زندان، عثمان، اين راه طولانى را پيموده و در ربذه به امام عليه السلام پيوسته
باشد؛ ليكن على عليه السلام از ربذه حركت كرد و هنگامى كه در ذوقار به انتظارِ
رسيدنِ نيروهاى كوفه بود، عثمان بن حنيف بر او وارد شد. 1
7 / 5
ورود امام به بصره
2191.مروج الذهب ـ به نقل از مُنذر بن جارود ـ:... على عليه السلام ازسَمت راهى كه به طف مىروند، وارد بصره شد... و حركت كردند تا در
مكانى كه به «زاويه» معروف بود، توقّف كردند. چهار ركعت نماز بهجا
آورد، گونههايش را به خاك ساييد و اشكهايش با خاك، عجين شد.
سپس دستهايش را بلند كرد و دعا نمود:«بار خدايا! اى پروردگار آسمانها و آنچه سايه افكنده، و [اى
پروردگار [زمينها و آنچه خورشيد بر آن بتابد، و اى پروردگار عرش
بزرگ! اين، بصره است. از تو خيرهايش را مىخواهم و از شرّش به تو
پناه مىبَرَم.بار خدايا! ما را به بهترين صورت، در آن فرود آر كه تو بهترينِ فرود
آورندگانى. بار خدايا! اين گروه، اطاعت مرا كنار نهادند و بر من ستم
كردند و بيعتم را شكستند. بارخدايا! خون مسلمانان را خودت حفظ
كن. 2 2192.الإرشاد ـ از سخن امام على عليه السلام هنگامى كه وارد بصره
شد و يارانش را گِرد آورد و آنان را بر پيكار، تشويق نمود ـ : اى
بندگان خدا! براى جنگ با اينان برخيزيد و در جنگ با اينها گشاده دل
باشيد؛ چرا كه بيعتم را شكستند و عثمان بن حنيف، كارگزار مرا، پس از
كتك زدن و شكنجه كردنِ بسيار، بيرون راندند و
1 - تاريخ
الطبرى: 4/480.2 - مروج الذهب: 2/368 و 370.