زن و نماز و روزه - نماز در نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نماز در نهج البلاغه - نسخه متنی

علیرضا رجالی تهرانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


حالت او خوش آمد، كنارش نشستم تا نمازش تمام شد، آن گاه از من پرسيد: پسر، چرا نشسته اى؟ برو بخواب. گفتم: از كار شما خوشم آمده و مى خواهم پهلوى شما بنشينم. گفت: نه، برو بخواب، رفتم و خوابيدم. شب بعدنيز از خواب بيدار شدم. وقتى از دستشويى برگشتم، باز هم دايى مشغول نماز خواندن بود، كنارش نشستم. به من گفت: برو بخواب، گفتم: دوست دارم هر چه شما مى گوييد، من هم تكرار كنم. دايى ام مرا رو به قبله نشنانيد و گفت: يك مرتبه بگو 'يا حاضر يا ناظر' من هم تكرار كردم. سپس دايى گفت: براى امشب كافى است، حالا برو بخواب.

اين كار چند شب تكرار شد و هر شب عبارت 'يا حاضر يا ناظر' را چند بار تكرار مى كردم، كم كم وضو گرفتن را هم آموختم و پس از آن كه وضو مى گرفتم هفت بار مى گفتم: يا حاضر يا ناظر. بالاخره كار به جايى رسيد كه من بدون اين كه نزد دايى بروم، خودم قبل از اذان صبح بيدار مى شدم و پس از نماز تسبيح به دست مى گرفتم و پيوسته تكرار مى كردم: 'يا حاضر يا ناظر'. و با اين كار حظ و بهره روحانى مى بردم تا اين كه به اين مقام و مرتبه رسيدم.

زن و نماز و روزه


معاشر الناس، ان النساء نواقص الايمان... فاما نقصان ايمانهن فقعودهن عن الصلوه و الصيام فى ايام حيضهن. [ نهج البلاغه فيض، خطبه 79، ص 179. ]

اى مردم، ايمان زنان ناقص است،... و نقصان ايمان زنان به دليل باز نشستگى آنان در روزهاى قاعدگى از نماز و روزه است.

اين خطبه كوتاه اميرالمومنين عليه السلام كه پس از به پايان رسيدن غايله جنگ جمل ايراد شده است، از جمله ى خطبه هايى است كه مباحث بسيارى را از ديدگاه انسان شناسى، فقاهتى و تحقيقاتى به دنبال داشته و دارد.

اما در رابطه ى با جملات مورد بحث، لازم به ذكر است كه، درباره ى ايمان زنان از كلمه ى 'نقص' استفاده شده است و شكى نيست كه مقصود حضرت از نقل كاهش ارزش انسان نمى باشد، بلكه بيان حد زن در برابر حد مرد است كه نمايش نقص كمى دارد، نه نقص كيفى كه ملاك ارزشهاست. چنانكه مردها در مساله جريان خلقت كه تنها با لذت تخليه ى چند قطره به نام 'اسپرم' در آن جريان شركت مى ورزند، ناقص تر از زنند.

و اين كه فرمود: 'نواقص الايمان' دليلش اين است كه زن در دوران قاعدگى نماز و روزه را ترك مى كند "در حقيقت از انجام عبادتهايى
چون نماز و روزه منع و باز نشتسه مى گردد". نه اين كه زن در دوران قاعدگى فاسق و عادل نيست، دروغگو است و راستگو نيست و نه اين كه شخصيت اعتقادى او مختل شده است، بلكه به جهت وضع روانى خاصى كه پيدا مى كند "و روانپزشكان اين وضع روانى را مشروحا مطرح مى كنند" به جهت لزوم رهايى روان زن از توجه دقيق، كه در حال نماز پيش مى آيد و لزوم آزاد ساختن دستگاه گوارش و معده در غذا و آشاميدنى ها كه در دوران قاعدگى خيلى اهميت دارد، تكليف نماز و روزه از زن برداشته مى شود. در عين حال رابطه ى زن با خدا به وسيله ى ذكر در نماز گاهش بدون احساس فشار از تكليف معين، محفوظ و دايمى است و او مى تواند در اوقات نماز در حال ذكر خداوند باشد و روزه هايى را كه در روزهاى قاعدگى ترك كرده است، در غير آن روزها قضا نمايد.

از اين بحث روشن مى شود كه مقصود از نقص ايمان زن، نقص رابطه ى زن با خدا نيست، بلكه مقصود حالت استثنايى موقت است كه زن به جهت حالت عارضى جسمانى كه اغلب با دگرگونى هاى روانى توام مى باشد، از فشار تكليف معين و مقرر رها مى گردد. [ تفسير نهج البلاغه، محمدتقى جعفرى، ج 11، ص 289. ]

رعايت حال ضعيف ترها در نماز جماعت


وصلوابهم صلوه اضعفهم و لا تكونوا فتانين. [ نهج البلاغه فيض، نامه ى 52، ص 986. ]

و با مردم همانند نماز گزاردن ناتوانترين آنان نماز بخوانيد، "و با طول دادن نماز، موجبات زحمت آنان را فراهم نكرده" و سبب فتنه و فساد نشويد.

يكى از خصوصيات بارز و رازهاى نماز جماعت اين است كه هر يك از انسانها داراى صفت يا صفاتى از اوصاف نيكو و كمالات انسانى است، لذا كسانى كه نماز را به جماعت مى خوانند به منزله ى يك انسان كامل مى باشند كه همواره مورد نزول بركات قرار گرفته و لطف خاص الهى شامل آن جمع مى شود. و از طرفى ممكن نيست كسى كه در جماعت شركت نكرده و نماز را در مساجد با ديگر مومنين بجا نمى آورد . درباره ش به ضرس قاطع شهادت دهند كه وى نمازگزار است و اصولا يكى از ثمرات اجتماع و جماعت براى اين است كه نماز گزار از بى نماز شناخته گردد.

در اهميت نماز جماعت همين بس كه اولين نماز به جماعت اقامه شده است، عفيف كندى مى گويد:

در روزگار جاهليت وارد مكه شدم و ميزبانم 'عباس بن عبدالمطلب' بود،
و ما دو نفر در اطراف كعبه بوديم. ناگهان ديدم مردى آمد، در برابر كعبه ايستاد و سپس پسرى را ديدم كه آمد در طرف راست او ايستاد، چيزى نگذشت زنى را ديدم كه آمد در پشت سر آنها قرار گرفت، من مشاهده مى كردم كه اين دو نفر به پيروى از آن مرد، ركوع و سجود مى كردند، اين منظره ى بى سابقه حس كنجكاوى مرا تحريك كرد كه جريان را از عباس بپرسم، او گفت: آن مرد 'محمد بن عبدالله' است و آن پسر، برادر زاده ى او 'على عليه السلام' و زنى كه پشت آنها است، همسر محمد صلى الله عليه و اله و سلم است. سپس گفت: برادرزاده ام مى گويد كه روزى فراخواهد رسيد كه خزانه هاى كسيرى و قيصر را در اختيار خواهد داشت. [ فروغ ابديت، ج 1، ص 243. ]

و نيز در منتهى الامال محدث روايت شده كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و اله و سلم در حال احتضار بود، ناگهان صداى بلال- موذن مدينه- به گوش رسيد و اذان صبح در مدينه طنين انداز شد. رسول خدا صلى الله عليه و اله و سلم برخاسته و وضو گرفتند، دستى بر دوش اميرمومنان عليه السلام و دستى بر دوش فضل بن عباس انداختند و به سختى تمام به مسجد آمدند و نماز صبح را به جماعت با مردم برگزار نمودند و بعد از نماز به سوى خانه بازگشتند و در بستر آرميدند.

زراره بن اعين و فضيل گويند: از امام صادق عليه السلام پرسيديم كه آيا واجب است نماز را به جماعت بخوانيم؟ حضرت فرمود: نمازها، فريضه و واجب هستند، اما در تمامى نمازها، جماعت فرض و واجب نيست، بلكه نماز جماعت سنت است و كسى كه بدون علت جماعت مومنين را ترك كند و نماز را به جماعت نگذارد، نماز براى او نيست. [ فروع كافى، ج 3، ص 372. ]

و اما در رابطه با كلام امام على عليه السلام بايد گفت كه همان طورى كه
رهبر جامعه اسلامى در نحوه ى زنگى و مسائل مادى، بايد مانند پايين ترى طبقات مردم زندگى كند تا از نظر روحى بر ضعيفان فشار نياورد، از حيث مسائل معنوى و عبادى نيز لازم است حال افراد ضعيف تر رعايت شود، را بخواند. لذا اميرالمومنين عليه السلام در يك فرمان تاريخى كه با مالك اشتر، والى مصر فرستاد، ضمن دستورات مغزدار و ياد آورى اخلاق كارگزاران فرمود:

'و اذا قمت فى صلاتك للناس فلا تكونن منفرا و لامضيعا، فان فى الناس من به العله و له الحاجه و قد سالت رسول الله- صلى الله عليه و آله- حين وجهنى الى اليمن: كيف اصلى بهم؟ فقال: صل بهم كصلاه اضعفهم و كن بالمومنين رحيما' . [ نهج البلاغه فيض، نامه 53، ص 1023. ] هرگاه نمازت را با مردم بجا آوردى پس "به علت طولانى كردن نماز" مردم را از خود دور و رنجيده مكن و نماز را "به علت سرعت بى جهت" ضايع و تباه مگردان، زيرا در مردم، عليل و بيمار و حاجتمند و كاردار هست. و من از رسول خدا صلى الله عليه و اله و سلم به هنگامى كه مرا به سوى 'يمن' روانه مى كرد پرسيدم: با آنان چگونه نماز گزارم؟ فرمود: با آنان همانند ناتوانترين مردم نماز گزار و نسبت به مومنان مهربان باش'.

نماز جمعه


و لا تسافر فى يوم جمعه حتى تشهد الصلوه الا فاصلا فى سبيل الله او فى امر تغذر به. [ نهج البلاغه فيض، نامه ى 69، ص 1069. ]

در روز جمعه مسافرت مكن، تا اين كه در نماز جمعه شركت كنى، مگر آن كه سفر تو در راه خدا باشد و يا به خاطر كارى باشد كه در آن معذور باشى.

اين فراز از نامه ى اميرالمومنين عليه السلام به 'حارث همدانى' كاملا بيانگر اهميت و جايگاه رفيع و پر ارزش نماز جمعه در اسلام است. امام صادق عليه السلام مى فرمايد: 'هيچ قدمى نيست كه در راه نماز جمعه برداشته شود، مگر آن كه خدا بدن او را بر آتش حرام مى سازد'. [ وسائل الشيعه، ج 5، ص 3. ]

شكى نيست كه نماز جماعت به لحاظ اين كه طبقات مختلف مسلمين در كنار هم به پيشگاه خدا صورت بر خاك مى نهند، داراى آثار اجتماعى نماز جماعت، امتيازات ديگرى چون جنبه ى سياسى بودن در بر دارد. نماز جمعه داراى بركات چشمگير زيادى است، از قبيل: آگاهى بخشيدن به مردم در زمينه ى معارف اسلامى و رويدادهاى مهم اجتماعى و سياسى،
ايجاد همبستگى و انسجام هر چه بيشتر در ميان صفوف مسلمين به گونه اى كه دشمنان را به وحشت افكند و پشت آنها را بلرزاند، تجدى روح دين و نشاط معنوى براى توده ى مسلمانان، جلب همكارى براى حل مشكلات عمومى، پذيرش اعمال، آمرزش گناهان، قبولى ادعيه و...

و اما اولين نماز جمعه اى كه رسول خدا صلى الله عليه و اله و سلم بااصحاب و يارانش تشكيل دادند، هنگامى بود كه به مدنيه هجرت كرد و وارد مدينه شد و آن روز، دوشنبته دوازدهم ربيع هنگام ظهر بود،حضرت چهار روز در 'قبا' ماند و 'مسجد قبا' را بنيان نهاد، سپس روز جمعه به سوى مدينه حركت كرد "فاصله ميان قبا و مدينه خيلى كم است و امروز قبا يكى از محله هاى داخل مدينه است." به هنگام نماز جمعه به محله ى 'بنى سالم' رسيده و مراسم نماز جمعه را در ان جا بر پاداشت و اين اولين نماز جمعه اى بود كه رسول خدا صلى الله عليه و اله و سلم در اسلام بجا آورد. خطبه اى هم در اين نماز جمعه ايراد فرمود كه اولين خطبه در مدينه بود. [ تفسير مجمع البيان، ج 5، ص 432. ]

در قرآن كريم نيز خداوند متعال مومنين را امر به برپايى نماز جمعه و دست كشيدن از كسب و كار و شركت در نماز جمعه نموده و مى فرمايد:

'اى كسانى كه ايمان آورده ايد، هر گاه شما را براى نماز روز جمعه بخوانند فى الحال به ذكر خدا بشتابيد و كسب و تجارت را رها كنيد كه اين نماز جمعه از هر تجارت و سودمندى اگر بدانيد براى شما بهتر خواهد بود. و هنگامى كه نماز به پايان رسيد، شما آزاديد در زمين پراكنده شويد و از فضل الهى طلب كنيد و خدا را بسيار ياد نماييد تا رستگار شويد'. [ جمعه، آيه 9 -10. ]

اعتدال در نمازهاى مستحبى


لا قربه بالنوافل اذا اضرب بالفرائض. [ نهج البلاغه فيض، حكمت 38، ص 1105. ]

آن جا كه كارهاى مستحبى "مثل نافله هاى نماز" به واجبات ضرر مى زند وسيله تقرب به خدا نخواهد بود.

خداوند متعال براى نمازهاى پنجگانه ى صبح ظهر و عصر و مغرب و عشا، نوافلى خواهد برد، اما تا آن جا كه اين نوافل و به عنوان مثال نماز شب خواندن، سبب نشود كه انسان خواب بماند و نماز صبحش قضا شود.

و نيز شب زنده دارى و احيا داشتن شبهاى قدر، جمعه و خيلى از اعياد اسلامى مستحب است، ولى تا آن جايى كه سبب نشود نمازهاى واجب يا تامين زندگى ترك شود و موجب ضعف انسان گردد، زيرا نوافل براى تقرب بيشتر به خدا و جبران كاستى هاى واجب است و كسى كه در انجام واجبات كوتاهى كند، نافرمانى كرده و موجب عقوبت و كيفر خواهد بود و اين درحقيقت با تقرب به خداوند سبحان منافات و ناسازگارى دارد.

از ابوحمزه ثمالى روايت شده است كه: 'روزى حضرت على بن الحسين عليهم السلام را ديدم نماز مى خواند كه رداى مبارك از شانه اش افتاد اما حضرت آن را دوباره به شانه اش نينداخت تا از نماز فارغ شد.

پس از آن بزرگوار سوال كردم كه چرا عبا را روى شانه نينداختيد؟ حضرت فرمود: واى بر تو، آيا مى دانى در حضور چه كسى بودم؟ همانا از بنده قبول نمى شود، نمازى مگر آنچه را با توجه قلب خوانده شده، عرض كردم: فدايت شوم، پس ما هلاك شديم! فرمود: هرگز، همانا خداوند تمام مى فرمايد آن را براى مومنين به واسطه ى نوافل'. [ وسائل الشيعه، ج 4، ص 658. ]

پس نوافل كفاره ى عدم قبولى واجبات است كه انسان ترس عدم قبولى واجباتش را دارد و آن كسى كه ترك كند نمازهاى مستحبى را، بايد بسيار از خود راضى و بى باك باشد. شيخ عارف و عالم بزرگوار، محمد بهارى قدس سره فرمود: تارك الصلواه را بل تارك النوافل را دم از عرفان زدن غلط اندر غلط است.

مواظبت و اهتمام بر نوافل از كمال نيت بنده در واجبات پرده برمى دارد، زيرا كسى كه نوافل را انجام مى دهد زبان حالش چنين است كه او در انجام واجبات و فرايض هم تنها هدفش، امتثال امر مولا وتقرب به حق تعالى است،نه ترس از عقوبت يا شوق به بهشت. مطلب ديگر آن كه، از جوامع روايى چنين استفاده مى شود كه خوب است فرايض و نمازهاى واجب در يك محل مخصوص و معين در منزل و يا مكانى ديگر خوانده شود، يعنى نمازگزار براى انجام نمازهايش مصلاى خاصى را تهيه كند و در وقت احتضارش، او را در آن جا گذارند تا موجب تخفيف شدايد و سكرات موت گردد. ولى نوافل را در اماكن متعدد بخواند كه براى انسان شاهد و گواه باشند. و نماز نافله را مى توان حتى در هنگام راه رفتن در كوچه و خيابان در صورت ضرورت بجا آورد.
نقل است كه علامه ى طباطبايى قدس سره مقيد به انجام نوافل يوميه بود و تمام

/ 11