ترس از خدا و نماز شب - نماز در نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نماز در نهج البلاغه - نسخه متنی

علیرضا رجالی تهرانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نوافل و نمازهاى مستحبى هر روز را به جاى مى آورد. حتى گاهى ايشان را مى ديدند كه در حال راه رفتن در كوچه و خيابان به خواندن نماز نافله مشغول بودند.

كوتاه سخن اين كه: هر چند نوافل فضايل بسيار دارند و در انجام آنها بسيار تاكيد شده است، اما اگر قرار باشد كه عملى مستحب باعث ترك يا تضعيف واجبى شود، ترك آن عمل مستحب و نافله لازم و ضرورى است، چون در غير اين صورت نه تنها نفعى و تقربى حاصل نمى كند بلكه به كيفر نيز خواهد رسيد. اميرالمومنين عليه السلام مى فرمايد:

اذا اضرت النوافل بالفرائض فارفضوها. [ نهج البلاغه فيض، حكمت 271،ص 1222. ] آن گاه كارهاى مستحبى به واجبات لطمه مى زند آنها را ترك كنيد.

ترس از خدا و نماز شب


فاتقوا الله عبادالله تقيه ذى لب شغل التفكر قلبه و انصب الخوف بدنه و اشهر التجهد غرار نومه. [ نهج البلاغه فيض، خطبه 82، ص 192. ]

اى بندگان خدا، از خدا بترسيد، ترسيدن خردمندى كه از انديشه ى "قيامت" او را به خود مشغول كرده و ترس از عذاب الهى جسمش را رنجور ساخته و شب زنده دارى "براى عبادت و نماز شب" خواب اندكش را ربوده است.

عبادت و پرداختن به نوافل در شب خصوصا در سحرگاهان و نزديك طلوع فجر، اثر فوق العاده اى در صفاى دل و جلاى روح و تهذيب نفوس، وتربيت معنوى انسان و پاكى قلب و بيدارى دل و تقويت ايمان و اراده و تحكيم پايه هاى تقوا در جان آدمى دارد كه حتى با يك مرتبه آزمايش، انسان آثار آن را به روشنى در خود احساس مى كند. نماز شب، نشاط و جذبه ى ملكوتى به دنبال دارد كه در دل و جان انسان در آن ساعات مخصوص شب به وجود مى آيد.




  • دلا بسوز كه سوز تو كارها بكند
    نياز نيمه شبى دفع صد بلا بكند



  • نياز نيمه شبى دفع صد بلا بكند
    نياز نيمه شبى دفع صد بلا بكند



از جلمه نوافلى كه خيلى بر انجام تاكيد شده نماز شب است و تو از عظمت اين نماز بى خبرى، كه آن نورى است در مقابل ظلمت و
انسى است از وحشت و خلوتى است از كثرت.

از امام صادق عليه السلام رسيده كه نماز شب موجب:

1- رضايت پروردگار.

2- محبت فرشتگان،

3- سنت انبيا،

4- نور معرفت،

5- اصل ايمان،

6- راحتى بدن،

7- كراهت و ناخشنودى شيطان،

8- سلاح بر دشمنان،

9- اجابت دعا،

10- قبولى اعمال،

11- بركت در رزق

12- شفيع بين انسان و ملكوت الموت،

13- چراغ قبر انسان،

14- فرش زير پهلوى انسان در قبر،

15- جواب منكر و نكير،

16- مونس و زاير انسان در قبر انسان در قبر تا روز قيامت است،

17- و چون روز قيامت شود، سايه اى بر بالاى سر او،

18- تاجى برسر او،

19- لباسى بر بدن او

20- نورى كه پيشاپيش او در حكمت است،

21- پوششى بين او و آتش،

22- حجتى بين او و بين خداوند متعال،

23- مايه ى سنگينى ميزان اعمال او،

24- جواز و گذرنامه ى عبور از صراط،

25- و كليد بهشت است. [ اسرار الصلوه، مرحوم ملكى تبريزى، ص 454. ]

و اگر در فضيلت و اثر نماز شب نبود مگر اين آيه ى شريفه، كافى بود: و من الليل فتهجد به نافلهلك عسى ان يبعثك ربك مقاما محمودا. [ اسراء، آيه 79. ] و پاره اى از شب را بيدار باش و در آن به عبادت بر خيزد كه اين نافله و افزونى است براى تو، اميد آن كه پروردگارت ترا به مقام محمود و پسنيده بر انگيزاند.

از نوف بكالى روايت شده است: شبى اميرالمومنين عليه السلام را ديدم كه از بستر بر خاسته و به ستارگان مى نگرد، آن گاه به م فرمود: اى نوف! خوابى يا بيدار؟ گفتم: بيدار، فرمود: اى نوف، خوشابحال پارسايان اين جهان كه دل در سراى ديگر بسته اند، آنان كه زمين را فرش و خاك را بستر و آب را شربت نوشين و قرآن را شعار "جامه ى زيرين، يعنى روش
خود و زينت دل" و دعا را دثار "جامه ى رو، يعنى مانع حوادث" قرار داده اند و چون حضرت عيسى از دنيا بريده و جدا گشته اند.

اى نوف حضرت داوود شبها در چنين ساعتى از بستر برمى خواست و مى گفت: اين ساعتى است كه هيچ بنده اى خداى بزرگ را نخواند مگر اين كه دعايش مستجاب شود، جز آن كه باج گير يا جاسوس خبرچين، يا گزمه كه همكار داروغه ى ستمگر است، و يا نوازنده ى طنبور و طبل باشد. [ نهج البلاغه فيض، حكمت 101، ص 1133. ]

و همان حضرت در نامه اى كه به عثمان بن حنيف انصارى والى بصره مى نويسد مى فرمايد:

خوشبخت و سعادتمند است آن كه فرايض پروردگار خويش را انجام مى دهد، الله، يار و حمد و قل هو الله، كار او است، رنجها و ناراحتيها را مانند سنگ آسيا در زير پهلوى خود خورد مى كند، شب هنگام از خواب دورى مى گزيند و شب زنده دارى مى نمايد، آن گاه كه سپاه خواب حمله مى آورد زمين را فرش و دست خويش را بالش قرار مى دهد، در گروهى است كه ترس و نگرانى روز بازگشت، خواب از چشمانشان ربوده، پهلوهايشان از خوابگاههاشان جا خالى مى كنند لبهاشان به ذكر پروردگارشان آهسته حركت مى كنند،ابر مظلم گناههايشان بر اثر استغفار هاى مداومشان پس مى رود. آنانند حزب خدا و همانا حزب خدا رستگارند. [ نهج البلاغه فيض، نامه ى 45، ص 974. ]




  • شب مردان خدا روز جهان افروز است
    روشنان را به حقيقت شب ظلمانى نيست



  • روشنان را به حقيقت شب ظلمانى نيست
    روشنان را به حقيقت شب ظلمانى نيست



آرى، پارسايى و ترس از خدا چنان در جان مومنين جاى گرفته كه اميرالمومنين عليه السلام عامل اصلى شب زنده داريها را تقوا معرفى نموده و
مى فرمايد:

عبدالله، ان تقوى الله حمت اولياء الله محارمه و الزمت قلوبهم مخافته حتى اسهرت لياليهم و اظمات هواجرهم. [ نهج البلاغه فيض، خطبه 113، ص 353 . ] بندگان خدا، تقوا و ترس از خدا، دوستان خدا را از ارتكاب حرام باز مى دارد و خوف و ترس "از عذاب را" در دلهاشان قرار مى دهد، بطورى كه آنان در شبها "براى نماز" بيدار و در شدت گرمى روزها "براى روزه" تشنه نگاه مى دارد.

بارى، على عليه السلام كه خود امام عاشقين بود شبانگاهان چنان پيشانى مبارك به خاك نخلستان كوف مى ساييد كه صداى ناله ذره ذره وجود مباركش از غم هجران معشوق، فرشتگان و ملكوتيان را به تعجب وامى داشت. از اين رو وقتى سخن از نماز شب و تهجد و شب زنده دارى مى زند چنان سوزناك و شوقناك سخن مى گويد كه دل هر انسانى را با شنيدنش شكسته و با خدا پيوند مى دهد.

و اما حضرت زين العابدين عليه السلام درباره ى تهجد عمه اش زينب كبرى عليهاالسلام مى فرمايد: هرگز نديدم كه نماز شب و تهجد عمه ام زينب عليهاالسلام ترك شود، حتى شب يازدهم محرم، شبهاى بعد در طول اسارت از كربلا تا كوف و شام! فقط يك شب ديدم كه عمه ام در حالت نشسته به نماز شب مشغول است، گفتم: عمه جان! نماز شب در حالت ايستاده داراى فضيلت بيشتر است. در پاسخ گفت: مى دانم، اما سه روز است كه سهم غذا و آبى كه به ما داده اند براى بچه ها كم بود، من سهم خود را نيز بين بچه ها تقسيم كرده ام و اينك ديگر قوت و رمقى برايم نمانده تا نماز شب را ايستاده به جاى آورم! [ زينب كبرى، شيخ نقدى، ص 82. ]

اما بايد توجه داشت كه نماز شب با چنين ويژگيها، اگر طبق دستور
خدا نبوده و يا آن كه از روى ريا و خود نمايى انجام شده باشد هيچ ارزشى نداشته و هيچ گونه اثرى بر انسان نخواهد گذاشت، زيرا آثار ثواب بر اساس نيت خالصانه است. در اين صورت خواب عارفان از بيدارى مجتهدان دروغين و عابدان جاهل بهتر است. لذا اميرالمومنين عليه السلام مى فرمايد: "بسا شب زنده دارى كه از عبادت شبانه ى خويش جز رنج و بى خوابى بهره اى نبرد، خوشا خواب عارفان بيدار دل. [ نهج البلاغه فيض، حكمت 138. ]

و نيز درباره ى نماز و تهجدى كه بدون ولايت اهل بيت عصمت و طهارت باشد مى فرمايد:

نوم على يقين خير من صلوه فى شك. خوابى كه توام با يقين باشد بهتر است از نماز كه با شكر "در ولايت" خوانده شود.




  • گر همه ى عمر شوى حق گذار
    در حرم كعبه عبادت كنى
    جمله كتابى كه فرستاده حق
    با همه ى كشف و كرامات تو
    گر نبود مهر على در دلت
    آتش سوزنده بود منزلت



  • غير عبادت نكنى هيچ كار
    كعبه دو صد بار زيارت كنى
    كشف شود بر تو ورق بر ورق
    با همه ى قرب و مقامات تو
    آتش سوزنده بود منزلت
    آتش سوزنده بود منزلت



در آخر، فرازهايى كه از كلام اميرالمومنين عليه السلام را كه متضمن اثرات دنيوى و اخروى نماز شب و تهجد است جهت اشتياق بيشتر و متذكر مى شويم:

پرهيزگاران دسته دسته به سوى بهشت رهنمون مى شوند. [ زمر، آيه 73. ] از عذاب آسوده اند و از سرزنش ايمن و از آتش دورند و بهشت بخاطر آنان آرامش يافته "تا در مكانهاى امن بياسايند". و آنان از اين قرار گاه خشنودند، كسانى هستند كه در اين جهان كردارشان پاك، چشمانشان
گريان و شبهايشان در دنيا و اثر فروتنى و استغفار، روز و روزهايشان از بيم "گناه" شب بوده است. پس خداى بزرگ بهشت را جاى بازگشت و ثواب را پداش "كردار" آنان گردانيده است و آنها به بهشت و اهل آن سزاوارتر و شايسته تر هستند، در سلطنت جاويد و نعمت پايدار. [ نهج البلاغه فيض، خطبه 232، ص 765. ]

نماز شب ياران پيامبر و على


لقد رايت اصحاب محمد صلى الله عليه و اله و سلم فما ارى احدا منكم يشبههم، لقد كانوا يصبحون شعثا، غبرا و قد باتوا سجدا و قياما، يراوحون بين جباههم و خدودهم و يقفون على مثل الجمر من ذكر معادهم، كان بين اعينهم ركب المعزى من طول سجودهم! اذا ذكر الله هملت اعينهم حتى تبل جيوبهم. و مادوا كما يميد الشجر يوم الريح العاصف خوفا من العقاب و رجاء للثواب. [ نهج البلاغه فيض، خطبه 96، ص 286. ]

من اصحاب محمد صلى الله عليه و اله و سلم را ديدم و يكى از شما را نبينم كه مانند ايشان باشيد "زيرا" آنان صبح، ژوليده مو و غبار آلوده بودند و شب را بيدار به سجده و قيام مى گذراندند، ميان پيشانيها و رخسارهاشان نوبت گذاشته بودند "گاهى پيشانى و گاه رخسار روى خاك مى نهادند" و از ياد بازگشت مانند اخگر و آتشپاره ى سوزان مى ايستادند، گويا پيشانيهاشان بر اثر طول سجده مانند زانوهاى بزها "پينه بسته" بود! هر گاه ذكر خداوند سبحان به ميان مى آمد از ترس عذاب و كيفر و اميد به ثواب و پاداش، اشك چشمانشان مى ريخت بطورى كه گريبانهاشان تر مى گشت و مى لرزيدند، چنانكه درخت در روز وزيدن تندباد مى لرزد.
و نيز درباره ى ياران حقيقى خويش كه از آنها عبارت خوانى ياد
مى كند چنين مى فرمايد:

اين القوم الذين دعوا الى الاسلام فقبلوه... خمص البطون من الصيام، ذبل الشفاه من الدعاء، صفر الالوان من السهر، على وجوههم و غبره الخاشعين، اولئك اخوانى الذاهبون، فحق لنا ان نظما اليهم و نعض الايدى على فراقهم. [ نهج البلاغه فيض، خطبه 120، ص 373. ] كجايند گروهى كه به اسلام خوانده شدند و آنرا پذيرفتند،... و شكمشان از روزه، لاغر و لبشان از دعا خشكيده و رنگشان از بيدارى "و نماز شب" زرد گشت و بر روهاشان غبار فروتنان بود، آنان برادران "ايمنى و ياران حقيقى" من بودند كه رفتند پس سزاوار است تشنه ى ملاقات ايشان بوده و از فراق و درويشان دستها بگزيم.

نماز بى روح


و كم من قائم ليس له من قيامه ليس له من قيامه الا السهر و العناء، حبذا نوم الاكناس. [ نهج البلاغه فيض، حكمت 137، ص 1154. ]

و بسا نماز "شب" خوانى كه از ايستادن و نماز گزاردنش جز بيدارى و رنج نيست، چه نيكو است خواب زيركان "و عالمان دين".

هر عملى كه آدمى در راه خدا انجام مى دهد بايد مطابق شرايطى كه از جانب شرع مقرر شده، باشد و اگر طبق دستور خدا نبوده و يا از روى خودنمايى و ريا انجام گيرد، فاقد ارزش و تاثير خواهد بود.

مراد از اكياس در كلام امام، دانشمندانى هستند كه از روى عقيده و شناخت وظيفه، عمل مى كنند. لذا خوب عالمان عارفى كه از روى عقيده و شناخت وظيفه است بهتر و بيشتر مورد توجه مى باشد، اما عابدان جاهلى كه معرفت حقيقى به خدا پيدا نكرده اند و يا از روى ريا و حيله به نماز قيام مى كنند و در عبادتشان اصلا متوجه خداوند سبحان نيستند، مقبول نخواهد بود.

خداوند درباره ى منافقين مى فرمايد: منافقين به خدا حيله مى زنند، خدا آنان را فريب مى دهد، وقتى به نماز مى ايستند كسل هستند. كارهايشان از

/ 11