شرايط تكليف - جشن تکلیف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جشن تکلیف - نسخه متنی

محمد محمدی ری شهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


شرايط تكليف

پرسش: در چه تاريخى انسان به تكليف مىرسد؟

پاسخ: هنگامى كه توانِ جسمى، فكرى، علمى و عملى او براى انجام تكليف مهيّا باشد. تكليف چهار شرط اصلى دارد:

اول ـ بلوغ

دوم ـ عقل

سوم ـ علم

چهارم ـ قدرت

اينك توضيح مختصرى درباره اين شرايط:

بـلوغ

بلوغ، يعنى رسيدن. رسيدن به توان جسمى لازم براى انجام تكليفهاى الهى، نخستين شرط تكليف است.

الف ـ علامتهاى بلوغ

علامتهايى كه فقها براى بلوغ دختر و پسر ذكر كردهاند، عبارتند از:

1 ـ روئيدن موى درشت بر زهار.

2 ـ خروج منى در بيدارى يا خواب.

3 ـ پايان پانزده سال پسر و نُه سال دختر.

از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) روايت شده كه فرمود: هنگام بلوغ، نورى در قلب انسان واقع مىشود كه بر اثر آن، انسان مىتواند كارهاى واجب و نيك و بد را تشخيص دهد. سپس مىفرمايد: «عقل در دل، مانند چراغ در وسط خانه است.»

تا اين چراغ در دل انسان روشن نشده و قدرت تشخيص حق و باطل، ايمان و كفر، واجب و حرام را ندارد، تكليفى به عهده او نيست.

قرآن كريم كسى را كه به بلوغ عقلى نرسيده، مستضعف مىنامد. امام باقر (عليه السلام) درباره ويژگيهاى مستضعف عقلى فرمود:

مستضعف كسى است كه توان تشخيص كفر و ايمان را ندارد تا كفر ورزد يا ايمان آورد. آنان كودكان نورس هستند، هر مرد و زنى كه در خرد مانند كودك باشد، قلم تكليف بر او جارى نيست.

علـم

علاوه بر بلوغ جسمى و عقلى، شناخت احكام الهى نيز از شرايط قطعى تكليف است. تا انسان، حكمى را نداند، نسبت به آن تكليفى ندارد. اين بدان معنا نيست كه انسان مىتواند به بهانه ندانستن مسأله، به تكليف خود عمل نكند. از امام صادق (عليه السلام) روايت شده است:

خداوند روز قيامت از كسى كه به تكليف خود عمل نكرده، مىپرسد: آيا تكليف خود را مىدانستى؟ اگر بگويد: مىدانستم، به او خطاب مىشود: چرا به آن عمل نكردى، اگر بگويد: نمىدانستم، به او خطاب مىشود: چرا ياد نگرفتى تا عمل كنى؟

شرط بودن معرفت براى تكليف، بدين معناست كه اگر انسان به تكليف خود توجه نداشته، يا شرايط زندگى او بگونهاى است كه راهى براى دانستن او وجود ندارد، تكليفش ساقط است.

قــدرت

چهارمين شرط تكليف، قدرت يعنى توانايى براى انجام كارى است كه خداوند آن را از انسان خواسته است. توانايى، تنها شرطى است كه قرآن كريم به عنوان شرط تكليف، بر آن تأكيد نموده و با صراحت اعلام كرده است:

«لا يكلّف الله نفساً إلاّ وسعها».

خداوند هيچ كس را جز به اندازه توانش تكليف نمىكند.

در واقع، تكليف يك شرط بيشتر ندارد و آن، توانايى مكلّف براى انجام تكليف است. اين توانايى شامل: توانِ جسمى، عقلى، علمى و عملى است. آنچه در روايات اسلامى درباره ساير شرايط تكليف آمده، در حقيقت توضيح اين شرط است.

امام حسين (عليه السلام) درباره اين شرط فرمود:

خداوند طاقت كسى را نگرفت، مگر آنكه طاعت خود را از او برداشت، و قدرت كسى را سلب نكرد، مگر اينكه تكليف خود را از او برداشت.

روايتى از امام على (عليه السلام) نقل شده كه بيانگر دقت پيشوايان اسلام در رعايت توان مكلف براى انجام تكليفهاى الهى است.آن بزرگوار فرمود:

نماز هنگامى بر مكلف واجب مىشود كه درك كند، روزه هنگامى بر مكلف واجب مىگردد كه طاقت داشته باشد.

ويژگيهاى تكليف

آشنايى با ويژگيهاى تكليف، بخصوص براى مسؤولان امور تربيتى ضرورى است.

در اين فصل سه ويژگى مهم تكليف، بطور اجمال بررسى مىشود. اين سه ويژگى در يك جمله چنين خلاصه مىشود: تكليف، آسان، اندك و در عين حال پاسخگو به نيازهاى انسان است. اينك توضيح مطلب:

آسان بودن

قرآن بصراحت اعلام كرده كه تكليف، سخت نيست. به آيات زير توجه كنيد:

خداوند نمىخواهد تكليف سختى بر شما تحميل كند.

خداوند در دين اسلام، تكليف سختى بر شما تحميل نكرده است.

خداوند هيچ كسى را جز به اندازه توانش تكليف نمىكند.

خداوند آسانى را براى شما مىخواهد و سختى و مشقّت را براى شما نمىخواهد.

پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) در ادامه اين سخن كه در تكليفهاى الهى، حقّ هر صاحب حقّى رعايت شده، مىفرمايد:

خداوند اسلام را تشريع كرد و آن را سهل و آسان و گشاده قرار داد، و سخت و تنگ قرار نداد.

حديث بالا اشاره به اين است كه رعايت حقوق مردم، ايجاب مىكند كه آنها در انجام تكليفهاى شرعى خود در تنگنا قرار نگيرند. اين نكته در مقررات اسلامى مورد توجه بوده است.

رسول خدا (صلى الله عليه وآله) در مناسبتهاى مختلف و مكرّر با تأكيد مىفرمود كه دين اسلام آسان است و ديندارى مشكل نيست، مبادا افراد نادان بر خود سخت بگيرند و مبادا متوليان امور دينى كارى انجام دهند كه مردم تصور كنند، ديندارى مشكل است و با سختگيريهاى بيجا مردم را از دين فرارى دهند.

روزى پس از نماز، مردم اطراف پيامبر(صلى الله عليه وآله) را گرفته، از او مسأله مىپرسيدند. چندين بار سؤال كردند كه آيا فلان كار اشكال دارد؟ آن حضرت فرمود: «نه اشكال ندارد. اى مردم! دين خدا در آسانى است.» اين سخن را پيامبر(صلى الله عليه وآله) سه بار تكرار كرد.

اندك بودن

يكى ديگر از ويژگيهاى تكليف، اندك بودن آن است. نه تنها توان انسان بيش از تكليف اوست، و نه فقط آنچه به انسان تكليف شده، برايش آسان است، بلكه آنچه بدو تكليف شده، اندك است.

پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) در دعايى كه جبرئيل براى آن حضرت آورده، چنين مىفرمايد:

خداوندا! سپاس ويژه توست، بر احسان فراوان و نيكى بسيار و تكليف آسان و دفع دشوار. سپاس ويژه توست بر كمى تكليف و زيادى تخفيف.

امام على (عليه السلام) نيز در نامهاى به كارگزاران خراج (ماليات، جزيه و غيره) چنين آورده است:

بدانيد كه آنچه بدان مكلّف شدهايد، اندك و پاداش آن بسيار است.

با توجه به اينكه واجبات و محرماتى كه در بابهاى مختلف فقه، بطور گسترده آمده كم نيستند، اندك بودن تكليف را به دو معنا مىتوان تقسيم كرد:

1 ـ اندك بودن تكليف در مقايسه با توان انسان.

2 ـ اندك بودن تكليف در مقايسه با پاداش آن.

يك دانشآموز براى تحصيل دانش در مقطعهاى مختلف تحصيل، چقدر تكليف دارد؟ انسان براى تأمين زندگى موقت خود در اين جهان چقدر تلاش مىكند؟ و با اين قياس، تكليف او براى تأمين آسايش هميشگى خود چقدر بايد باشد؟ و چقدر هست؟!

در واقع، آنچه خداوند در برابر انجام تكليف، به انسان عنايت مىكند، چيزى جز فضل و رحمت او نيست. علاوه بر اين، آسايش انسان در اين جهان نيز در سايه انجام تكليف است.

پاسخگو به نياز انسان

مهمترين ويژگى و فلسفه تكليف، پاسخگويى به نيازهاى انسان است.

مقررات الهى بر مبناى نيازهاى واقعى انسان وضع شده و زندگى خوب و با سعادت و عاقبت نيك جز با انجام اين مقررات ميسر نيست. هر يك از اين احكام، پاسخگو به نيازى از نيازهاى انسان است و بطور كلى، در اسلام حكمى بدون حكمت و تكليفى بدون مصلحت وجود ندارد.

امام صادق (عليه السلام) در سخنى كه با يكى از ياران خود به نام جميل بن درّاج درباره حلال و حرام داشت، به اين اصل مهم اشاره كرده، چنين فرمود:

در اسلام، حكمى بدون حكمت وجود ندارد.

خداوند بدون در نظر گرفتن نيازها و مصالح انسان به او تكليف نمىكند. چيزى را بر او حلال يا حرام نمىنمايد; اگر چيزى را بر او حلال كرد، سود وى را در نظر داشته و اگر چيزى را برايش حرام كرد، مصلحت او را مورد توجه قرار داده است.

/ 17