اتمام حجت اميرالمؤمنين با غدير - چهارده قرن با غدیر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چهارده قرن با غدیر - نسخه متنی

محمدباقر انصاری زنجانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اتمام حجت اميرالمؤمنين با غدير

سزاوارترين كسى كه احتجاج با غدير حق او بوده صاحب آن اميرالمؤمنين عليه السلام است، و مناسب ترين اوقات براى اتمام حجت با غدير روزهاى آغازين غصب خلافت و دوران حيات آنحضرت است. بهمين جهت از همان روزهاى اول رحلت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله غدير بصورت تبليغ، احتجاج، مناشده و مناظره با حضور شخص اميرالمؤمنين عليه السلام مطرح شد.

روز هفتم غصب خلافت حضرت به مسجد آمدند و در برابر غاصبين با حضور مردم غدير را مطرح فرمودند. هنگام طلب بيعت از آنحضرت و آنگاه كه درِ خانه اش را آتش زدند و حضرت را به اجبار براى بيعت بردند و در زير شمشيرها از او بيعت خواستند باز هم با غدير استدلال بر حق خويش فرمود.

آنحضرت در زمان ابوبكر و عمر چندين مورد با حضور مردم و بطور خصوصى، مسئله ى غدير را مطرح كردند. در شورايى كه پس از قتل عمر براى تعيين خليفه تشكيل شد و هنگام بيعت مردم با عثمان و در زمان عثمان نيز بارها غدير را مطرح فرمودند.
با آغاز خلافت ظاهرى اميرالمؤمنين عليه السلام، آنحضرت در ميدان جنگ جمل با غدير احتجاج كردند. جنگ صفين بحبوحه ى كارآيى غدير بود كه در نامه هاى حضرت به معاويه، و در خود ميدان جنگ بارها مطرح شد.

در دوران پنج ساله ى حكومت ظاهرى حضرت مجلس بزرگى در ميدان اصلى كوفه تشكيل شد و حقيقت بزرگ غدير براى عموم مردم تبيين شد. در زمان حضرت غدير رسما عيد گرفته شد و سخنرانى مفصلى درباره ى عظمت اين روز از سوى حضرت ايراد شد. اميرالمؤمنين عليه السلام در روزهاى آخر عمر، نوشته اى آماده كردند كه هر جمعه بر مردم خوانده شود و در آن با غدير استدلال كردند، و بالأخره اميرالمؤمنين عليه السلام بعنوان بالاترين فضيلت خود غدير را مطرح كردند.

روز هفتم سقيفه

[ اثبات الهداة: ج 2 ص 18 ح 72. روضه ى كافى: ص 27. ]

هفت روز پس از رحلت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله، بعد از آنكه اميرالمؤمنين عليه السلام از جمع قرآن فراغت يافتند، در حاليكه غاصبين خلافت و بقيه ى مردم در مسجد بودند، از خانه بيرون آمده و خطاب به آنان به عنوان اولين اتمام حجت خود با غدير در سخنان مفصلى فرمودند:

خداوند تعالى بوسيله ى من بندگانش را آزمايش فرمود... و مرا به وصايت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله اختصاص داد و به خلافت او در امتش برگزيد... پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به حجةالوداع رفت و سپس به غدير خم آمد. در آنجا شبيه منبرى براى او ساخته شد و بر فراز آن رفت و بازوى مرا گرفت و بلند كرد بحدى كه سفيدى زير بغلش ديده شد و در آن مجلس با صداى بلند فرمود: 'من كنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه'. پس بر اساس ولايت من ولايت الهى است، و عداوت با من برابر با دشمنى خداست. خداوند در آن روز اين آيه را نازل كرد كه 'اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا'. پس ولايت من كمال دين و رضايت پروردگار تبارك و تعالى است...

در مسجد پس از ملاقات ابوبكر و عمر

[ بحارالانوار: ج 28 ص 248. ]

ابوبكر و عمر براى بيعت گرفتن از اميرالمؤمنين عليه السلام به خانه ى آنحضرت آمدند و پس از صحبت هايى در اين باره بيرون آمدند. بلافاصله اميرالمؤمنين عليه السلام به مسجد آمد و پس از حمد و ثنا و مطالبى ديگر، فرمود:

ابوبكر و عمر نزد من آمدند و از من طلب بيعت نمودند با كسى كه او بايد با من بيعت كند... من صاحب روز غديرم و درباره ى من سوره اى از قرآن نازل شده است. منم وصى بر رفتگان اهل بيتش، منم يادگار و باقيمانده ى او بر زندگان از امتش. تقوى پيشه كنيد تا شما را ثابت قدم بدارد و نعمتش را بر شما تمام كند.

سپس حضرت به خانه بازگشتند.

/ 109