الف ـ نماز
دهنده جان، معراج عارفان و در يك جمله «راه رسيدن به مقصد اعلاى انسانيت» است. در اسلام هيچ چيز به اندازه نماز مورد توصيه و تأكيد قرار نگرفته است. امام صادق (عليه السلام) فرمود: من پس از شناخت ـ اصول دين ـ هيچ عملى را با ارزشتر از نماز نمىدانم. امام خمينى قدّس سره در وصيتنامه اخلاقى خود به فرزندش پس از برحذر داشتن از انكار مقام اهل معرفت، و توصيه به اجتناب از خودخواهى و خودبينى و تأكيد بر جهاد با نفس درباره راه رسيدن به كمال انسانيت چنين مىنويسد: پسرم. نماز، اين معراج عارفان و سفر عاشقان، راه وصول به اين مقصد است. و اگر توفيق يابى و يابيم به تحقق يك ركعت آن و مشاهده انوار مكنون در آن و اسرار مرموز آن، ولو بقدر طاقت خويش، شمّهاى از مقصد و مقصود اولياى خدا را استشمام نموديم، و دورنمايى از صلاة معراج سيّد انبياء و عرفاء عليه و عليهم و على آله الصلاة والسلام را مشاهده كرديم، كه خداوند منّان ما و شما را به اين نعمت بزرگ منت نهد. همين يك راز براى اثبات بهترين عمل بودن آن كافى بود. كشورى كه قانون اساسى آن قرآن است، بايد بيشترين بودجه فرهنگى خود را به طرح اقامه نماز اختصاص دهد. نماز آثار عميق و گستردهاى در زندگى فردى و اجتماعى انسان دارد. از اين رو، روز قيامت كه وى براى رسيدگى به پرونده اعمالش در محضر خدا مورد بازجويى قرار مىگيرد، ابتدا درباره نماز از او سؤال مىكنند. پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) در اين باره چنين فرمود: نماز ستون دين بوده و نخستين عملى است كه در قيامت مورد بررسى قرار مىگيرد، اگر درست انجام گرفته باشد، ساير اعمال نيز بررسى خواهد شد، و اگر درست انجام نشده باشد، ساير اعمال بدون بررسى رد خواهد شد! نخستين برنامه براى كسانى كه به تكليف نايل مىشوند، اين است كه از لحظه تكليف به نماز اهميت دهند و تلاش كنند كه اين فريضه مهم الهى هميشه در اول وقت و با حضور قلب انجام شود.ب ـ روزه
يكى ديگر از فروع دين، روزه است. بر هرمرد و زن مسلمان ـ پس از رسيدن به تكليف ـ روزه ماه مبارك رمضان واجب است.ج -
امر به معروف
يعنى وادار كردن ديگران به كارهاى نيك و نهى از منكر يعنى بازداشتن ديگران از كارهاى زشت. لحظهاى كه پسر يا دختر به سن تكليف رسيد، همان طور كه نماز و روزه بر او واجب مىشود، وادار كردن ديگران به كارهاى نيك و بازداشتن آنها از كارهاى بد نيز بر او واجب مىگردد. مسلمان نه تنها بايد خود به وظايف دينىاش عمل كند، بلكه بايد تا آنجا كه مىتواند، ديگران را نيز به انجام وظايف الهى خود وادار كند، بدين معنا كه او نه تنها خود بايد نماز بخواند و روزه بگيرد، بلكه ديگران را نيز بايد به نماز خواندن و روزه گرفتن وادار كند، نه تنها خود بايد همه واجبات را انجام دهد و از حرامها پرهيز كند، بلكه تا آنجا كه قدرت دارد، بايد ديگران را نيز به انجام واجبات و ترك محرّمات وادار كند. اسلام اين تكليف را امر به معروف و نهى از منكر ناميده است. اين نامگذارى نشانمىدهد كه اسلام بر اقامه نيكيها و مبارزه با بديها استوار است. د ـ دوستى و دشمنى براى خدا
دوستى با دوستان خدا و دشمنى با دشمنان خدا تولّى و تبرّى، دو واجب بسيار مهم، ولى ناشناخته در جامعههاى اسلامى است. مىتوان گفت: اين واجب حتى از امر به معروف و نهى از منكر در ميان مسلمانان ناشناختهتر است! يكى از چيزهايى كه در سرنوشت انسان و سعادت و شقاوت او نقش تعيين كننده دارد، دوستيها و دشمنيهاست. چه بسا افرادى كه در نتيجه معاشرت با دوست و همنشين خوب، سعادتمند شدند و چه بسا افرادى كه در نتيجه معاشرت با دوست و همشنين بد، به انحراف و فساد كشيده شوند. بدين جهت، اسلام اجازه نمىدهد، انسان هر كسى را دوست بدارد و با هر كسى دشمنى كند، معيار دوستىها و دشمنىها در اسلام، خداست. خداوند زيباى است. هر چه خوبى و زيبايى در جهان هستى وجود دارد، جلوه زيبايى اوست. دوستان خدا با زيباييهاى عقيدتى، اخلاقى و عملى پيوند دارند. بنابراين، دوستى با دوستان خدا به معناى پيوند با خوبيها وزيباييهاست; برعكس، دشمنان خدا مظهر انواع آلودگيهاى عقيدتى، اخلاقى و عملى هستند، و دشمنى با دشمنان خدا به معناى بيزارى از انواع زشتيها وآلودگيهاست. از پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) روايت شده كه فرمود: دوستى براى خدا واجب است، دشمنى براى خدا واجب است. فضيل بن يسار گويد: از حضرت صادق (عليه السلام) پرسيدم: آيا دوستى و دشمنى از ايمان است؟ امام در پاسخ فرمودآيا ايمان چيزى جز دوستى و دشمنى است؟! پس آيه هفت از سوره حجرات را تلاوت كرد: خداوند ايمان را محبوب شما قرار داده و آن را در دلهاى شما زينت بخشيده، و كفر و فسق و گناه را مبغوض شما قرار داده است، آنها كه چنيناند، راه يافتگانند. در روايت ديگرى امام صادق (عليه السلام) فرمود: هركس دوستى و دشمنىاش بر مبناى دين نباشد، دين ندارد. مسلمان كسى است كه براساس معيارهاى اسلام، دوست انتخاب كند و براساس موازين دينى دشمنى نمايد. كسانى كه اسلام را معيار دوستى و دشمنى خود قرار ندادهاند، در واقع، مسلمان نيستند، هر چند مدعى اسلام باشند. دوستى ما با مسلمانان جهان بويژه آنها كه براى احياى اسلام و تشكيل حكومت اسلامى در جامعه خود به پا خاستهاند و نيز دشمنى ما با مستكبران و آمريكا، تنها يك شعار سياسى نيست، بلكه انجام واجب شرعى و اداى تكليف الهى است. از طرف ديگر دشمنى با دوستان خدا و دوستى با دشمنان خدا از گناهان بسيار بزرگ و نشانه كفر و نفاق محسوب مىشود. مسلمان نمىتواند دشمن خدا را دوست داشته باشد، هر چند از اقوام و وابستگان بسيار نزديك نسبى يا سببى او باشد. قرآن مىفرمايد: نمىيابى مردمى را كه به خدا و روز جزا ايمان داشته باشند و با اين حال، با دشمنان خدا و رسولش دوستى كنند، هر چند پدران يا فرزندان يا برادران، ياخويشاوندان آنها باشند. امام باقر (عليه السلام) فرمود: اگر مىخواهى بدانى كه در وجود تو خيرى هست يا نه، خود را اينگونه آزمايش كن: به دلت نگاه كن، اگر ديدى اهل طاعت خدا را دوست دارد و اهل گناه را دشمن، بدان كه آدم خوبى هستى و خدا تو را دوست دارد، و اگر اهل طاعتش را دشمن دارد و به اهل معصيت علاقهمند است، بدان كه خيرى در وجود تو نيست و خدا تو را دشمن دارد، انسان هميشه با كسى است كه او را دوست دارد.