دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ جلد 5
لطفا منتظر باشید ...
2266.الجمل ـ به نقل از معاذ بن عبيد اللّه تميمى ـ: به خدا
سوگند، ياران على عليه السلام را ديدم كه به شتر [عايشه [رسيده بودند و از ميان
آنان، كسى بانگ برآورد: شتر را پى كنيد! آن را پِى كردند و بر زمين
افتاد. آنگاه على عليه السلام فرياد برآورد: «هركس اسلحه بر زمين اندازد، در
امان است و هركس وارد خانهاش گردد، در امان است».به خدا سوگند، بزرگوارتر از على عليه السلام در عفو و گذشت نديدهام. 1
2267.شرح الأخبار ـ به نقل از موسى بن طلحة بن عبيد اللّه، كه
از كسانى بود كه در جنگ جمل به اسارت درآمد و به همراه ساير
اسيران در بصره زندانى شد ـ : من در زندانِ على عليه السلام در بصره بودم.
شنيدم منادى صدا مىزند: موسى بن طلحة بن عبيداللّه كجاست؟ من و
زندانيان، استرجاع كرديم («إنّا للّه» گفتيم) و زندانيان گفتند: تو را
مىكُشد.على عليه السلام مرا به نزد خود خواست. وقتى در برابرش ايستادم، به من
فرمود: «اى موسى!».گفتم: بله، اى اميرمؤمنان!فرمود: «سه مرتبه بگو: استغفر اللّه و اتوب اليه!» .من سه بارْ آن را گفتم. سپس به كسانى كه همراه وى بودند، فرمود:
«رهايش كنيد!» و به من فرمود: «هركجا مىخواهى، برو و آنچه از
اسلحه و حيوان در سپاه ما دارى، بردار و در آينده زندگىات از خدا
بترس و در خانهات بنشين».از او سپاسگزارى كردم و رفتم. 2 2268.امام زين العابدين عليه السلام : بر مروان بن حَكم وارد شدم. گفت:
كسى را بزرگوارتر از پدرت به هنگام پيروزى نديدم. در جنگ جمل، بر
ما مسلّط گشت و