احكام اعتقادى دو گونه اند: (كه همه را تحت عنوان ما معتقديم ذكر مىكنيم.)گروه اول: احكامى كه به محض توجه ذهن و ايجاد سؤ ال، بر هر كسى واجب است اقدام به يافتن حقيقت كند و باقى ماندن در حال شك و ترديد حرام است؛ اين احكام عبارتند از مسائل زير:1 - ما معتقديم به وجود الله و خداوند واجب الوجود، مبدأ آفرينش و سرچشمه هستى و معتقديم به وحدانيت و يگانگى ذات اقدس او و نداشتن شريك در ذات و صفات جمال و جلال؛ يعنى: لا اله الا الله.2 - ما معتقديم به صفات جلال و جمال خداوند متعال.صفات جلال يعنى؛ ذات اقدسش، از هر نقص و عيبى مبراست. صفات جمال يعنى؛ ذات پاكش، آراسته به همه كمال و صفت هاى نيكو و حسنه است.3 - ما معتقديم به نبوت و رسالت عامه؛ بدين معنى كه خداوند تعالى پيامبرانى براى بشر از جنس خود آنها مبعوث فرموده است و به وسيله آنها كتابى از آسمان فرو فرستاده، و دينى به منظور هدايت و تعليم و تربيت جامعه بشرى ابلاغ نموده است. به پيامبرانى كه نامشان در قرآن مجيد آمده است، اعتقاد تفصيلى و به آنان كه نامشان ذكر نشده است اعتقاد اجمالى دارم.4 - ما معتقديم به نبوت و رسالت حضرت محمد بن عبدالله صلّى الله عليه وآله، پيامبر عربى قرشى مكى مدنى، و نيز معتقديم به خاتم نبوت و رسالت و دين و كتاب او؛ بدين معنى كه جامعه بشرى پس از بعثت او نياز به پيامبر و دينى ديگر ندارد؛ زيرا دين او شامل و واجد تمام احكام و وظايف فردى و اجتماعى است كه بشر از نظر امور معنوى و مادى خود در طول حيات اين جهان بدان نيازمند خواهد شد. اگر هم فرضا اين مسأله در نظر ديگران اشكال عقلى داشته باشد، از نظر مذهب تشيع بى اشكال است؛ زيرا حضرت مهدى عليه السلام پس از ظهورش همه شؤ ون پيامبر خاتم را غير از منصب نبوت خواهد داشت؛ از آن جمله ولايت وى بر احكام الهى است، كه مىتواند مقتضيات زمان و جامعه آنها را تغيير دهد.5 - ما معتقديم به عالم آخرت و معاد جسمانى؛ بدين معنى كه همه انسان هايى كه به دنيا آمده و مرده اند، پس از انقراض اين جهان مادى، دوباره در جهان ماوراى طبيعت زنده شده، در محيطى به نام محشر و در زمانى به نام روز قيامت؛ در محضر حضرت حق حضور مىيابند. در اين حادثه عظيم بى سابقه و بى لاحقه، فرشتگان و اجنه و همه حيوانات نيز محشور خواهند شد.6 - ما معتقديم به خلافت و امامت تشريعى و انتصابى پس از پيامبر اسلام؛ يعنى اينكه حضرت محمد صلّى الله عليه وآله قبل از ارتحال به عالم بقا، اشخاصى را به نحو ترتيب براى خلافت و جانشينى خود و تصدى امامت امت و ولايت جامعه به امر پروردگار منصوب فرموده است. همچنين بى ترديد معتقديم كه آن حضرت بدون انجام دادن اين وظيفه خطير خلقى و خالقى رحلت نكرده است.