آب و هواى اين كشور در تابستان بسيار گرم و در زمستان هوا معتدل مىباشد. بارندگى به مقدار كم صورت مىگيرد. به جز در مناطق شرقى كه ساليانه 400 ميلىمتر بارش دارد.
جغرافياى انسانى
جمعيت، تركيب و پراكندگى آن
بر طبق آخرين آمار منتشره از سوى سازمان آمار و جمعيت عربستان شمار جمعيت اين كشور 17050934 ميليون نفر برآورد گرديده است كه در اين ميان، تعداد اتباع سعودى و افراد خارجى مقيم عربستان بدين شرح مىباشد: جدول شماره 1 ـ شمار اتباع سعودى اتباع سعودى123048357/72% ذكور62112134/50% اناث60936226/49% جدول شماره 2 ـ شمار افراد خارجى مقيم عربستان افراد خارجى46244593/27% ذكور32553284/70% اناث13691316/29%
رشد جمعيت
رشد جمعيت در اين كشور 4/3 درصد مىباشد كه اگر اين رشد جمعيتى همچنان باقى بماند تا سال 2000 به 19 ميليون نفر خواهد رسيد. در اين كشور درصد سعوديهاى زير 15 سال، 3/45% از كل جمعيت را دربر مىگيرد و جمعيت كل افراد زير 15 سال 7274000 نفر و جمعيت بالاى 65 سال 417 هزار نفر كه درصدى حدود 6/2 مىباشد. آخرين آمار رشد جمعيت مربوط به سال 1993 به شرح زير مىباشد: جمع متولدين394/674 نفر ميزان تولد «از هر 1000 نفر»42% جمع مرگ و مير005/114 نفر ميزان مرگ و مير «از هر 1000» نفر1/7% عمر متوسط حيات «زنان»68 سال عمر متوسط حيات «مردان»65 سال
مهاجرت
در اين كشور مهاجرت روندى رو به رشد دارد. چنانكه به آمار منتشره توسط سازمان آمار و جمعيت عربستان نگاهى بيفكنيم اين موضوع روشنتر خواهد شد. بر طبق اين آمار وزارت دارايى و اقتصاد عربستان، تا پايان سپتامبر 93 ميلادى 2/72% از كل جمعيت اين كشور را اتباع آن تشكيل مىدهند و تا پايان سپتامبر 93 بيش از چهار ميليون و624 هزار نفر، حدود 27% از كل جمعيت كشور را اتباع خارجى تشكيل داده است. نوع ديگر مهاجرت در اين كشور، مهاجرت از مناطق روستايى و دورافتاده به مناطق شهرى مىباشد كه به علت يكسان نبودن امكانات اجتماعى در شهر و روستا اين روند رو به رشد بوده است.
سابقه تاريخى تشكيل جمعيت
از نظر جغرافيايى، عربستان به دو قسمت شمالى و جنوبى تقسيم شده است. قسمت شمالى به علت خشك و غير قابل سكونت بودن، تاريخ يكنواختى داشته است. مردم اين قسمت، مردمان كوچنشينى هستند، امّا در قسمت جنوبى كشور به علت دارا بودن آب و هواى مساعدتر، جمعيت متراكم و مردم شهرنشين مىباشند. چند عامل باعث مهاجرتهاى گسترده در اين شبه جزيره گرديده است. اوّل، در قسمت جنوب يك راه بينالمللى به نام «بخور» وجود داشته كه اين منطقه را از يك سو به درياى مديترانه و از سوى ديگر به مصر متصل مىنمود; امّا در آغاز قرن دوّم ميلادى دريانوردان رم متوجه اقيانوس هند گرديدند و راه بين شرق و غرب را به منطقه شمالى تغيير دادند و لذا از اهميت راه جنوب كاسته شد. دوّم; در جنوب شبه جزيره سدّ بزرگى به نام مأرب وجود داشته كه عامل مهمى در شكلگيرى جمعيت در شبه جزيره عربستان بود ، امّا به تعبير قرآن كريم اين سد شكسته شد و اين مسأله عامل مهمى در انجام مهاجرتها بوده است. اين مهاجرتها از دو طريق صورت مىگرفته است; عدهاى از جنوب به شمال و برخى از شرق به غرب مهاجرت كردهاند كه در اين مسيرها به اقتضاى زمان و نياز مهاجران، شهركهايى تأسيس و در نتيجه حكومتهايى به وجود آمده است. گروههايى از مهاجران كه از جنوب به شمال كوچ كرده بودند، در شهر مكه مستقر شدند. بطور مشخص دو قبيله خزاعه و جرهم در اين شهر سكنى گزيدند، كه اكثر مردم عربستان از اين دو قبيله نشأت مىگيرند. در حال حاضر تعداد چهار هزار قبيله در اين كشور وجود دارد.
اقوام و نژادها و روابط آنها
نژاد مردم عربستان سامى است. مورخان، اعراب را به دو دسته بائده و باقيعه تقسيم كردهاند. اعراب بائده يا اقوام نابود شده مثل عاد وثمود مىباشند و اعراب باقيعه كه به دو دسته يعنى اعراب عاربه ومستغربه تقسيم مىشوند. قبايل قحطانى را عاربه يا اعراب اصيل وساير اعراب كه از قسمتهاى ديگر آمدهاند; مثل نژاد حضرت اسماعيل را مستغربه مىگويند. مهمترين طوايف در عربستان عبارتند از: مطير، عتيبه، بنىسليم، قريش، هذيل، البقوم، عدوان، بنىحارث، بنىلحيان، بنىسعد، شمر.
زبان و خط
زبان رسمى كشور، زبان عربى مىباشد كه از زبانهاى سامى است. زبان دوم مردم عربستان سعودى زبان انگليسى است كه در دستگاههاى دولتى و مراكز تجارى و دانشگاههاى اين كشور از آن استفاده مىشود. علاوه بر اين دو زبان، زبانهاى اردو، پشتو نيز در ميان مهاجرين رايج است. خط مردم عربستان عربى است. بر اساس آخرين آمارگيرى، گروههاى تشكيل دهنده جامعه عربستان را بيشتر آفريقايى، هندى، پاكستانى و مصرى شامل مىشوند، كه جمعاً 25% از كل جمعيت را شامل مىشوند و 75% باقى اعراب عربستان مىباشند. قبل از جنگ دوم خليج فارس و اشغال كويت، اعراب حدود 10% از كل جمعيت مهاجر عربستان را شامل بودند كه بعد از جنگ دوم خليج فارس از اين درصد كاهش يافته و بر درصد مصريان افزوده شده است.
جغرافياى سياسى
اهميت استراتژيك عربستان در منطقه
كشور عربستان سعودى با واقع شدن در منطقه حساس خليج فارس و دارا بودن بزرگترين ذخاير نفتى جهان، از ديدگاه جهانى داراى ارزش بسيارى مىباشد. اين كشور تا قبل از پيروزى انقلاب اسلامى همواره با ايران بعنوان يكى از دو ستون استراتژى آمريكا «بويژه از دوره نيكسون و كسينجر» در منطقه بوده است. امّا بعد از سقوط شاه و به خطر افتادن منافع دول غرب در خاورميانه، عربستان سعودى توانست نقطه قابل اتكايى در جهت جانشينى شاه بعنوان كليدى براى تأمين منافع آمريكا در منقطه درآيد، از سوى ديگر با داشتن پيشينه دينى بسيار كهن و قرار گرفتن خانه خدا (كعبه) در اين كشور، به خودى خود نقش بسيار مهمى را نيز در بين كشورهاى مسلمان جهان دارا مىباشد. اين كشور از نقطه نظر جغرافيايى و قرار گرفتن در منطقه خاورميانه و خليج فارس، هميشه مورد توجه سران قدرتهاى بزرگ بوده است. از يك جهت دسترسى به خليج فارس و درياى سرخ و از سوى ديگر در دست داشتن 41 ذخاير نفت جهان، همواره اين كشور را در موقعيتى جدا از كشورهاى ديگر حوزه خليج فارس «به استثناى ايران و عراق» قرار مىداد. با قدرت يافتن مصر در زمان جمال عبدالناصر و حركت فكرى وى و همچنين بروز كودتا در سوريه و يمن جنوبى سابق و عراق، توجه قدرتهاى غربى به اين كشور، كه كشورى جديد با خط فكرى ميانهروى بود، بيشتر گشت. علاوه بر اين رياض سعى داشت تا با استفاده از شراكت قومى و فرهنگى با ديگر اعراب حوزه خليج فارس هميشه نقش بزرگتر آنان را بازى كند و با برقرارى روابط عميق و نزديك با دولتهاى عرب منطقه سياست خود و خواستههاى غرب خصوصاً آمريكا را در اين بخش از جهان پياده نمايد; چرا كه حفظ اين منطقه هميشه از نقطهنظر استراتژيكى براى ابرقدرتها مهم بوده است. در گذشته به علت اين كه اين منطقه بر سر راه سه قاره آسيا، اروپا و آفريقا واقع شده و محل رفت و آمد اقوام و ملل مختلف بود و در حال حاضر نيز به دليل وجود منابع عظيم نفتى و همچنين ايجاد سدّى در برابر نفوذ ايران در كشورهاى منطقه و جلوگيرى از به خطر افتادن منافع آنان، داراى ارزش مىباشد. دول غربى در جهت مقابله با پيشروى افكار مذهبى ـ انقلابى در منطقه و تا قبل از فروپاشى شوروى مقابله با خطر كمونيسم با فروش آواكسهاى آمريكايى و تسليحات بسيار پيشرفته سعى نمودند تا خلأ ناشى از حذف قدرت ايران را در منطقه جبران نمايند. عربستان سعودى بعلت مشابه بودن ساختارهاى سياسى و اقتصادى كشورهاى عرب حوزه خليج فارس با آن، و آسيبپذير بودن اين حكومتها از ديدگاه اين دولت، سعى نمود با تجمع آنان در شوراى همكارى خليج فارس و عقد قراردادهاى امنيتى با آنان، نفوذ خود را هر چه بيشتر در منطقه حفظ نمايد و نهايتاً عربستان سعودى با در دست گرفتن نقش رهبريت منطقه و جهان عرب سعى نمود دولتهاى ضعيف منطقه را زير چتر حمايتى خود قرار دهد، اين مسائل مهمترين دلايل انگشتگذارى كشورهاى قدرتمند بر رياض بود; چرا كه با نفوذ در اين كشور بطور غير مستقيم مىتوانند از حمايت دول كوچكتر خليج فارس نيز بهرهمند گردند. نقش تعيين كننده هر يك از عوامل جغرافيايى و منابع طبيعى عربستان سعودى از نظر جغرافيايى از يك جهت به خليج فارس و در جانب ديگر به درياى سرخ اين دو شاهراه حياتى جهان مرتبط است. امّا استفاده از هر دو آبراه فوقالذكر مساوى است با عبور از تنگه هرمز و تنگه بابالمندب كه اولى تحت نفوذ ايران و دوّمى تحت نظر جمهورى يمن است، در راستاى همين مسأله، عربستان سعودى در پى يافتن مسيرهايى جهت جايگزين نمودن تنگه هرمز براى صدور نفت بود چرا كه اين كشور روزانه 10 ميليون بشكه نفت از اين راه صادر مىنمايد، در پى اين موضوع از سال 1975 اين كشور سه طرح ساختمان خط لوله نفتى را براى اين منظور اعلام و همزمان مبادرت به سرمايهگذارى كلان در طرح گسترده تأسيس پايگاه نظامى در سواحل خليج فارس در «قطيف» نمود. به هر حال اين كشور سعى فراوانى جهت كاستن نفوذ ايران و يمن از دو تنگه فوق نمود. امّا از نقطهنظر منابع طبيعى، داشتن 41 ذخاير نفتى جهان بهترين امتياز براى رياض محسوب مىشود. اين كشور با نداشتن مواد مصرفى، بهترين بازار براى كشورهاى صنعتى و همچنين بازار بزرگى نيز براى تسليحات و تجهيزات نظامى و صنعتى غرب مىباشد. بدينگونه وابستگى دوجانبهاى بين غرب و عربستان سعودى مشهود مىباشد. از يك سو اين غرب است كه نياز به نفت و مشتقات نفتى و حربه نفتى عربستان را دارد و در مقابل عربستان احتياج به اجناس ساختهشده بازارهاى ديگر كشورها را دارد. به همين دليل است كه كشورهاى غربى بدون هيچ قيد و شرطى از دولت عربستان حمايت مىكنند. افزايش درآمد حاصل از صدور نفت و فروش آن به عربستان سعودى، اين امكان را به اين كشور داده است كه به گسترش نفوذ سياسى خود در كشورهاى دول عرب منطقه و در اين اواخر پاكستان وافغانستان بپردازد. مسأله ديگرى كه بر امتياز عربستان افزوده است، وجود خانه خدا (كعبه) در اين كشور است. مسلمانان سراسر جهان همه ساله در مراسم مخصوص در اين كشور حاضر شده و به انجام فرايض دينى خود مىپردازند، با توجه به اين مسأله مشاهده مىكنيم كه هر سال مبلغ بسيارى به خزانه دولت وارد مىشود كه اين لحاظ مادى است ولى از نظر فرهنگى احتياج كشورهاى مسلمان به اين مكان مقدس از ديدگاه مذهبى، بينشى همراه با احترام براى عربستان سعودى به ارمغان آورده است. عربستان سعودى به دليل داشتن بزرگترين ذخاير نفت جهان و جمعيت بسيار اندك از نظر نيروى انسانىِ كارآمد، كشورى بسيار فقير مىباشد. به همين دليل در اين كشور و بسيارى ديگر از كشورهاى نفتخيز، شاهد حضور گسترده كارگران و كارشناسان خارجى هستيم كه در بخشهاى مختلف صنعت نفت و نظامى فعّال هستند. بدينگونه كمبود نيروى انسانى، عربستان را يك كشور مهاجرپذير نموده كه براى گردش چرخهاى اقتصادى، نظامى، ادارى، خدماتى خود به نيروهاى انسانى خارجى نيازمند است. در اين جا مسائل و عواملى كه باعث اهميت يافتن بسيار عربستان سعودى به جهات مختلف استراتژيكى، سياسى و اقتصادى شدهاند را يادآور مىشويم: 1 ـ واقع شدن در خاورميانه. 2 ـ پيروزى انقلاب اسلامى در ايران و به خطر افتادن منافع دول غرب در منطقه و اهميت يافتن عربستان سعودى از نظر آمريكا. 3 ـ تلاش جهت بدست گرفتن رهبرى جهان عرب و بازى كردن نقش اصلى رقابت سياسى در همين راستا. 4 ـ ارتباط با خليج فارس و درياى سرخ. 5 ـ در دست داشتن 41 ذخاير نفتى جهان. 6 ـ وجود مهمترين مكان مقدس مسلمانان در اين كشور. 7 ـ نداشتن جمعيت فعال به حدّ كافى و وجود بازار كار براى مهاجران.