دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ جلد 5
لطفا منتظر باشید ...
ناخشنودى از حكومت من،
همداستان شدهاند و مردم را براى اصلاحْ فرا خواندهاند و من تا زمانى
كه از وحدت شما اطمينان داشته باشم، مقاومت مىكنم و اگر آنان
دست بردارند، من هم دست برمىدارم و با آنان كارى ندارم و به همان
گزارشهايى كه از آنان به من مىرسد، اكتفا مىكنم». 1
2130.الجمل: وقتى گروهى [از مردم] بر مخالفت با اميرمؤمنانْ
يكسخن و آماده حركت به سمت بصره شدند و خبرش به او رسيد و
نامهاى به او رسيد كه از آن گروهگزارش مىداد، ابن عبّاس، محمّد بن
ابى بكر، عمّار بن ياسر و سهل بن حنيف را فراخواند و آنان را از نامه و
حركت آن گروه به سوى بصره، آگاه ساخت.محمّد بن ابى بكر گفت: اى اميرمؤمنان! آنان چه مىخواهند؟
تبسّمى كرد و فرمود: «خونخواه عثمان شدهاند».محمّد گفت: به خدا سوگند كه عثمان را كسى جز آنان نكُشت.آن گاه اميرمؤمنان فرمود: «در اين باره، نظر مشورتى خود را با من
در ميان گذاريد».عمّار بن ياسر گفت: نظر من حركت به سمت كوفه است؛ زيرا
مردمانش پيروان ما هستند و اين گروه به سوى بصره روانه شدهاند.ابن عبّاس گفت: اى اميرمؤمنان! نظر من آن است كه فردى را به
سمت كوفه روانه كنى تا كوفيان با تو بيعت كنند و نامهاى براى
[ابوموسى [اشعرى بنويسى كه برايت بيعت بگيرد. سپس حركت كنيم
و به كوفه ملحق شويم و پيش از آن كه آنان وارد بصره شوند، كارشان را
بسازى، و نامهاى به اُمّ سلمه بنويسى كه به همراهت بيرون آيد، زيرا او
براى تو مايه قوّت است.اميرمؤمنان عليه السلام فرمود: «[نه؛] خودم و همراهانم در تعقيب آنان
حركت مىكنيم.