دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ جلد 5
لطفا منتظر باشید ...
اينك كه خداوندْ خلافت را پس
از او به تو سپرده است، ما را بر فرماندارى برخى ولايات بگُمار.على عليه السلام به آنان فرمود: «به خواست خداوند، تَنْ در دهيد تا نظرم را
ابراز كنم. بدانيد كه من كسى از يارانم را در امانت خود سهيم نمىسازم،
جز آن كه ديندارى و امانتدارىاش را بپسندم و آن كه روش و انگيزهاش
را بدانم».پس آن دو با نااميدى از نزد وى بازگشتند. 1 2013.امام على عليه السلام ـ در توصيف طلحه و زبير ـ: هر يك از آن
دو، امر خلافت را براى خود اميد مىبُرد و به سوى خود مىكشيد و نه
همراهش. نه پيوندى با خدا دارند و نه با وسيلهاى تا به سوى او دست
بلند كنند. هر يك، كينه ديگرى را در دل دارد و زود است كه پرده از آن
برداشته شود.به خدا سوگند كه اگر به آنچه مىخواهند برسند، اين يكى، جانِ آن
ديگرى را بستانَد و اين بر سرِ آن ديگرى يورش بَرَد.اينك گروه تجاوزگر به پا خاستهاند. پس گروهى كه براى خدا جهاد
كنند، كجايند؟ راههاى راست برايشان گشوده شد و از پيش، آنان را خبر
دادند. براى هر گمراهىاى دليلى وجود دارد و براى هر پيمانشكنىاى،
شبههاى.به خدا سوگند، من مانند شنوندهاى نيستم كه صداى بر سر و سينه
زدن را مىشنود و صداى جارچى مرگ را مىشنود و دُرّ چشمهاى
گريان را مىبيند، ولى عبرت نمىگيرد. 2 2014.الإرشاد: آن گاه كه خبر حركت عايشه و طلحه و زبير از
مكّه به بصره به او (على عليه السلام ) رسيد، خدا را ستايش كرد و ثنا گفت و
فرمود: «عايشه، طلحه و زبير،