نماز و توبه - نماز در نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نماز در نهج البلاغه - نسخه متنی

علیرضا رجالی تهرانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


نماز و توبه


ما اهمنى ذنب امهلت بعده حتى اصلى ركعيتن و سال الله العافيه. [ نهج البلاغه فيض، حكمت 291، ص 1230. ]

گناهى كه پس از آن مهلت يافتم تا دو ركعت نماز گزارم و از خدا اصلاح آن گناه را بخواهم، مرا اندوهگين نكرد.

از جمله موهبات و نعمات بزرگ الهى به انسان، نعمت توبه است كه بيش از هشتاد بار در قرآن از آن نام برده شده است. توبه پاك ساختن دل از گناه و بازگشت است از دورى درگاه الهى به تقرب و نزديكى به آن. راغب اصفهانى در مفردات گويد: پوزش بر سه قسم است:

1- يا اين كه عذر آورنده گويد: من فلان كار را نكردم،

2- يا مى گويد: من به اين علت فلان كار را انجام دادم،
3- يا مى گويد: اين كار را مرتكب شدم اما بد كردم و پشيمانم. اين قسم سوم ''توبه'' ناميده مى شود.

اما باقر عليه السلام مى فرمايد: ''همانا خداوند تعالى به توبه ى بنده خود فرحناك تر است از مردى كه در شب تارى شتر و توشه ى خويش را گم كند و آنها را بيابد، پس خدا به توبه ى بنده اش از چنين مردى در آن حال كه راحله ى گم شده اش را پيدا كند شادتر است''. [ كافى، ج 2، ص 435، ح 8. ]




  • اى كه دل بستى بر اين دار الفريب
    توبه بايد از گناهان كرد زود
    ''ايها العاصون توبوا من قريب''



  • اين بود پيغام جان بخش حبيب
    ''ايها العاصون توبوا من قريب''
    ''ايها العاصون توبوا من قريب''



اما درباره ى شرايط و كيفيت توبه، امام صادق عليه السلام مى فرمايند:

1- با اعتراف به گناهان و سياهكاريها، كه خود اين اعتراف مايه ى حيات قلب آدمى است، خود را از آلودگى گناهان بشويد،

2- نسبت به گناهان گذشته خويش واقعا پشيمانباشد،

3- از اين كه در بقيه عمر دوباره مرتكب گناه گردد خائف و ترسان باشد،

4- گناه را كوچك نشمرد كه موجب سستى به توبه مى گردد،

5- از اين كه نتوانسته خدا را اطاعت كند، گريان و متاسف باشد،

6- هموره عنان نفس را از ميل به شهوت نگاه دارد،

7- به درگاه خداوند تبارك و تعالى استغاثه نمايد تا او را براى ثبات در توبه از گناهان و عدم بازگشت به آنها محافظت نمايد،

8- نفس خود را به عبادت و طاعت، رياضت و تمرين دهد،

9- آنچه از واجبات به گردن او مانده، قضايش كند و رد مظالم نمايد،

10- از همنشينان بد دورى كند،

11- سحر خيزى را شعار خود كند و ملتزم به انجام آن باشد،

12- روزها را را به روزه بگذرااند،

13- هميشه در فكر عاقبت باشد،

14- در جميع حالات از خداوند رحمان و رحيم ياورى جويد تا از راه راست منحرف نگردد،

15- در بلاها ثابت قدم باشد، تا خللى در بناى صبرش راه نيبد و از درجه ى توبهكنندگان ساقط نگردد،

16- هر گاه اين مراتب را بجا ورد، از گناهان پاك مى شود،

17- و توفيق بحا آوردن اعمال و طاعات بيشترى مى يابد و مقام و مرتبه اش در نزد خداوند متال بلند مى گردد''. [ مصابح الشريعه، ص 97. ]

اما حضرت على عليه السلام فرمود: ''اندوهگينم نكرد گناهى كه پس از آن مهلت يافتم "ناگهان نمردم" به اندازه اى كه دو ركعت نماز گزارم و از خدا
اصلاح آن گناه را بخواهم''. زيرا هرگاه انسان گناهى مرتكب شد و با نيت پاك و با راستى و درستى به بخشش و آمرزش خداوند اميدوار بود و از هر كرده خويش پشيمان گشته، تصميم گرفت كه دگر بار آن را بجا نياورد و به نماز كه خود كفاره ى گناه است ايستاد و از حق تعالى آمرزش خواست، به آن گناه كيفر نمى شود، از اين رو آن گناه او را اندوهگين نمى سازد.

نافگته نماند كه فرمايش اما عليه السلام براى آموختن به ديگرى و اشاره است به اين كه نماز كفاره ى گناهان است و انسان بايد از گناه دور ماند و از مرگ ناگهانى پيش از توبه بترسد و گرنه آن حضرت معصوم از هر گناه و منزه و پاك مى باشد. [ نهج البلاغه فيض، ص 1230. ]

البته خوب است انسان در مقام اقدام به توبه، نماز و عملى را كه سيد بن طاووس قدس سره در اقبال در اعمال ماه ذى القعده روايت كرده بجا بياورد و تفصيل آن اين است كه حضرت ختمى مرتبت صلى الله عليه و اله و سلم روز يك شنبه، دوم ذى القعده بيرون تشريف آورده فرمودند: ايها الناس! كدام يك از شما اراده ى توبه دارد؟ عرض كرديم كه همه، مى خواهيم توبه نماييم،فرمودند: غسل كنيد و وضو بگيريد و چهار ركعت نماز و درهر ركعت يك مرتبه سوره ى حمد و سه مرتبه سوره ى توحيد و يك مرتبه معوذتين "قل اعوذ برب الفلق، قل اعوذ برب الناس" بخوانيد و بعد از نماز هفتاد مرتبه استغفار و ختم به ''لا حول و لا قوه الابلالله العلى العظيم'' بكنيد و بعد از آن بگوييد: ''يا عزيز يا غفار اغفرلى ذنوبى و ذنوب جميع المومنين و المومنات فانه لا يغفر الذنوب الا انت'' و فرمود: نيست هيچ بنده اى از امت من كه اين عمل را بكند مگر اين كه منادى از آسمان ندا كند، اى بنده ى خدا! عملت رااز سر بگير كه توبه ى تو مقبول است و گناه تو آمرزيده. و فرشته ديگر صدا
كند از زير عرش: اى بنده! مبارك باد بر تو و بر اهل تو و ذريه تو و ديگرى صدا كند: دشمنان تو از تو راضى خواهند شد در روز قيامت. و ديگرى صدا كند، اى بنده ى ما! با ايمان مى ميرى و دين از تو گرفته نخواهد شدو قبر تو گشاده و منور خواهد شد. و ديگرى صدا كند: اى بنده! پدر و مادر و ذريه تو بخشيده خواهند شد اگر چه بر تو غضبناك بوده باشند و پدر و مادر و ذريه تو بخشيده خواهند شد و خودت در دنيا و آخرت در وسعت روزى خواهى بود. و حضرت جبرئيل عليه السلام ندا مى كند: من وقت مرگت با ملك الموت مى آيم و مهربانى مى كنم تا به تو صدمه نزند اثر مرگ و خارج مى شود روح تو از بدنت به آسمان. سوال كردند:يا رسول الله! اگر كسى اين عمل را در غير ذى القعده بجا آورد چطور مى شود؟ فرمودند: همان طور است كه وصف كردم و فرمودند: اين كلمات را جبرئيل در معراج به من ياد داد. [ رساله ى لقاء الله، ملكى تبريزى، ص 81. ]

نماز و عبادت احرار


ان قوما عبدوا الله رغبه فتلك عباده التجار و ان قوما عبدوا الله رهبه فتلك عباده العبيد و ان قوما عبدوا الله شكرا فتلك عباده الاحرار. [ نهج البلاغه فيض، حكمت 229، ص 1192. ]

گروهى خدا را به انگيزه ى ثواب و پاداش مى پرستند، اين عبادت تاجران و بازرگانان است و گروهى خدا را از روى ترس مى پرستند، اين عبادت غلامان و برده صفتان است و گروهى خدا را از روى سپاسگزارى مى پرستند، اين عبادت آزادگان است.

حقيقت عبادت تعظيم و طاعت خدا و چشم پوشى از غير اوست و پيشتر گفته شد كه برجسته ترين مظهر عبادت ''نماز'' است، لذا اين تقسيم مراتب، به واقع بيان مراتب و مدارج نماز و نمازگزاران مى باشد.

خداوند متعال بندگان گوناگونى دارد، كه هر يك از آنها ذات اقدسش را در حدود شعاع فكر خويش عبادت مى كنند و به درگاهش نماز مى گزارند. و خداوند نيز از بندگان به مقدار ارزش عبادتشان قدر دانى مى نمايد، هر مقدار كه شناخت و معرفت عبادت كننده و نمازگزار بيشتر و بالاتر باشد، پاداش بهتر و مقامى والاتر نزد خداوند دارا خواهد بود. لذاست كه رهبران دينى به درگاه ربوبى حق ، ناله و عرض نياز مى كردند و بسيار نماز مى خواندند.

ابن ابى الحديد در مقدمه ى شرح نهج البلاغه اش گويد: ''عبادت على عليه السلام بيشتر از عبادت همه كس بود، زيرا او اغلب روزها روزه دار بود و تمام شبها مشغول نماز، حتى هنگام جنگ نيز نمازش ترك نمى شد، او عالمى بود با عمل كه نوافل و ادعيه و تهجد را به مردم آموخت''. از اين رو در مقام عمل به پيشگاه خداى تعالى عرض مى كند: ''خدايا من تو را به طمع بهشت و يا از ترس جهنم عبادت نمى كنم، بلكه تو را بدان جهت مى پرستم كه شايسته ى پرستش يافتم''.

آرى، هر كسى در حقيقت به قدر معرفت و تلاش خود از لذت نماز بهره مند مى شود، عده اى ''نماز تاجرانه'' مى خوانند، يعنى مى خواهند با خدا تجارت كنند، چيزى بدهند ن چيز بيشترى بستانند، يك بازرگان در مبادلان خودش هميشه كالايى را مى دهد براى اين كه چيزى بيشتر از سرمايه ى اصلياش بگيرد. عده اى ''نماز غلامانه'' مى خوانند، مثل عمل غلامان و بردگان است كه در زير شلاق اربابها قرار مى گيرند در حالى كه به آنها تكليف مى كنند و آنان از ترس اين كه اگر تكليف را انجام ندهند شلاق مى خورند، تكليف را انجام مى دهند. اما بعضى ''نماز سپاسگزارانه و آزادانه'' مى خوانند، يعنى خدا را فقط به دليل اين كه دوست دارند، از روى عشق و علاقه به ذات مقدسش پرستش مى كنند. و شك نيست كه عبادت براى رسيدن به بهشت و عبادت از ترس جهنم ارزش آن عباداتى كه از روى سپاسگزارى است را ندارد، ولى بى ارزش هم نيست، بلكه براى عده اى از مردم درجه اى عالى نيز محسوب مى شود. چون فرق است ميان اين كه يك كارى را انسان بكند مستقيم براى يك طمعى، "و اين كه در انجام آن كار خدا واسطه قرار دهد". مثل اين كه انسان يك وقت مستقيم مى رود دنبال پول، اين عمل صد در صد پول پرستى است. و يك وقت پول مى خواهد اما همين پول را از او طلب مى كند. اين خيلى فرق مى كند كه يك
كسى اصلا رابطه اش را با خدا قطع مى كند و مستقيم مى رود دنبال پول و يك كس ديگر راهش را اين گونه انتخاب مى كند، مى گويد خداى ما يك دستورهايى دارد و من مطابق دستور او عمل مى كنم و از او مى خواهم كه به من پول بدهد. باز اين خودش يك درجه ى پرستش خداست، رفتن پيش خداست. و لو رفتن پيش خدا براى پول است، ولى با نرفتن پيش خدا تفاوت مى كند.

رفتن پيش خدا براى يك چيزى و چيزى از او خواستن، باز هم رفتن پيش اوست، باز هم تا حدى قلب انسان روشن مى شود، انسان صفايى پيدا مى كند، از غير خدا غفلت مى كند و متوجه او مى شود، اين قطعا خودش يك درجه اى از پرستش است و اگر چه درجه ى ضعيفى باشد.

پس از آنچه گفته شد معلوم مى گردد، كه برترين و عاليترين عبادت، عبادت آزادگان و نماز از روى سپاسگزارى است چنانكه اميرالمومنين عليه السلام فرمايد:

''لو لم يتوعد الله على معصيته لكان يجب الا يعصى شكرا لنعمه''. [ نهج البلاغه فيض، حكمت 282. ] فرضا كه خداى كيفرى براى نافرمانى معين نكرده بود، باز سپاسگزارى ايجاب مى كرد كه از فرمانش تمرد نشود.

نماز در خانواده


فكان يامر بها اهله و يصبر عليها نفسه. [ نهج البلاغه فيض، خطبه 190، ص 644. ]

پس "رسول خدا صلى الله عليه و اله و سلم" هم اهل خود را به نماز فرمان مى داد و هم خود شخصا با شكيبايى آن را به انجام مى رسانيد.

بهترين و سعادتمندانه ترين اجتماع بشرى آن است كه افراد صالح و شايسته و مردمى وظيفه شناس و مومن داشته باشد و اين امر ميسر نيست مگر با تربيت و پرورش صحيح كودكانه و مهيا ساختن آنها براى آينده اى بهتر. متاسفانه بسيارى از مردم نسبت به تربيت كودكان سطحى فكر و بى توجه هستند، در حالى كه اسلام دوره ى شروع تربيت كودك را از هنگام تولد، بلكه قبل از تولد، بلكه هنگام اراده ى ازدواج و پيوند زناشويى دانسته است.

اسلام تا آن حد به مساله ى تربيت اسلامى كودك اهميت داده كه آن را حق مسلم فرزند بر والدين مى داند، چنانكه امام سجاد عليه السلام در رساله ى حقوق مى فرمايد:

''حق فرزندت به تو آن است كه بدانى او پاره اى از وجود توست و نيك و بد او در اين دنيا وابسته و منتسب به تو است. بايد بدانى كه تو در مقام سرپرستى او مسوولى كه او را با ادب و تربيت صحيح پرورش دهى و او

را به خداى يكتا راهنمايى كنى و در اطاعت و فرمانبردارى حضرتحق كمك و ياريش نمايى. پدرى باش كه به وظيفه خود آشنا و به مسووليت خود آگاه است، پدرى كه مى داند اگر نسبت به فرزندش نيكى كند اجر و پاداش خواهد داشت و اگر درباره ى او بدى كند مستحق مجازات و كيفر خواهد بود''. [ مكارم الاخلاق، ج 2، ص 302. ]

لذا اولين مسووليت انسان بعد از خودش، خانواده ى اوست. ولى چون گاهى خانواده ى آدمى از خود سرسختى نشان مى دهند، لازم است در رابطه ى با تعليم واجبات و از جمله ''نماز'' استقامت كند و حتى دستور داد كه در بعضى شرايط وى را در ترك آن آن تنبيه كند. چنانكه رسول خدا صلى الله عليه و اله و سلم مى فرمايد:

''مروا صبيانكم اذا بلغوا سبع سنين و اضربوهم على تركها اذا بلغوا تسعا. و فرقوا بينهم فى المضاجع اذا بلغوا عشرا''. [ سفينه البحار، ج 2، ص 45. ] فرزندان خود را در هفت سالگى دستور به نماز بدهيد و در نه سالگى اگر آن را ترك كردند كتكشان بزنيد و وقتى به ده سالگى رسيدند رختخوابهاى آنها را از يكديگر جدا كنيد.

البته اگر با زدن، نماز خوان بشود آن هم پس از گذشتن دو سال كه با تشويق يا سرزنش نماز خوان نشد، با رعايت طرز تنبيه كه بنايد به قسمى بزند كه ديه آيد، يعنى جاى زدن سرخ يا كبود نشود و معمولا با تشويق و تمجيد بهتر نماز خوان مى شوند تا به تندى و زدن.

بنابراين تعاليم نماز در آيات و روايات از وظايف مهم والدين است و خوب است كه والدين به كودكان خود، از سه سالگى با تعليم كلماتى چون ''الله اكبر'' و ''لا اله الا الله'' و بعد از مدتى با تعيم خود نماز، زمينه را براى
اقامه ى نماز آماده كنند. كارى كه پيامبران بزرگ الهى نسبت به فرزندان خود انجام دادند. خداوند به رسول اكرم صلى الله عليه و اله و سلم مى فرمايد: ''به اهل خود فرمان نماز بده و پشتكار داشته باش''. [ طه، آيه 132. ] و درباره ى حضرت ابراهيم "ع" مى فرمايد: ''و اهل خويش را به نماز وادار مى كرد''. [ مريم، آيه 55. ] و نيز براى خود و ذريه اش جهت بر پايى نماز چنين دعا مى كند: ''خداوندا، من و ذريه ام را از بپادارندگان نماز قرار بده''. [ ابراهيم، آيه 40. ] و لقمان حكيم به فرزندش توصيه مى كند: ''پسرم، نماز بپادار و امر به معروف و نهى از منكر كن''. [ لقمان، آيه 17. ]

والدين گرامى بايد با تمسك به انبيا و اولياى الهى، در خانه ى خود محيطى پاك و پر فضيلت و با صفا و صميميت به وجود آورند، محيطى كه در آن مهر و محبت، وظيفه شناسى و ادب، تقوى و ساير صفات پسنديده وجود داشته باشد و كودكان را به طور ناخود آگاه وظيفه شناس و متعهد بار آورد. آنها مى توانند بهترين الگوى رفتارى براى فرزندانشان باشند. شاهد اين مطلب خاطره ى زيبايى است كه يكى از عارفان بزرگ نقل نموده است:

روزى از ''سهل شوشترى'' كه از عرفاى نامدار و اهل كرامات بود پرسيدند: چگونه به اين مقام و مرتبه رسيده اى؟ پاسخ داد: من در كودكى نزد دايى ام زندگى مى كردم، وقتى هفت ساله بودم، نيمه شب ادارا به من فشار آورد. به ناچار از رختخواب بر خاستم و به دستشويى رفتم. وقتى برگشتم كه بخوابم دايى ام را ديدم كه رو به قبله نشسته، عبايى به دوش كشيده، عمامه اش دور سرش پيچيده و مشغول نماز خواندن است. از

/ 11