دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ - جلد 5

مؤلفان: محمد محمدی ری شهری، محمدکاظم طباطبایی، محمود طباطبائی نژاد؛ مترجمان: عبدالهادی مسعودی، مهدی مهریزی، ابوالقاسم حسینی، جواد محدثی، محمدعلی سلطانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بود ـ، معاويه گفت: اى ابن عبّاس! تو را به خدا سوگند
مى‏دهم، آيا مى‏دانى كه پيامبرخدا فرمود: «اگر فرزندان حَكَم به سى مرد
رسند، مالِ خدا را ميان خود دست به دست مى‏گردانند و بندگان خدا را
برده خويش مى‏سازند و كتاب خدا را وسيله فريب دادن مردم قرار
مى‏دهند، و اگر به 499 نفر رسند، هلاكت آنان زودتر از گنديدن ميوه
خواهد بود»؟

ابن عبّاس گفت: آرى، به خدا.

معاويه گفت: ابن عبّاس! تو را به خدا سوگند مى‏دهم، آيا مى‏دانى كه
پيامبر خدا اين مطلب را بيان كرد و فرمود: «پدرِ جبّاران چهارگانه؟».

ابن عبّاس گفت: آرى، به خدا. 1

2098.نهج البلاغه: گفتند كه مروان بن حكم، در روز جنگ
جمل به اسارت گرفته شد. آن‏گاه حسن و حسين عليهما السلام را نزد امير مؤمنان
به شفاعت گرفت. آن دو با امير مؤمنان صحبت كردند و او را رها
كرد.

آن دو به على عليه السلام گفتند: اى امير مؤمنان! آيا با تو بيعت مى‏كند؟

فرمود: «مگر پس از كشته شدن عثمان با من بيعت نكرد؟ مرا نيازى
به بيعت او نيست. آن دست، دست يهودى است. اگر با دستش بيعت
كند، با نشيمنگاهش آن [بيعت] را بر هم مى‏زَنَد. 2 بدانيد كه او را حكومتى است [كوتاه]، به اندازه‏اى كه سگى
دماغ خود را بليسَد و او پدرِ چهار فرمانرواست و امّت [اسلام] از دست
او و فرزندانش روزگارى خون‏رنگ خواهند داشت». 3


1 -  المعجم الكبير: 12/182/12982 وج
19/382/897، مقتل الحسين: 1/173.

2 -  واژه «سُبّه» كه در متن
عربى آمده، به معنى سُرين است و در اين سخن، دو احتمال وجود دارد: يكى آن كه واژه سُبّه
به قصد تحقير او و تندى كردن بر او به كار بُرده شده است و ديگر آن‏كه معناى حقيقى داشته
باشد؛ زيرا اعراب پيمان شكن هرگاه تصميم بر شكستن پيمان بسته شده مى‏گرفتند، به
عنوان به سخره گرفتن سوگند و پيمان خود، بادى بيرون مى‏دادند. (شرح نهج البلاغة: 6 /
147)

3 -  نهج البلاغة: خطبه
73. نيز، ر. ك: الخرائج والجرائح: 1/197/35.

/ 368