روى ريا است و كمتر به خدا توجه دارند'. [ نساء، آيه 142. ] بنابراين ثواب خدا بر اساس نيست اشخاص است. نيتى كه صحيح و كامل باشد.
در حديث قدسى وارد است كه: 'من نماز هر نماز گزارى راقبول نمى كنم، بلكه نماز كسى را قبول مى كنم كه براى عظمت من فروتنى كند و بر بندگان من بزرگى ننمايد و فقير گرسنه را بخاطر من سير كند'. [ جامع السعادات،ج 3، ص 408. ]
و امام باقر عليه السلام فرمود: 'نماز بنده گاهى نصف و گاهى ثلث و گاهى ربع و گاهى خمس آن بالا مى رود و بالا نمى رود مگر آنچه دل او رو به آن كند'. [ جامع السعادات، ج 3، ص 408. ]
شكى نيست كه انجام فرايض و اداى نماز هر چند مختصر باشد سختى ها و بى خوابيهايى دارد، كه اگر انسان با شب زنده دارى و انجام واجبات و عمل مشقات روزه دارى و ديگر واجبات، به حقيقت عبوديت و بندگى نرسد و قيامش و تهجد و مناجات شبانه اش بى روح و بى معرفت باشد و به ولايت رهبران الهى و امامان معصوم خصتم نشود، اطاعتى بى روح بوده و غير از خستگى چيز ديگرى براى او به ارمغان نخواهد آورد، در اين صورت است كه خواب عالمان وظيفه شناس كه سعى مى كنند تمام حركات و سكناتشان در جهت رضايت الهى باشد از تهجد آنان بهتر است.
ترك نماز، موجب عذاب الهى
الا تسمعون الى جواب اهل النار حين سئلوا: و ما سلككم فى سقر؟ قالوا:لم نك من المصلين. [ نهج البلاغه فيض، خطبه 190، ص 643. ]
آيا به پاسخ اهل دوزخ گوش فرانمى دهيد كه وقتى از آنها سوال مى شود چه چيز شما را گرفتار دوزخ ساخت؟ گويند: ما از نماز گزاران نبوديم.
نماز، ياد خدا و بالاترين ذكر اوست، نشانه ايمان، سيماى مكتب و ستون دين است، از اين رو ترك نماز از روى عمد از گناهان كبيره شمرده شده است و در بعضى روايات از تارك نماز به عنوان 'كافر' تعبير شده و مراد كسى است كه از روى انكار نماز نخواند، اما اگر اعتقاد به خدا و رسول و ائمه طاهرين سلام الله عليهم اجمعين داشته و به احكام الهى از جمله نماز معتقد باشد، لكن از روى مسامحه كارى يا عاملى ديگر ترك كند، چنين شخصى 'فاسق' است.
توجه به اين نكته لازم است كه منشا اين تنبلى ها و سهل انگاريها، آلودگى انسان به گناهان و معاصى است و الا قلبى كه معتقد به حضرت حق بوده و آلوده ى به معصيت نباشد، هرگز نماز را ترك نمى كند، زيرا مى داند كه ترك نماز يعنى قطع رابطه با خدا.
بعضى از تاركان نماز در پاسخ به اين سوال كه چرا نماز نمى خوانيد؟
گويند: 'خدا ارحم الراحمين است و مى بخشد؟!'، 'خدا نيازى به نماز و روزه و ساير عبادات ما ندارد!!'، پر واضح است كه اين قبيل جوابها، يك مغالطه ى شيطانى بيش نيست. بلكه ايشان خود را بى نياز از بندگى آن غنى بالذات مى دانند، ايشان متكبرانند و غافلان و نماز براى متكبران دشوار است 6 'و از خدا به وسيله صبر و نماز يارى جوييد كه نماز امرى بسيار بزرگ و دشوار است مگر براى خاشعين'. [ بقره، آيه 45. ]
تارك نماز در عرض مشرك بوده و با او برابر است: 'نماز بپاداريد و از شرك آورندگان نباشيد'. [ زمر، آيه 30. ] و رسول خدا صلى الله عليه و اله و سلم مى فرمايد: 'كسى كه نمازش را "عمدا" ترك كرده و اميد به ثواب آن نداشته باشد و از عقاب آن نيز نترسد، من هم باكى ندارم از اين كه بگويم او يهودى يا نصرانى و يا مجوسى از دنيا مى رود'. [ ميزان الحكمه، ج 5، ص 430. ]
زهى روى سياه بى نمازان
عجب دارم اگر آتش نبارد
ز شومى گناه بى نمازان
زهى حال تباه بى نمازان
ز شومى گناه بى نمازان
ز شومى گناه بى نمازان
و اما تاركان نماز را مى توان به چهار دسته تقسيم كرد:
1- ترك نماز از روى انكار: يعنى نماز را كه يكى از ضروريات دين است، واجب ندانسته و خود را موظف و مكلف به انجام آن نمى داند، چنين
شخصى كافر است.
2- ترك نماز از روى سهل انگارى و بى اعتنايى: اين قبيل افراد با ترك نماز، مرتكب گناه كبيره شده و فاسق مى گردند.
3- ترك نماز در بعضى اوقات: اين اشخاص در اثر ضعف ايمان بى توجهى به آخرت، گاهى نماز خوانده و گاهى ترك مى كنند و يا اين كه نماز را در وقتش بجا نمى آورند، اينان هر چند مانند دو قسم ديگر نيستند، لكن از روايات اين گونه استفاده مى شود كه از ضايع كنندگان نمازند. چنانكه اميرالمومنين عليه السلام مى فرمايد: 'هيچ عملى به پيشگاه خداوند محبوب تر از نماز نيست، پس چيزى از امور دنيا، شما رااز خواندن نماز اول وقت باز ندارد، زيرا خداوند تعالى مذمت نموده قومى را و فرموده: واى بر آن نماز گزارانى كه از نمازشان غفلت كنند و در انجام آن در اول وقت مسامحه ورزند و عمدا تاخير اندازند.' [ وسائل الشيعه، ج 3، ص 82. ]
4- ترك واجبى از واجبات نماز: يعنى نماز مى خواند، اما نه آن نمازى كه از او خواسته اند، بلكه نمازى كه در لباس يا مكان غصبى خوانده شده و يا قرائت و اذكار واجبى را غلط مى خواند. از ظاهر روايات چنين احتمال مى رود كه اين قبيل افراد نيز از ضايبع كنندگان نماز بشمار مى روند. رسول خدا صلى الله عليه و اله و سلم فرمود: 'دزدترين دزدها كسى است كه از نمازش بدزدد، گفته شد: يا رسول الله، چگونه از نمازش مى دزدد؟ فرمود: ركوع و سجود آن را تمام انجام نمى دهد'. [ مستدرك الوسائل، ج 1، ص 174. ]
طبق آنچه گفته شد، نماز نشانه ى مليت اسلام است، اگر كسى عمدا آن را ترك كند از دايره ى اسلام خارج شده و قطعا به آتش دوزخ الهى گرفتار خواهد آمد.
اصلاح بين مردم، برتر از نماز و روزه
فانى سمعت جدكما- صلى الله عليه و اله- يقول: 'صلاح ذات البين افضل من عمه الصلوه و الصيام'. [ نهج البلاغه، وصيت 47، ص 977. ]
"اى حسن و حسين" همانا من از جدتان رسول خدا صلى الله عليه و اله و سلم، شنيدم كه مى فرمود: 'سازش را بين مردم بر قرار كن "پراكندگيها را پيوند دادن " از هر نماز و روزه اى برتر است.
انسان موجودى اجتماعى است و زندگى او بايد به صورت اجتماع و دسته جمعى باشد ، زيرا نيازمنديهاى انسان، ايجاب مى كند كه با همكارى ساير همنوعان خود به رفع آنها بپردازد، هر فردى عهده دار كارى شود و هر گروهى، مشكل را حل كنند تا زندگى براى همه، سعادتبخش و دلپذير گردد.
و ترديدى نيست كه در كنار يكديگر و بطور دسته جمعى زندگى كردن، در صورتى ايجاد سعادت و نيكبختى مى كند كه افراد، به وظايف خود آشنا و به اداى حقوق يكديگر پايبند باشند و علاوه بر آن روابط افراد با يكديگر، روابط انسانى و آميخته بر عواطف و ملكات فاضله باشد.
در روابط افراد يك جامعه، اگر حسن نوعدوستى، زير دست پرورى، گذشت، خير خواهى، احسان، خدمتبه خلق، تعاون، اصلاح و سازش بين
آن وجود نداشته باشد، قطعا چنين اجتماعى را نمى توان سعادتمند دانست. اسلام كه يك آيين آسمانى است، به روابط اجتماعى اهميت فراوان داده و براى تحكيم رشته هاى برادرى و پيوستگى افراد با يكديگر، دستورات كامل و جامعى داده است.
در نهج البلاغه نيز به شكلهاى مختلفى، ضرورت اجتماع و علت هاى آن و ايجاد ارتباط با ديگران به منظور تعاون و همكارى بيان شده است. از جمله ى آن روابط ، كلام مورد بحث است كه امام على عليه السلام از قول رسول اكرم صلى الله عليه و اله و سلم نقل مى فرمايد. و اين كه اصلاح بين مردم را بر نماز و روزه برترى داده است بدان جهت است كه، مهمترين هدف شارع مقدس، اجتماع انسانها تحت لواى اسلام، سلوك دسته جمعى به سوى خدا و منظم كردن امر دين است و بديهى است كه اين مساله با منازعه و نفرت نسبت به يكديگر منافات دارد، لذا اجتماع براى نماز و روزه، در پرتو اتحاد و برادرى ميسر است. و نيز مهمترين هدف شارع مقدس با اصلاح بين مردم متحقق مى شود، در حالى كه اين معنى در نماز و روزه وجود ندارد. در آخر به مصداق 'ختامه مسك' به آيه قران تمسك مى كنيم كه:
'فاتقوا الله و اصلحوا ذات بينكم'. [ انفال، آيه ى 1. ] از خدا بترسيد و در مسالمت و اتحاد بين خودتان بپردازيد.
و الحمدلله اولا و آخرا و صلى الله على محمد و آله الطاهرين