درِ اول: اذان و اقامه
الله اكبر: خداى عزوجل بزرگتر است از همه چيز و از آنچه به وصف و نعت درآيد، يا در وهم و خيال گنجد، يا ادراك او به عقول و حواس توان نمود يا او را به چيزى قياس توان كرد.
متحير، عقول در صفتش
عقل عقل است و جان، جان است او
آنچه زان برتر است، آن است او
فكر، عاجز ز حد معرفتش
آنچه زان برتر است، آن است او
آنچه زان برتر است، آن است او
برافكنده پرده تا معلوم گردد
كه ياران ديگر را مىپرستند
كه ياران ديگر را مىپرستند
كه ياران ديگر را مىپرستند
ما را خواهى خطى به عالم دركش
كاندر يكدل، دو دوستى نايد خوش
كاندر يكدل، دو دوستى نايد خوش
كاندر يكدل، دو دوستى نايد خوش
اى هواهاى تو، خدا انگيز
وى خدايان تو، خدا آزار
وى خدايان تو، خدا آزار
وى خدايان تو، خدا آزار
اى يكدله صد دله، دل يكدله كن
از هرچه بغير دوست، دل را يله كن
از هرچه بغير دوست، دل را يله كن
از هرچه بغير دوست، دل را يله كن
اى آنكه به قبله وفا روست تو را
دل در پى اين و آن نه نيكوست تو را
يك دل دارى، بس است يكدوست تو را
از مغز چرا حجاب شد پوست تو را
يك دل دارى، بس است يكدوست تو را
يك دل دارى، بس است يكدوست تو را
نزديكى بندگان نماز است
موقوف عليه كل طاعات
ركن شرع و ستون دين است
شايد گفتن كه دين همين است
معراج روندگان نماز است
سركرده جمله عبادات
شايد گفتن كه دين همين است
شايد گفتن كه دين همين است
درِ دوم: ادعيه افتتاحيه، تكبيرات هفتگانه
اينك دعاى افتتاح كه نوبت آن پس از تكبير سوم است: اللهم انت الملك الحق المبين، لااله الا انت، سبحانك انى عملت سوء، و ظلمت نفسى، فاغفرلى ذنبى، انه لايغفر الذنوب الا انتاللهم انت الملك الحق المبين بار خدايا تويى پادشاه استوار و پايدار و پديدار لااله الا انت نيست معبودى سزاى پرستش جز تو سبحانك پاك مىدانم و منزه مىخوانم جناب تو را، از هرچه به جلال تو نسزد و جمال تو را نزيبد.
پاك از آنها كه جاهلان گفتند
پاك تر زانكه عاقلان گفتند
پاك تر زانكه عاقلان گفتند
پاك تر زانكه عاقلان گفتند
يك نگاه از تو و در باختن جان از من
يك اشارت ز تو و بردن فرمان از من
يك اشارت ز تو و بردن فرمان از من
يك اشارت ز تو و بردن فرمان از من
هرچه هست از قامت ناساز كج اندام ماست
ور نه تشريف تو بر بالاى كس كوتاه نيست
ور نه تشريف تو بر بالاى كس كوتاه نيست
ور نه تشريف تو بر بالاى كس كوتاه نيست
غير از در تو، درى ندانم،
اى نام خوش تو بر زبانم
گر تو ز در خودت برانى
روى از تو بدرگه كه آرم
غير از تو كس دگر نخوانم
از درگه خويشتن مرانم
روى از تو بدرگه كه آرم
روى از تو بدرگه كه آرم
گر ما مقصريم، تو درياى رحمتى
دانم كه در حساب نيايد گناه ما
آنجا كه فضل و رحمت بى منتهاى تست
جرمى كه مىرود به اميد عطاى تست
آنجا كه فضل و رحمت بى منتهاى تست
آنجا كه فضل و رحمت بى منتهاى تست
اسلام ز جانب فرنگ آوردن
از باده رخ شيخ به رنگ آوردن
بتوان، نتوان تو را به چنگ آوردن
آيينه چين ز سوى زنگ آوردن
بتوان، نتوان تو را به چنگ آوردن
بتوان، نتوان تو را به چنگ آوردن
كعبه سنگى بر آستانه تست
قبله راهى به سوى خانه تست
قبله راهى به سوى خانه تست
قبله راهى به سوى خانه تست
سفر به سوى تو پويم، حضر بكوى تو جويم
سخن براى تو بگويم، خمش براى تو باشم
سخن براى تو بگويم، خمش براى تو باشم
سخن براى تو بگويم، خمش براى تو باشم
در طريقت كجا روا باشد
دل به بتخانه رفته، تن به نماز
دل به بتخانه رفته، تن به نماز
دل به بتخانه رفته، تن به نماز
نه ادراك در كنه ذاتش رسد
نه بر اوج ذاتش پرد مرغ وهم
نه بر ذليل وصفش رسد دست فهم
نه فكرت بغور صفاتش رسد
نه بر ذليل وصفش رسد دست فهم
نه بر ذليل وصفش رسد دست فهم
مانده در دشت فراقم ره نما، اى رهنما
غرقه در درياى هجرم دست گير، اى دستگير
غرقه در درياى هجرم دست گير، اى دستگير
غرقه در درياى هجرم دست گير، اى دستگير
درِ سوم: تفسير سوره حمد
اعوذبالله من الشيطان الرجيم، بسم الله الرحمن الرحيم، الحمد لله رب العالمين، الرحمن الرحيم، مالك يوم الدين، اياك نعبد و اياك نستعين، اهدنا الصراط المستقيم، صراط الذين، انعمت عليهم، غيرالمغضوب عليهم ولاالضاليناعوذبالله پناه مىبرم و التجاء مىكنم به معبود به حق و خداوند مطلق. من الشيطان الرجيم از شر وسوسه ديو فريبنده سركش، يا دور مانده از رحمت رحمان، يا رانده از رياض رضوان.و گفتن اين كلمات به جهت آن است كه از شر وساوس وى محفوظ ماند و استعاذه فى الحقيقة پاك گرداندن زبان و رفتن خلوتسراى دل است از غبار اغيار، و صفا دادن آن از براى آن يگانه محبوب نهان و آشكار، و مثل كسى كه استعاذه مىكند و خاطرش متعلق است به غير حق و در دلش فكرهاى نفسانى و وسوسه هاى شيطانى است مثل كسى است كه بر در حصار استوارى ايستاده و ددى درنده درصدد است كه او را بگيرد و بدرد و او پى در پى به زبان گويد كه: پناه مىبردم از شر اين دد به اين قلعه محكم و همى بر جاى خود ايستد و درون آن نرود تا در را بربندد و از گزند او ايمن گردد:
تا زهر بد، زبانت كوته نيست
بلكه آن نزد صاحب عرفان
گاه گوئى اعوذ و گه لا حول
بر زبانت اعوذ ميرانى
طرفه حالى كه دزد بيگانه
مى زند، همچو او صلا و صفير
دربدر، كوبكو، كه دزد بگير
يك اعوذت، اعوذبالله نيست
نيست الا اعوذ بالشيطان
ليك فعلت همه مكذب قول
يار شيطانى و نمى دانى
شده، همراه صاحب خانه
دربدر، كوبكو، كه دزد بگير
دربدر، كوبكو، كه دزد بگير
آن به تسبيح و جلال و حمد سبوحى سزا
آن سزاى آفرين، كز حمد او زنده ست جان
وان بديع آفرين، كز شكر وى روشن ضمير
وان به تقديس و كمال قدوسى جدير
وان بديع آفرين، كز شكر وى روشن ضمير
وان بديع آفرين، كز شكر وى روشن ضمير
چون شمع به سوز، زنده مىبايد بود
تا كامروا شوى ز انجامى خوش
ناكامى كش كه بنده مىبايد بود
دل سوخته، سر فكنده مىبايد بود
ناكامى كش كه بنده مىبايد بود
ناكامى كش كه بنده مىبايد بود
تو بندگى چو گدايان به شرط مزد مكن
كه خواجه خود روش بنده پروى داند
كه خواجه خود روش بنده پروى داند
كه خواجه خود روش بنده پروى داند
به طفيل همه قبولم كن
اى خداى من و خداى همه
اى خداى من و خداى همه
اى خداى من و خداى همه
درگه خلق، به همه زرق و فسون است و هوس
بر در مخلوق بودن، عمر ضايع كردن است
خاك آن در شوكه آب بندگان، زان روشن است
چشم اميد به دادار جهان بايد و بس
خاك آن در شوكه آب بندگان، زان روشن است
خاك آن در شوكه آب بندگان، زان روشن است
يارى از وى جو، مجو از زيد و عمرو
سرخوش از وى باش نه از بنگ و خمر
سرخوش از وى باش نه از بنگ و خمر
سرخوش از وى باش نه از بنگ و خمر
مطلوب هركس از تو مرادى و مطلبى
مقصود ما از دنيا و عقبى لقاى تست
مقصود ما از دنيا و عقبى لقاى تست
مقصود ما از دنيا و عقبى لقاى تست
درِ چهارم: سوره قدر وتوحيد
از اهل بيت - عليهم السلام - منقول است كه در نمازهاى فريضه بهترين سوره كه بعد از (فاتحه) خوانده شد، سوره قدر و توحيد است. بدانكه: قدر سوره قدر را غير از شيعه ندارند. از حضرت امام محمد باقر - عليه السلام - منقول است كه: فضيلت كسى كه بصير به تفسير اين سوره بوده و اعتقاد به مفاد آن داشته باشد، بر كسى كه مثل او نباشد، فضيلت روشنى است بر تاريكى.و در كتاب من لايحضره الفقيه است كه: اولى آن است كه در ركعت اول بعد از حمد، سوره قدر خوانده شود كه در آن اشارتى از مقام قدسى پيغمبر و اهل بيت اوست سلام الله عليهم پس نمازگزار را بايد كه محض تقرب به خداى عزوجل ايشان را وسيله سازد چه، به سبب آنان به معرفت او جل جلاله رسيده است و در ركعت دوم سوره توحيد كه در عقب آن دعا (كه همان قنوت است) مستجاب گردد و در كتاب كافى روايتى به عكس اين نقل شده است و بنابراين عمل به هر كدام كه كنند، نيكوست.ابوعلى بن راشد گويد: كه خدمت حضرت امام على نقى - عليه السلام - مشرف شدم و گفتم: فدايت شوم، محمد بن الفرج را تعليم كرده اى كه فاضلترين سوره اى كه در فرائض خوانده شود، قدر و توحيد است و مرا به علت قلت آيات و قصر كلام و سرعت اتمام نماز، دل تنگ گردد فرمود: دل تنگ مدار كه به خدا قسم، فضيلت در اين دو سوره است.و ما هر دو سوره را ترجمه و تفسير مىكنيم تا تمامى اذكار نماز بر وجه افضل مترجم باشد.سوره قدر: ثقات اماميه روايت كنند كه حضرت رسول (صلّى الله عليه وآله) شبى بخواب ديد كه بنى اميه بر منبر او بالا مىرفتند بصورت بوزينگان و مردمان را واپس مىراندند آن حضرت را از اين رويا خاطر بر آشفت حق تعالى اين سوره را فرو فرستاد.بسم الله الرحمن الرحيم انا انزلناه فى ليلة القدر و ما ادريك ماليلة القدر ليلة القدر خير من الف شهر تنزل الملائكة و الروح فيها باذن ربهم من كل امر سلام هى حتى مطلع الفجربسم الله الرحمن الرحيم انا انزلناه همانا فرو فرستاديم قرآن را فى ليلة القدر در شب قدر، يعنى: اندازه نهادن و آن شبى است كه حق سبحانه و تعالى در آن تقدير كند و اندازه نهد آنچه را كه در آن سال بيايد.و گفته اند كه: مراد از اين آيات آنكه ابتداى نزول قرآن در آن شب بوده يا تمام قرآن در آن شب از لوح محفوظ صادر شده و پس از آن جبرئيل آن را در خلال بيست و سه سال آيه آيه، سوره سوره، به حسب مصالح و موارد نازل ساخته.و از اهل بيت (عليهم السلام) منقول است كه: در شب قدر ملائكه نازل مىشوند و تمام احكام و امور كليه و جزئيه بندگان را تا شب قدر سال آينده بر معصوم (عليه السلام) عرضه مىدارند، بدانگونه كه: اگر پيغمبر است بر سيل وحى، بر جزء و كل آگاه گردد و فرشته را نيز رؤيت كند و اگر وصى پيغمبر است به طريق تحديث چنانكه فرشته با وى سخن گويد و آوازش بشنود و او را نبيند و اين علوم كه در آن شب ايشان را حاصل شود، تفضيل و بيان آن علمى است كه قبل از آنش بر سبيل اجمال مىدانسته اند. و ما ادريك و چه چيز دانا كرد تو را تا دانى ما ليلة القدر چيست شب قدر؟يعنى: شب با عزو شرف، كه هركس در آن عبادت كند، عزيز و شريف گردد يا عمل خيرى كه در آن واقع شود، نزد خداى بس با قدر بود، يا تو را كه پيغمبرى و سائر ائمه معصومين (عليهم السلام) را كه اوصياى تواند، فتوحات وافره و فيوضات متواتره دست بدهد.ليلة القدر خير من الف شهر شب قدر بهتر است از هزار ماه بنى اميه كه بعد از تو، به حكومت رسند و ايشان را شب قدرى نباشد و اهل بيت تو را در اين شب، قدرها و قربهاست و شيعيانشان را نيز بركتها رسد و كرامتها دست بدهد.قاسم بن فضل گفت كه: ما شمرديم مدت تسلط (بنى اميه) را و هزار ماه بود، نه يك روز كم و نه يك روز بيش!و حكمت در اخفاء و ابهام اين شب، به سبب قدر گذاشتن و مغتنم داشتن همه شبهاى محتمله است با شب زنده دارى آن به ذكر و احياء آن به عبادت، يا آنكه در واقع آن را شبى معين نيست، بلكه متبدل شود در ليالى سنه
اى خواجه چه جوئى ز شب قدر نشانى
هر شب، شب قدر است اگر قدر بدانى
هر شب، شب قدر است اگر قدر بدانى
هر شب، شب قدر است اگر قدر بدانى
سوره توحيد
روايت كنند كه جمعى از كفار، آن حضرت را گفتند كه: نسب و حسب خداى خود را بازگوى تا او را بشناسيم. حق تعالى اين سوره را فرستاد:بسم الله الرحمن الرحيم قل هوالله احد الله الصمد لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفوا احدبسم الله الرحمن الرحيم قل هوالله احد بگو اى محمد كه: اوست خداى يگانه، متوحد به ذات و متفرد به صفات. الله الصمد خدايى كه بى نياز است از همه، و اوست پناه نيازمندان، نخورد، و نياشامد و پاينده است و جاودان.
احد است و شمار از او معزول
آن احد نى كه عقل داند و فهم
وا صمد نى كه حسن شناسد و وهم
صمد است و نياز از او مخذول
وا صمد نى كه حسن شناسد و وهم
وا صمد نى كه حسن شناسد و وهم
عروس حضرت قرآن كه نقاب آنگه براندازد
كه دارالملك ايمان را مجرد بيند از غوغا
كه دارالملك ايمان را مجرد بيند از غوغا
كه دارالملك ايمان را مجرد بيند از غوغا
درِ پنجم: ركوع
مستحب است كه قبل از ركوع تكبير گويد: در حال قيام و پس از خم شدن، دستها را بر زانوها گذارد و زن بالاتر از زانو چنانكه دست راست بر زانوى راست و دست چپ بر زانوى چپ نهد و دستها را بر پهلوها بچسباند و زانوها پس برد، و پيش نيارد و انگشتان را از هم دور كند و پشت را راست بدارد به نوعى كه اگر قطره آبى بر آن ريخته شود، بر بين قدمين اندازد و قبل از تسبيح بگويد: اللهم لك ركعت بار خدايا از بهر تو ركوع كردم ولك خشعت و براى تو فروتنى نمودم. و لك اسلمت و مر تو را منقاد و فرمانبردار شدم و بك آمنت و به تو ايمان و به تو ايمان آوردم وعليك توكلت و بر تو توكل كردم: يعنى كارهاى خود به تو واگذاشتم وانت ربى و توئى پروردگار من خشع لك افتادگى كرد مر تو را سمعى گوش من و بصرى و چشم من و شعرى و موى من و بشرى و پوست تن من و لحمى و گوشت من و دمى و خون من و مخى و مغز استخوان من و ما اقلته قدماى و آنچه برداشته آن را قدمهاى من غير مستنكف در حالتى كه نيستم از پرستش تو شرم آور و نه به ننگ اندر ولا مستكبر و نه گردنكش ولا مستحسر و نه از اين بابت تعبناك و خسته و ناخشنود.
نپيچم سر ز فرمانت، به تيغم گر زنى هر دم
مرا جان بهر آن بايد كه قربان رهت گردم
مرا جان بهر آن بايد كه قربان رهت گردم
مرا جان بهر آن بايد كه قربان رهت گردم
گر تيغ بارد، از كوى آن ماه
گردن نهاديم الحكم لله
گردن نهاديم الحكم لله
گردن نهاديم الحكم لله
سر سرفرازان، به درگاه او
بماند فرو، نماند فرو.
بماند فرو، نماند فرو.
بماند فرو، نماند فرو.
درِ ششم: سجود
مستحب است كه قبل از سجود، تكبير بگويد: در حال قيام و چون به سجود رود، نخست دو كف دست بر زمين نهد، سپس زانوها و زن به عكس اين كند و بايد كه انگشتان هر دو دست را به جانب قبله قرار دهد و ازهم نگشايد و هيچيك از دستها را به پهلو نچسباند و زانوها را از هم دو دارد واز پيشانى، مقدار يكدرهم يا بيشتر به سجده گاه برساند (نه كمتر) و بر خاك يكدرهم يا بيشتر به سجده گاه سنگ و امثال آن از چيزهايى كه سجود بر آن جائز است و بهتر آنكه بر خاك مزار ائمه معصومين عليهم السلام باشد، به خصوص تربت كربلا و اگر اعضاء سجود را، همه را برهنه كند و بر خاك رساند، افضل است.و قبل از تسبيح بگويد: رب لك سجدت پروردگار من از بهر تو سجده كردم و بك امنت و به تو ايمان آوردم و لك اسلمت و تو را فرمان بردم و عليك توكلت و كار خود به تو واگذاشتم وانت ربى و توئى پروردگار من. سجد وجهى سجود كرد روى من للذى خلقه مر آن كسى را، كه آفريده است او را به دانائى و توانائى و شق سمعه و بصره و برگشود گوش و چشم او را به شنوائى و بينائى، و الحمدلله رب العالمين وهمه ستايش ها و ثناها بر خداى راست كه پروردگار جهانيان است. تبارك الله احسن الخالقين بزرگ و برتر و دائم و ثابت خداى، كه بهترين آفرينندگان است:
ز ابر افكند قطره اى سوى يم
از آن قطره لؤلوى لالا كند
وزين صورتى سرو بالا كند
ز صلب آورد نطفه اى در شكم
وزين صورتى سرو بالا كند
وزين صورتى سرو بالا كند
حد اين سر نيست او را سجده كردن، لاجرم
سر به زير افكنده ام بيچاره من از شرم دوست
سر به زير افكنده ام بيچاره من از شرم دوست
سر به زير افكنده ام بيچاره من از شرم دوست
از هستى خويش، تا تو غافل نشوى
از بحر ظهور، تا به ساحل نشوى
در مذهب اهل عشق، كامل نشوى
هرگز به مراد خويش، واصل نشوى
در مذهب اهل عشق، كامل نشوى
در مذهب اهل عشق، كامل نشوى
پاى بر سر خود نه، دوست را، در آغوش آر
تا به كعبه وصلش، دورى تو يك گام است
تا به كعبه وصلش، دورى تو يك گام است
تا به كعبه وصلش، دورى تو يك گام است
راه او را به او توان پيمود
بار او را، به او توان برداشت
بار او را، به او توان برداشت
بار او را، به او توان برداشت
درِ هفتم: قنوت
مستحب است كه قبل از قنوت تكبير گويد و بعد از آن دستها را بالا بدارد برابر روى، محاذى آسمان و انگشتان را بهم بچسباند مگر دو انگشت بزرگ...و چون اشرف اذكار قنوت كلمات فرج است و دعاى تعقيب آن و اهم دعاها طلب مغفرت و عافيت است از براى دين و دنيا اينك به ذكر ذكرى كه در خصوص قنوت وارد شده است اكتفاء و بر ترجمه كلمات فرج و اذكار مخصوصه و ماءثوره آن اختصار مىرود.لااله الاالله الحليم الكريم، لااله الاالله العلى العظيم، سبحان الله رب السموات السبع، و رب الارضين السبع، و ما فيهن و ما بينهن، ورب العرش العظيم، و الحمدلله رب العالمين، اللهم اغفرلنا و ارحمنا، و عافنا واعف عنا فى الدنيا والاخرة، انك على كل شى ءقديرلااله الله الحليم الكريم نيست معبودى جز معبودى بحق، سزاوار پرستش، مستحب جميع كمالات كه بردبار و بخشنده است.لااله الاالله العلى العظيم نيست معبودى بجز خداى يكتا در خور عبادت جامع همه صفات كمال كه والا و بزرگ وفرا و سترگ است. سبحان الله پاك و منزه است خداى رب السموات السبع پروردگار آسمانهاى هفتگانه و رب الارضين السبع و پروردگار زمينهاى هفتگانه و ما فيهن و آنچه درون آنهاست و ما بينهن و آنچه ميانه آنهاست و رب العرش العظيم و پروردگار عرش بزرگ كه: عبارت از احاطه علم حق تعالى است بر همه موجودات يا فلك الافلاك كه محيط است بر سراسر آفرينش و الحمدلله رب العالمين و همه ستايش ها و نيايشها، مرا خداى راست كه پروردگار جهانيان است.اللهم اغفرلنا بار خدايا بيامرز ما را و ارحمنا و بر ما رحم فرما و عافنا و نگاه دار ما را از تمام كوفت ها وآفت ها و همه گزندها و آزارها واعف عنا و درگذر از ناروهاى ما فى الدنيا و الاخره در اين جهان زودگذر و در واپسين سامان پاينده ديگر. انك على كل شى ء قدير كه توئى فقط، بر انجام همه چيز توانا.در حديث وارد شده است كه: نمازگزار را هرچه قنوت كاملتر و درازتر، رحمت حق در روز رستاخيز شاملتر و بيشتر
مشو غافل ز الطاف الهى
كه بخشد بنده را كوهى، به كاهى
كه بخشد بنده را كوهى، به كاهى
كه بخشد بنده را كوهى، به كاهى
درِ هشتم: تشهد
در تشهد مستحب است كه به طرزى نشيند كه در نشستن بين سجدتين مذكور شد و دستها (محاذى زانو) روى سر آنها گذارد و انگشتان را به هم بچسباند و نظر بر كنار راست خود افكند و بگويد:بسم الله و بالله، و الحمدلله، و خير الاسماء لله، اشهد ان لااله الاالله، وحده لاشريك له، و اشهد ان محمدا عبده و رسوله ارسله بالحق بشيرا و نذيرا بين يدى الساعة، اشهد ان ربى نعم الرب وان محمدا نعم الرسول، اللهم صلى على محمد و آل محمد، و تقبل شفاعته فى امته، و ارفع درجته و انصر شيعتهو بطور خلاصه بدين نحو گويد: بسم الله و بالله الحمدلله، اشهد ان لااله الاالله، وحده لاشريك له، و اشهد ان محمدا عبده و رسوله، اللهم صلى على محمد و آل محمد، و تقبل شفاعتهبسم الله بنام بزرگ خداى، كه سزاى پرستش است و بالله و به خداى يكتا جل جلاله و الحمدلله و همه ستايش ها و نيايش ها، مرخداى راست و خيرالاسماء لله و بهترين نامها، ايزد آفريدگار راست.اشهد ان لااله الاالله گواهى مىدهم كه نيست معبودى درخور پرستش جز خداى، كه مستجمع جميع كمالات و مستوجب همه عبادات است.وحده در حالتى كه يكتا و بى همتاست لاشريك له نيست همآوردى مر او را در الوهيت و نه انبازى به استحقاق عبادت.
وحده لاشريك له صفتش
شرك را سوى وحدتش، ره نى
هست در راه كبريا و جلال
شرك نالايق و شريك محال
و هوالفرد اصل معرفتش
عقل از كنه ذاتش، آگه نى
شرك نالايق و شريك محال
شرك نالايق و شريك محال
ذكر حق رخصت قرب است و حضور
دل اگر با تو نباشد به نماز
هرچه را دل نگرد، باز بگوى
به نياز آ، چو در آئى، به نماز
تا تو را فيض، زيارت باشد
اگر از صدق و ارادت باشد
عادت است آن، نه عبادت باشد
كه چنين گفته، شهادت باشد
تا تو را فيض، زيارت باشد
تا تو را فيض، زيارت باشد
گر بدرقه لطف تو ننمايد راه
آن كسى كه به راه آيد و ره پيمايد
توفيق، رفيق او نشد و اويلاه
از راه تو، هيچكس نگردد آگاه
توفيق، رفيق او نشد و اويلاه
توفيق، رفيق او نشد و اويلاه
يا سيد الانام درود جناب تو
نزديك تو چه تحفه فرستيم ما ز دور
مقدور ما همين صلوات است و السلام.
ورد زبان ماست مه و سال و صبح و شام
مقدور ما همين صلوات است و السلام.
مقدور ما همين صلوات است و السلام.
تسليم
سپس براى گشودن نماز و بيرون رفتن از آن، در خاطر خود ارواح طيبه انبياء و ائمه معصومين و ملائكه و جميع مؤمنين و كليه اهل طاعت موجود در آسمانها و زمين را خطور داده و آنان را مخاطب قرار دهد و گويد:السلام عليك ايها النبى و رحمة الله و بركاته السلام على على اميرالمؤمنين، السلام على الائمه المعصومين، السلام على جميع انبياء انبياء الله و المرسلين السلام على جميع ملائكة الله و المقربين، السلام على جميع اهل الطاعة فى السموات و الارضين السلام علينا و على عبادالله الصالحين، السلام عليكم و رحمة الله و بركاتهالسلام عليك ايهاالنبى و رحمة الله و بركاته سلام بر شما باد اى پيامبر عظيم الشاءن اسلام، و رحمت و بركتهاى بى پايان خداوند نيز بر تو باد.السلام على على اميرالمؤمنين سلام و درود بر تو باد اى ولى الله الاعظم على بن ابيطالب، اى امير و سالار مؤمنان.السلام على الائمة المعصومين سلام ودرود بر امامان و پيشوايان پاك و معصوم از هر لغزش و گناه باد.السلام على جميع انبياء الله و المرسلين سلام و درود بر تمامى پيامبران خدا و فرستادگانش باد.السلام على جميع ملائكة الله و المقربين سلام و درود بر تمامى فرشتگان خدا، خصوص فرشتگان بسيار مقرب خدا باد.السلام على اهل الطاعة فى السموات و الارضين سلام و درود بر تمامى اهل عبادت و اطاعت در آسمانها و زمين باد.السلام علينا وعلى عبادالله الصالحين سلام و درود بر ما و بر بندگان صالح و شايسته پروردگار باد.السلام عليكم و رحمة الله و بركاته سلام بر همه شما باد و رحمت خداى و بركتهاى او كه پايان پذير نيست.حضرت صادق (عليه السلام) فرمود كه: معنى سلام در آخر هر نمازى امان است يعنى: هر كه ادا كرد امر خداى تعالى و سنت پيغمبر او را از روى خشوع، پس او راست امان از بلاهاى دنيا و برات از عذاب آخرت.و مستحب است كه بعد از تسليم، ساعتى در جاى نماز قرار گرفته ذكر خداى و دعا كندو مراد از تعقيب همين است يعنى: بعد از هر نماز، قدرى مشغول ذكر و دعا كردن باشد.و در حديث آمده كه دعا بعد از نماز فريضه فاضلتر است از نافله و در حديث ديگر آمده كه تعقيب در طلب رزق، ابلغ است از مسافرت در بلاد و بهترين اذكار تعقيب: تسبيح حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها است، بدنى نحو كه: 34 مرتبه الله اكبر و 33 مرتبه سبحان الله و 33 مرتبه الحمدلله بگويد و سپس سه مرتبه سوره توحيد و سه مرتبه صلوات و سه مرتبه آيه مباركه: و من يتق الله يجعل له مخرجا و يرزقه من حيث لايحتسب و من يتوكل على الله، فهو حسبه، قد جعل الله لكل شى ء قدرا را با اخلاص كامل بخواند.خاتمه
اين است ترجمه كامل و آداب آن، چنانكه از ائمه معصومين صلوات الله عليهم اجمعين بما رسيده است.و از اذكار آنچه واجب است، بى خلاف:تكبيرة الاحرام كه بعد از نيت بايد گفتفاتحة الكتاب كه قرائت سوره مباركه حمد در ركعت اول و دوم هر نماز است.تسبيح در هريك از ركوع و سجود.شهادتين و صلوات بر پيغمبر و آل اوست كه در ركعت دوم و ركعت آخر هر نماز بعد از دو سجده بايد خواند.و فقهاء اماميه سوره ديگر بعد از حمد را و همچنين سلام آخر نماز راواجب دانسته اند و اما قنوت مستحب مؤكد است و شيعه بر آن مداومت مىكند.از افعال آنچه واجب است به يقين:نيت است كه مقصود از آن قصد قربت است در اداء هر يك از نمازهاى مفروضه و مسنونهقيام كه عبارت است از راست داشتن پشت و تكيه نكردن بر چيزى.ركوع كه قصد از آن خم شدن است به قدرى كه دستها به زانوها برسد.سجود بر اعضاء سبعه، كه عبارتند از: دو سر انگشتان شصت پا و دو سر زانوها و دو كف دست و پيشانى.جلوس نشستن در تشهد.طماءنينه كه به منظور از آن درنگ به قدر ذكر واجب در هر يك از مواضع و مواقع معينه است و اين شرط نيز شامل برخاستن از ركوع و نشستن پس از سجود نخستين نيز هست.شرط ديگر جهر و اخفات است كه مراد از آن بلند خواندن قرائت در نماز صبح است و دو ركعت اول شام و خفتن و آهسته گفتن در غير آن، بجز بسملات كه بلند خواندن آنها مستحب است.نيز در صحت نماز، هفت امر بى شبهه شرط است و بدون مجموع آنها نماز صحيح و مشروع نيست بلاقيل كه عبارت از:1 - عقل
2 - اسلام
3 - طهارت
4 - وقت
5 - مكان
6 - مكان
7 - قبله.چه نماز مخبط و منكر و ناپاك و نا بگاه و در جاى و جامه مغصوب و منحرف از جانب كعبه، خارج از صحت و خالى از اعتبار است حق تعالى همه را فيض عبادت عنايت فرمايد.بمحمد و اله الاطياب، عليهم سلام الله الملك الوهابپايان،ملامحسن فيض كاشانى