نامه سوم از حضرت حاج شيخ قدس سره به يكى از سادات علماى دزفول:
تا آنجا كه مىتوانيد در امر نماز اول وقت و حضور قلب در نماز و تلاوت چند آيه از قرآن با تدبر در معانى آن، در سحرها مداومت نمائيد. نمى دانم چه دوره اى شده است كه وقت بودن سر كار به قدرى موانع داخلى و خارجى غلبه كرد كه به كل از مقصد و مقصود باز مانده ايم. بعضى مطالب است كه به كتابت در نمى آيد. بارى دو مطلب را خاطر نشان سركار مىكنم:اول: آنكه انسان بايد جد و جهد كند تا اطمينان نمايد كه طريقى را كه مىخواهد سلوك كند طريق حق است. آنگاه كه حقيقت طريق معلوم شد اگر چند روزى فتح باب نشد، سالك نبايد دلتنگ شود نه آنكه انسان از اول بدون آگاهى وارد طريق شود و در آخر همچنان مشكوك باشد، كه آيا اين طريق حق است و يا اين راهنما راستگو است يا دروغگو و به خود بسته استدوم: آنگه اگر انسان به وظايف خود عمل كند، خداوند مطالب را در هر وقت و هرجا كه باشد به او مىرساند. و استعينوا بالصبر و الصلوة در باطن نماز تعمق نمائيد و رساله اسرار الصلوة را كه از شهيد ثانى است به دست آوريد و قدرى در آن نظر نمائيد. همچنين در قرآن تاءمل كنيد، و از مناجات خمس عشره هر روز صبح يكى را بخوانيد، وقتى به اتمام رسيد از اول شروع كنيد آيه و من يتق الله، يجعل له مخرجا، و يرزقه من حيث لايحتسب، و من يتوكل على الله فهو حسبه، ان الله بالغ امره، قد جعل الله لكل شى ء قدرا. سوره طلاق آيه 3را با تدبر در معانى آن مشغول باشيد، انشاء الله اميد است كه كارها اصلاح شود:
هله نوميد نباشى چو تو را يار براند
گربه روى تو ببندد همه درها و گذرها
چون دم ميش نماند، زدم خودم كندش پر
تو ببين كين دم يزدان به كجاها رساند
اگر امروز براند نه كه فردا بخواند
در ديگر بگشايد كه كسى آن راه نداند
تو ببين كين دم يزدان به كجاها رساند
تو ببين كين دم يزدان به كجاها رساند