز را نخواند، اين باشدكه آن حضرت به طور دائمى اين نماز را نمى خواند، بلكه گاهى مى خواند و گاهى نمى خوانــد، كما اين كه از بعضــى از احاديــث ديگر اين معنا استفاده مى شود.)
- رسـول خدا صلى الله عليه و آله هيچ روزى تا ظهر نمى شد نمازى نمى خواند،
***** صفحه 48 *****
- وقتى كه ظهر مى شد و به قدر نصف انگشت سايه مى گشت، هشت ركعت مى خواند،
- وقتـى سـايه به قـدر يك ذراع مى شـد نمـاز ظهر را مى خواند،
- بعد از نماز ظهر هم دو ركعت،
- و قبــل از نمــاز عصــر دو ركعــت مى خوانــد، (در ايــن روايــت تمامــى نافلـه عصر را ذكــر نـكرده!)
- تا آن كه سايه به قدر دو ذراع مى شد آن وقت نماز عصر را به جاى مى آورد، - وقتى آفتاب غروب مى كرد نماز مغرب را مى خواند، - و بعــد از زوال سرخــى شفــق عشــاء را مى خوانــد، (مى فرمــود: وقت عشاء تــا ثلــث شـب امتداد دارد!)
- بعد از عشاء نماز ديگرى نمى خواند تا شب به نصف مى رسيد، آن گاه برخاسته و سيــزده ركعــت نمــاز مى خوانــد، كــه سيزدهمــى آن نمــاز وتــر بــود و دو ركعــت از آن نـافـلـه صبـــح،
- وقتى فجر طالع و هوا روشن مى گشت، نماز صبح را مى خواند!
- رسول خدا صلى الله عليه و آله در شب هائى كه باران مى باريد، نماز مغرب را مختصر مى خواند و در خواندن عشاء هم عجله مى كرد، و آن را زودتر از وقت فضيلتش يعنى با مغرب مى خواند، و مى فرمود: - كسى كه به مردم رحم نكند، در حقش رحم نمى كنند!
- رسول خدا صلى الله عليه و آله در مسافرت ها گاهى كه با شتاب راه مى پيمود، نماز مغرب را تأخير مى انداخت و آن را با عشاء مى خواند،
- رسول خدا صلى الله عليه و آله وقتى كه در سفر بود، و هم چنين در مواقعى كه كار فوتى داشت، ظهر و عصر را با هم مى خواند، و هم چنين بين مغرب و عشاء فاصله نمى انداخت،
- بسيار مى شد كه مؤذن در گرماى ظهر مى آمد دنبال رسول اللّه صلى الله عليه و آله و حضرت مى فرمـود: " ابرد ! ابرد ! بگذار هوا خنك شود!"
***** صفحه 49 *****
كيفيت نماز خواندن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :
- رسول خدا صلى الله عليه و آله موقع خواب، ظرف آب را روپوشيده بالاى سر خود مى گذاشت،و مسواك خود را هم زير رختخواب خود قرار مى داد، و مى خوابيد، تا چندى كه خدا بخواهد، و وقتى از خواب بيدار مى شد، مى نشست، و نظرى به آسمان مى افكند و آياتى را كه در سوره آل عمران است - " اِنَّ فى خَلْقِ السَّمواتِ وَ الاْرْضِ...،" (190 / آل عمران) مى خواند، و سپس دندان ها را مسواك مى كرد،و تطهير مى نمود. و به مسحد مى رفت، و چهار ركعت نماز مى خواند، كه ركوع هر ركعتش به اندازه قرائت آن، و سجودش به قدر ركوع آن طول مى كشيد، به حدى طولانى بود كه گفته مى شد چه وقت سر برمى دارد؟
- آن گاه به بستر خــود برمى گشــت و تا خدا مى خواست مى خوابيد، سپس بيدار مى شد و مى نشست، و همان آيات را تلاوت مى كرد، و چشم به آسمان مى انداخت و آن گــاه مســواك مى زد و تطهيــر مى نمــود و به مسجد مى رفــت و باز هم مثل بــار اول چهــار ركعــت نـماز مـى گــذاشــــت.
- مجددا به بستر خود مراجعت مى كرد، و مقدارى مى خوابيد، و سپس بيدار مى شد، و نگاهى به آسمان مى انداخت، و همان آيات را تلاوت مى فرمود. و باز مسواك و تطهير را انجام مى داد و به مسجد تشريف مى برد، و يك ركعت نماز وتر و دو ركعت ديگر را مى خواند و براى نماز صبح بيرون مى شد.
- رسول خدا صلى الله عليه و آله وقتى به نماز مى ايستاد، از ترس خدا رنگش مى پريد، و از اندرون دل و قفسه سينه اش صدائى نظير صداى اشخاص خائف و وحشت زده شنيده مى شد.
- رسول خدا صلى الله عليه و آله وقتى نماز مى خواند، پارچه اى را مى ماند كه در گوشه اى افتـاده بـاشد.
- (عايشه گفته است:) رسول خدا صلى الله عليه و آله براى ما و ما براى او سخن مى گفتيم، همين كه موقع نماز مى شد، حالتى به خود مى گرفت كه گوئى نه او ما را مى شناسد و نـه ما او را مى شناسيم.
- اميرالمؤمنين على عليه السلام وقتى كه محمد ابوبكر را ولايت مصر داد، دستورالعملى به او مرحمت نمود، و در ضمن آن فرمود: مواظب ركوع و سجود خودت باش، زيرا رسول اللّه صلى الله عليه و آله از همه مردم نمازش كامل تر و در عين حال عملياتش در نماز از همه سبك تر و كمتر بود!
- هر وقت دهن دره و كش واكش رسول خدا صلى الله عليه و آله را مى گرفت، آن حضرت آن را با دست راست خــود رد مى كرد.
- رسول خدا صلى الله عليه و آله هميشه صفوف نماز ما را منظم مى فرمود، به طورى كه اگر تيرى رها مى شد، فاصله همه از آن تير يكسان بود، تا اين كه رفته رفته برا
***** صفحه 50 *****
همه عادت شــد، اتفاقا روزى به مسجــد تشريف آورد و به نمــاز ايستاد و خواست تا تكبيرة الاحرام را بگويد، متوجه شدكه مردى سينه اش جلوترازسايرين است، فرمود:
" بندگان خدا! صفوف خود را منظم كنيد، و گرنه ميان شما اختلاف خواهد افتاد!"
- رسول خدا صلى الله عليه و آله دست به شانه هاى ما مى گذاشت و ما را پس و پيش مى كرد و مى فرمــود: "منظــم بايستيــد!" وگرنه در ايستــادن اختلاف داشتــه باشيــد، " دلهايتان هم مختلف خواهدشد!"
رسول خدا صلى الله عليه و آله در حين نماز، هيچ كس به خدمتش نمى آمد و نمى نشست مگر اين كه بــراى خاطــر او نمــاز را كوتــاه مى كرد و متوجــه او مى شد و مى فرمــود: آيا حاجتــى دارى؟ پس از آن كـه حاجــت او را برمــى آورد، مجددا به نمــاز مى ايستاد.
نوافل رسول اللّه "ص" :
- رسول خدا صلى الله عليه و آله نماز مستحبى را مثل نماز واجب، و روزه مستحبى را مثل روزه واجب بـه جا مى آورد.
- رسول خدا صلى الله عليه و آله نافله صبح را در اول فجر، سبك و مختصر مى خواند، و براى نمـاز صبح بيـرون مى رفت.
- رسول خدا صلى الله عليه و آله هر وقت ماه رمضان مى شد، نماز خود را بيشتر مى كرد. (مقصود از اين بيشتر كردن همان خواندن نماز هزار ركعتى "تراويح" است، و اين نماز نافله ماه رمضان، غير از پنجاه ركعت نافله هاى يوميه است، در كيفيت تقسيم كردن اين هزار ركعت نماز بر شب هاى رمضان اخبار زيادى وارد شده است.) - از طريق امامان اهل بيت عليه السلام وارد شده كه رسول خدا صلى الله عليه و آله اين نمازها را بدون جماعت مى خواند، و از خواندن آن به جماعت نهى مى كرد، و مى فرمود: " در نافلــه جماعـت نيست!"
4 ـ دعاى قنوت ها و ذكرهاى رسول اللّه "ص" :
رسول خدا صلى الله عليه و آله در قنوت نماز "وتر" خود مى گفت:
"اَلّهُمَّ اهْدِنى فيمَنْ هَدَيْتَ، وَ عافِنى فيمَنْ عافَيْتَ! وَ تَوَلَّنى فيمَنْ تَوَلَّيْتَ، وَ بارِكْ لى فيما اَعْطَيْــتَ!
وَقِنى شَرَّ ما قَضَيْتَ! اِنِّكَ تَقْضى وَ لا يُقْضى عَلَيْكَ!
سُبْحانَكَ رَبَ الْبَيْتِ!