ناكثين، قاسطين و مارقين. [تاكنون] با ناكثين و قاسطين پيكار كردهام و
اگر خدا بخواهد، بر سر كوهها، در راهها و حاشيه رودخانهها با مارقين
هم جنگ خواهم كرد؛ اگر چه اكنون نمىدانم آنان چه كسانى هستند.
1
2052.تاريخ بغداد ـ به نقل از علقمه و اَسود ـ: به هنگام
بازگشت ابو ايّوب انصارى از صِفّين، نزدش رفتيم و گفتيم: اى ابو
ايّوب! به درستى كه خداوند، تو را با فرستادن محمّد صلي الله عليه و آله گرامى داشت و
آمدن شترش، تفضّل و كرامتى از سوى خداوند براى تو بود كه شترش
را بر درِ خانه تو خوابانْد، نه ديگران. 2 آن گاه،
شمشيرت را بر دوش گرفتهاى و اهلِ توحيد را [گردن] مىزنى؟!ابو ايّوب گفت: اى مرد! به درستى كه راهنما، هيچگاه به گروهش
دروغ نمىگويد، و به درستى كه پيامبر خدا، پيكار با سه گروه را به
همراه على عليه السلام به ما فرمان داد: پيكار با ناكثين، قاسطين و مارقين را. امّا
ناكثين، با آنان رو به رو شديم، [يعنى [اهل جمل طلحه و زبير؛ و امّا
قاسطين، اينك از [جنگ با آنان] باز مىگرديم (يعنى معاويه و عمرو)؛ و
امّا مارقين، آنان اهل نهرواناند. به خدا سوگند، اكنون نمىدانم آنان
كجايند؛ ولى پيكار با آنان لازم است، به خواست خداوند. 3
7 / 2
ابو سعيد خُدْرى
2053.تاريخ دمشق ـ به نقل از ابو سعيد خُدْرى ـ: پيامبرخدا، ما را بر پيكار با ناكثين، قاسطين و مارقين، فرمان داد. گفتيم: اى
پيامبر خدا! ما را بر پيكار با اينان
1 - المعجم الكبير: 4/172/4049، اُسد الغابة: 4/108/3789، تاريخ دمشق: 42/473 .2 - به ورود پيامبر صلي الله عليه و آله به مدينه اشاره دارد.
آنگاه كه اشراف مدينه از ايشان خواستند در منزل آنان بار اندازد، فرمود: «هر كجا شترم
خوابيد، همانجا فرود مىآيم و شتر، بر درِ خانه ابو ايّوب خوابيد. (م)3 - تاريخ بغداد:
13/186/7165، تاريخ دمشق: 42/472، البداية والنهاية: 7/307 .