مرز خداشناسى - جشن تکلیف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جشن تکلیف - نسخه متنی

محمد محمدی ری شهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خداوندا! مىدانم كه بطور قطع در آنچه بدان فرمان دادهاى ظلم نيست، و در كيفرت شتاب وجود ندارد، كسى شتاب مىكند كه بترسد تبهكار بگريزد، و كسى نيازمند ظلم است كه ناتوان باشد و تو از چنين نسبتى ناروا بسى والايى!

مرز خداشناسى

از آنجا كه بحث گسترده دربارهخداشناسى و صفات خداوند از موضوع اين كتاب خارج است، براى اينكه عزيزانى كه به تكليف مىرسند با حدّاقل چيزى كه در زمينه صفات خدا بايد بدانند، آشنا شوند به ذكر دو روايت زير بسنده مىكنيم:

شخصى از امام باقر (عليه السلام) پرسيد: كمترين حدّ خداشناسى كه كمتر از آن در زمينه شناخت آفريدگار كافى نيست، چيست؟

امام فرمود :

«ليس كمثله شئ ولايشبهه شئ، لم يزل عالماً سميعاً بصيراً»

بداند كه مانند خدا چيزى نيست، و چيزى به او شباهت ندارد، هميشه دانا، بينا و شنوا بوده است.

طاهر بن حاتم مىگويد: من به امام كاظم (عليه السلام) چنين نوشتم: آنچه كمتر از آن در شناسايى آفريدگار كافى نيست، چيست؟

امام در پاسخ نوشت

«ليس كمثله شئ و لم يزل سميعاً و عليماً و بصيراً و هو الفعال لما يريد»

چيزى مانند او نيست، هميشه شنوا و دانا و بينا بوده، و او هر چه بخواهد، انجام مىدهد.

دليل عقيده به نبوت

دومين دانستنيهاى عقيدتى تكليف، آشنايى با فرستادگان و پيامبران خداست. باور داشتن اين كه آفريدگار جهان هرگز انسان را بدون راهنمايى از جانب خود، رها نكرده است، بلكه در دورانهاى مختلف زندگى بشر آنچه را كه دانستن آن براى رسيدن انسان به كمال اخلاقى و زندگى همراه با آسايش لازم است، به وسيله پيامبران براى او فرستاده است.

خداوند حكيم و مهربان ممكن نيست، انسان را بدون راهنما در راههاى پر پيچ و خم زندگى رها كند!

همين دليل ساده و كوتاه براى نونهالان عزيز، كافى است. اما براى آنان كه حال و حوصله تحقيق بيشتر را دارند، لازم است كمى توضيح دهيم. براى توضيح بيشتر، توجه شما را به دو روايت دقيق و جالب در اين باره جلب مىكنيم:

شخصى از امام صادق (عليه السلام) پرسيد: دليل نبوت و لزوم عقيده به آن چيست؟ امام فرمود: براى اثبات نبوت توجه به چند مطلب لازم است:

1 ـ انسان آفريدگارى دارد كه برتر از انسان و همه آفريدههاست.

2 ـ آفريدگار جهان حكيم است و كار بيهوده انجام نمىدهد.

3 ـ تمام مردم امكان تماس با خداوند را ندارد.

بنابراين، بايد آفريدگار حكيم در ميان آفريدههاى خود پيامبرانى داشته باشد كه مردم را به آنچه براى آنها سودمند است و برنامههايى كه اجراى آن موجب بقاى جامعه و عدم اجراى آن موجب تباهى مردم است، راهنمايى كند.

راهى جز اين نيست كه خداوند بايد ميان خود و مردم پيامبرى داشته باشد و آن پيامبر نيز از خطا مصون باشد تا بتواند پيامهاى الهى را همانگونه كه به او وحى شده، به مردم برساند و مردم را به انجام آنچه برايشان سودمند است و ترك آنچه براى آنها زيانباراست، راهنمايى كند.

تعداد پيامبران

به روايت ابوذر غفارى از پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) تعداد پيامبران 124000 نفر است، دليل قاطع ديگرى نيز وجود ندارد كه شماره پيغمبران را مشخص كند.

آنچه قطعى و اعتقاد به آن لازم است اينكه خداوند متعال پيامبران بسيارى را براى راهنمايى انسان فرستاده كه اول آنها حضرت آدم (عليه السلام)و آخر آنها خاتم پيامبران محمد بن عبدالله (صلى الله عليه وآله)است.

پيامبران اولوالعزم

قرآن كريم گروهى از پيامبران الهى را با عنوان «اولوالعزم» معرفى كرده است.

پيامبران اولوالعزم پنج نفر بودهاند: حضرت نوح، حضرت ابراهيم، حضرت موسى، حضرت عيسى و حضرت محمد «ص».

اينان برترين انبياى الهى هستند. علت اين نامگذارى آن است كه اينان صاحب كتاب و شريعت بودهاند و پيامبران معاصر يا بعد از آنها مؤظف بودهاند كه از آنان پيروى نمايند تا آنكه يكى ديگر از پيامبران اولوالعزم ظهور كند.

دليل نبوت پيامبر اسلام

آخرين پيامبر خدا حضرت محمّد (صلى الله عليه وآله) است. پدرش عبدالله، و مادرش آمنه نام داشت.

حضرت محمد (صلى الله عليه وآله) درس نخوانده و نوشتن ياد نگرفته بود، ولى قبل از بعثت به عقل و ادب و امانت معروف بود. در سنّ چهل سالگى هنگامى كه در غار «حراء» با خدا خلوت كرده بود، به نبوت برگزيده شد و مأموريت يافت كه مردم را به خداى يگانه اسلام دعوت كند.

بهترين و روشنترين دليل نبوت آن حضرت، قرآن كريم است.

وى با اينكه درس نخوانده بود، كتابى آورد كه بزرگترين دانشمندان و قويترين مؤسسات علمى و فرهنگى از تدوين كتابى مانند آن ناتوانند.

قرآن از نظر لفظ و معنا همتا ندارد و بيش از چهارده قرن است كه همواره با صراحت چنين اعلام مىكند:

من سند زنده نبوت حضرت محمّد (صلى الله عليه وآله) هستم، كسانى كه در اين واقعيت شك دارند، آزمايش كنند و كتابى مانند من تأليف كنند!

اگر همه عاقلان جهان ـ از جن و انس ـ جمع شوند، نمىتوانند كتابى مانند قرآن بنويسند.

دشمنان سرسخت اسلام كه در گذشته و حال، از هرگونه امكانات برخوردار بوده و هستند و از هيچ تلاشى براى ضربهزدن به اين آيين الهى دريغ نكردهاند، اگر مىتوانستند تاكنون اين مبارزهطلبى را پاسخ داده بودند.

دليل عقيده به امامت

سومين دانستنيهاى اعتقادى، آشنايى با امامت، يعنى ادامه دهندگان راه انبيا و رهبرانى است كه رهبرى آنها از طريق پيامبران به تأييد خداوند متعال رسيده است.

امامت بدين معناست كه پيامبران الهى هيچگاه مردم را پس از خود بلاتكليف و سرگردان رها نمىكردند، بلكه ادامه دهندگان راه خود را به آنها معرفى مىكردند، زمين هيچگاه از حجّت الهى خالى نبوده و نخواهد بود.

امامت، ادامه راه نبوت است و بدون آن، همه تلاشهاى انبياى الهى براى سعادت و تكامل انسان ناتمام مىماند.

امامت، رمز وحدت جامعه است و بدون آن، اختلافات سياسى و عقيدتى، پيروان مكتب پيامبران را از پاى درمىآورد.

پيشوايان اسلام

پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) از جانب خداوند موظف بود كه مسأله امامت و رهبرى جامعه اسلامى پس از خود را براى مردم بيان كند.

به دليل اهميت موضوع، آن حضرت از سالهاى نخستين بعثت تا هنگام وفات، در هر مناسبتى، مسأله تداوم رهبرى در اسلام و نام و مشخصات رهبر بعد از خود را مطرح مىساخت تا اينكه در سال دهم هجرى و در آستانه وفات خود، پس از برگشت از آخرين حجّ در مكانى بين راه مكه و مدينه به نام «غدير خم» در جمع همه مسلمانهايى كه از نقاط مختلف از سفر حج بازمىگشتند، به دستور خداوند و بطور رسمى اميرمؤمنان على (عليه السلام) را به عنوان جانشين و امام بعد از خود به مردم معرفى كرد. آن سخنان به «حديث غدير» معروف است.

متأسفانه به دليلهاى سياسى، با همه سخنان و رهنمودهاى صريح و روشن پيامبر كه در كتابهاى شيعه و سنى موجود است، مخالفت شد و بدين ترتيب، جهان اسلام به مشكلاتى دچار گشت كه هنوز ادامه دارد.

ما پيروان اهل بيت (عليهم السلام) معتقديم كه به موجب فرمايش قطعى پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) پس از وفات آن حضرت پيشوايان اسلام دوازده نفرند و نامهاى مقدس آنها بدين ترتيب است:

امام اول ـ حضرت على بن ابى طالب (عليه السلام)

امام دوم ـ حضرت حسن بن على (عليه السلام)

امام سوم ـ حضرت حسين بن على (عليه السلام)

امام چهارم ـ حضرت على بن الحسين زينالعابدين (عليه السلام)

امام پنجم ـ حضرت محمد بن على الباقر (عليه السلام)

امام ششم ـ حضرت جعفر بن محمد الصادق (عليه السلام)

امام هفتم ـ حضرت موسى بن جعفر الكاظم (عليه السلام)

امام هشتم ـ حضرت على بن موسى الرضا (عليه السلام)

امام نهم ـ حضرت محمد بن على التقى (عليه السلام)

امام دهم ـ حضرت على بن محمد الهادى (عليه السلام)

امام يازدهم ـ حضرت حسن بن على العسكرى (عليه السلام)

امام دوازدهم ـ حضرت مهدى موعود عجلالله تعالى فرجه

امام عصر(عج)

حضرت مهدى موعود(عج) فرزند امام يازدهم، همنام پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله)و جانشين دوازدهم آن حضرت و امام عصر ماست.

امام عصر (عليه السلام) در سال 256 يا 255 هجرى قمرى در سامراء متولد شد. پس از شهادت پدر پزرگوارش در سال 260 هـ . ق. امامت به آن حضرت رسيد.

امام زمان(عج) ذخيره الهى براى نجات مستضعفان و نابودى مستكبران جهان است. موعودى كه حكومت جهانى اسلام را تشكيل خواهد داد، و بدين جهت تا زمينه جهانى شدن اسلام فراهم نشود، از ديدهها غايب خواهد بود.

غيبت امام عصر(عج) به دو بخش تقيسم مىشود:

الف ـ غيبت صغرى

اين غيبت از سال 260 هجرى قمرى تا سال 329 بود. در اين فاصله نمايندگان خاص او به نمايندگى از آن حضرت، هدايت و رهبرى مردم را به عهده داشتند. اسامى آنان به ترتيب عبارت است از:

1 ـ عثمان بن سعيد عمرى

2 ـ محمد بن عثمان

3 ـ ابوالقاسم حسين بن روح نوبختى

4 ـ على بن محمد سمرى

چند روز به مرگ چهارمين نايب خاص امام عصر مانده بوده كه از جانب آن حضرت به وى ابلاغ شد كه تا شش روز ديگر زندگى را بدرود خواهد گفت و پس از وى هيچ كس نيابت خاصّه نخواهد داشت.

بدين ترتيب، غيبت كبرى آغاز شد و تا روزى كه خداوند متعال به آن حضرت اجازه ظهور دهد، ادامه خواهد يافت.

ب ـ غيبت كبرى

اين غيبت از سال 329 هجرى قمرى، پس از درگذشت آخرين نايب خاص امام عصر آغاز شد و تاكنون ادامه دارد، و تا وقتى كه زمينه جهانى شدن اسلام فراهم نشود، ادامه خواهد يافت.

پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) در حديثى فرمود:

اگر از دنيا نمانده باشد مگر يك روز، خداوند آن روز را طولانى خواهد كرد تا مهدى از فرزندان من ظهور كرده و دنيا را از عدل و داد پر كند، چنان كه از ظلم و جور پر شده باشد.

/ 17