مصطفى محدّثى خراسانى: انتظار آسمان در غدير - چهارده قرن با غدیر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چهارده قرن با غدیر - نسخه متنی

محمدباقر انصاری زنجانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مصطفى محدّثى خراسانى: انتظار آسمان در غدير






  • ملتهب در كنار يك بركه
    دست خورشيد تا نهد در دست
    بر سر آسمانىِ آن ظهر
    مژده دادند آيه هاى شكوه
    دين احمد تمام و كامل شد



  • روح تاريخ پير منتظر است
    آسمان در غدير منتظر است
    آيه هاى شكوه نازل شد
    دين احمد تمام و كامل شد
    دين احمد تمام و كامل شد



محمد على سالارى: نام غدير حك بود بر جبينم






  • سر زد از دوش پيمبر، ماه در شام غدير
    مژده داد او را ز ذات حق كه با فرمان خويش
    دين خود را كن مكمَّل با ولاى مرتضى
    مى شود مست ولاى مرتضى، از خود جدا
    شد بپا هنگامه اى در آسمان و در زمين
    شور و شوقى شد در آن صحراى سوزان حجاز
    عشق مولا در دلم از زاد روز من نشست
    بر جبينم حك بود تا مرگِ خود نام غدير



  • تا كه جبرائيل او را داد پيغام غدير
    نخل هستى بار و بر آرَد در ايام غدير
    خوف تا كى بايد از فرمان و اعلام غدير
    هر كه نوشد جرعه اى از باده ى جام غدير
    تا ولايت شد على را ثبت، هنگام غدير
    مرغ اقبال آمد و بنشست بر بام غدير
    بر جبينم حك بود تا مرگِ خود نام غدير
    بر جبينم حك بود تا مرگِ خود نام غدير



طاهره موسوى گرمارودى: آب غدير آب حيات






  • ماى شرف اهل ولايت، غدير
    زمزم و كوثر ز تو كى بهترند
    اين كه كند زنده همه چيز آب
    از ازل اين بركه بجا بوده است
    آينه ى لطف خدا بوده است



  • بركه ى سرشار هدايت، غدير
    آبروى خويش ز تو مى خرند
    زاب غدير است نه از هر سراب
    آينه ى لطف خدا بوده است
    آينه ى لطف خدا بوده است



/ 109