دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ - جلد 5

مؤلفان: محمد محمدی ری شهری، محمدکاظم طباطبایی، محمود طباطبائی نژاد؛ مترجمان: عبدالهادی مسعودی، مهدی مهریزی، ابوالقاسم حسینی، جواد محدثی، محمدعلی سلطانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مرا با قريشْ چه‏كار؟ به خدا سوگند، پيش‏تر با آنان در حال
كفرشان پيكار نمودم و امروز، در حالى كه فريب‏خورده‏اند، با آنان
پيكار مى‏كنم. به راستى كه من ديروز، هماورد آنان بودم، چنان كه امروز
چنينم.

به خدا سوگند، قريش از ما كينه‏اى ندارد، جز آن كه خداوند، ما را بر
آنان برگزيد و ما آنان را در زمره خود آورديم. آنان چنان بودند كه شاعر
جاهلى گفته است:

*به جانم سوگند كه صبحگاهان، شير خالص

*
نوشيدى و سرشير و خرماى بى‏هسته خوردى.

ما اين رتبه را به تو داديم و تو بلند مرتبه نبودى ما اين رتبه را به تو داديم و تو بلند مرتبه نبودى
و ما در اطراف تو اسبان كوتاه مو و نيزه‏ها فراهم كرديم». 1
2184.شرح نهج البلاغة ـ به نقل از زيد بن صَوحان، از
سخنرانى امام على عليه السلام در سرزمين ذو قار ـ: خداوند سبحان
مى‏دانست كه من، حكومت در ميان امّت محمّد صلي الله عليه و آله را خوش
نمى‏داشتم؛ چرا كه [از پيامبر صلي الله عليه و آله [شنيده بودم كه مى‏فرمود:
«هيچ حاكمى، كار امّت مرا به‏دست نمى‏گيرد، جز آن كه روز قيامت،
در حالى كه دست‏هايش به گردنش بسته است، او را در حضور مردمان
مى‏آورند. پرونده‏اش گشوده مى‏شود. اگر عدالت‏پيشه باشد، نجات
مى‏يابد و اگر ستم پيشه باشد، سقوط مى‏كند».
و همه شما بر من اجتماع كرديد و طلحه و زبير با من بيعت نمودند.
من نيرنگ را در چهره آنان و پيمان‏شكنى را در چشمانشان مى‏ديدم.
سپس از من اجازه عمره خواستند و من به آنان فهماندم كه قصد عمره
ندارند. به سوى مكّه رفتند، عايشه را سبُك و خوار كردند و فريفتند.
فرزندان طُلقاء به همراه آنان حركت كردند و وارد بصره شدند و
مسلمانان را در آن‏جا كشتند و كارهاى زشتى انجام دادند.


نهج
البلاغة: خطبه 33، بحار الأنوار: 32
و ما در اطراف تو اسبان كوتاه مو و نيزه‏ها فراهم كرديم». 1
2184.شرح نهج البلاغة ـ به نقل از زيد بن صَوحان، از
سخنرانى امام على عليه السلام در سرزمين ذو قار ـ: خداوند سبحان
مى‏دانست كه من، حكومت در ميان امّت محمّد صلي الله عليه و آله را خوش
نمى‏داشتم؛ چرا كه [از پيامبر صلي الله عليه و آله [شنيده بودم كه مى‏فرمود:
«هيچ حاكمى، كار امّت مرا به‏دست نمى‏گيرد، جز آن كه روز قيامت،
در حالى كه دست‏هايش به گردنش بسته است، او را در حضور مردمان
مى‏آورند. پرونده‏اش گشوده مى‏شود. اگر عدالت‏پيشه باشد، نجات
مى‏يابد و اگر ستم پيشه باشد، سقوط مى‏كند».
و همه شما بر من اجتماع كرديد و طلحه و زبير با من بيعت نمودند.
من نيرنگ را در چهره آنان و پيمان‏شكنى را در چشمانشان مى‏ديدم.
سپس از من اجازه عمره خواستند و من به آنان فهماندم كه قصد عمره
ندارند. به سوى مكّه رفتند، عايشه را سبُك و خوار كردند و فريفتند.
فرزندان طُلقاء به همراه آنان حركت كردند و وارد بصره شدند و
مسلمانان را در آن‏جا كشتند و كارهاى زشتى انجام دادند.


نهج
البلاغة: خطبه 33، بحار الأنوار: 32

/ 368