بیشترلیست موضوعات پژوهشى در اسباب نزول آيه«اكمال دين» اهميت تحقيق درباره اسباب نزول آيات و سور بخش اوّل: آخرين سوره و آيه اى كه نازل شد سوره مائده آخرين سوره اى كه نازل شد 1ـ عياشى در تفسيرش چنين آورده است: 2ـ در «كافى »چنين روايت شده است: 3ـ «تاريخ يعقوبى »چنين آورده است: 5ـ حاكم در «مستدرك »اين حديث را نقل كرده درباره آن چنين مى گويد: 6ـ در «مجمع الزوائد» چنين مى خوانيم: نظرهاى مخالف و متناقض منشاء اين اقوال متناقض چيست؟ دلالت اين دو حكايت ساير اقوال قول سوم: قول چهارم: بخش دوم :آيه اكمال دين آيه اكمال دين و آيه لحوم محرّمه(گوشتهاى حرام) نظر علمى درباره سبب نزول آيه اكمال دين توضیحاتافزودن یادداشت جدید
8ـ پاسخ خليفه به شخص يهودى نه براى يهودى و نه براى مسلمان قانع كننده نيست!اگر مقصود خليفه عذرآورى باشد، به اين ترتيب كه چون نزول اين آيه با روز عيد مصادف شده ما آن را عيد نگرفتيم، در اين صورت يهودى مى تواند پاسخ دهد كه : چرا پروردگار شما اين عيد را بر شما خراب كرده و آيه را در اين روز نازل كرده است؟ و اگر مرادش ادغام عيد«اكمال دين» با عيد عرفه است به طورى كه اين نيز جزئى از آن باشد، پس يهودى و وارثانش در عصر ما حق دارند بگويند: بسيار خوب، پس شما عيد اكمال دين و عيد عرفه را مشترك قرار داده ايد، اما سهم اكمال دين از آن عيد كجاست كه توده هاى شما هرگز آن را نمى شناسند و اثرى از آن جز در نزد شيعه نيست؟و اگر منظور اين باشد كه اين روز شريف و عيد بزرگ با روز جمعه و روز عرفه مصادف گرديد و در آن دو ادغام شد يا آن دو اين روز را در خود گرفتند و كارش پايان يافت! پس چگونه خداى تعالى اين عيد را بر آن دو عيد نازل كرد؟ آيا خدا از روى عمد اين عيد را در آن دو ادغام كرد؟ يا آنكه خداى سبحان ـ نعوذ بالله ـ از روى نسيان اين عيد را در عيد ديگرى نازل كرد و بعد مسلمانان با ادغام و اندماج كار را درست كردند؟! وانگهى چه كسى اين ادغام را ترتيب داده است و چه كسى اين حق را دارد كه عيدى الهى را در عيدى ديگر ادغام كند يا عيدى ربانى را در عيدى ديگر فرو نهد؟.امّت اسلامى را چه مى شود كه از قضيه تصادم اعياد ربانى در عرفات خبر ندارد تا آنكه آن يهودى در عصر خلافت عمر آنان را آگاه مى سازد، و خليفه ضمن موافقت با گفتار آن يهودى خبر تصادم اعياد الهى را به او و به مسلمانان مى دهد و اظهار مى دارد كه حكم شرعى در اين تصادم، ادغام اين عيد ـ به مصلحت عيد پيشين ـ است؟ همانند قانون تصادم اتومبيلها يا قانون تصادم اعياد ملى و دينى.9ـ دليل شيعه در اين كه روز غدير را عيد قرار داده اين است كه اهل بيت(ع) و شيعيانشان از پيامبر(ص) روايت كرده اند كه روز نزول آيه اكمال دين يعنى روز غدير، عيد شرعى است و اينكه جبرئيل پيامبر(ص) را خبر داد كه انبياء امتشان را امر مى كردند تا روز نصب وصى آنان را عيد بگيرند.بنابراين خليفه به چه دليل سخن آن يهودى را تأييد كرده و نظرش را در اين باره كه آن روز بايد عيد شرعى مسلمانان باشد پذيرفته است، آنگاه عذر آورده كه تصادم نزول آن آيه با دو عيد موجب گرديده كه مسلمانان نزول آيه را عيد نگيرند.اگر خليفه از پيش خود حكم كرده كه سزاوار است روز نزول آيه عيد باشد، اين تشريع و حرام است. چون اعياد اسلامى توقيفى هستند، و اگر از پيامبر(ص)شنيده است، پس چرا نه او ونه غير او، هيچ كس از مسلمانان، آن را يادآور نشده است؟.در هر صورت مشكلى كه آن يهودى مطرح كرده همچنان روياروى خليفه و پيروانش نمايان است، چه از پيامبر(ص) شنيده باشد كه روز نزول آن آيه، عيد است و چه از پيش خود گفته باشد. به هر حال اعتراف كرده است كه آن روز، روزى بزرگ و مهم براى مسلمانان است، زيرا روزى سرنوشت ساز و تاريخى است، روزى كه خدا اسلام را كامل گردانيد و نعمتش را بر امت تمام كرد و روزى كه اسلام كامل شده به وسيله اين نعمت تامّه را به عنوان دين آنان پسنديد و به آن خشنود گرديد تا بر آن مشى كنند و مردمان ديگر را به سوى آن بخوانند.بى ترديد اين روز بزرگ شايستگى آن را دارد كه عيد امت اسلامى باشد. اگر در امت ديگر چنين روزى مى بود بيقين آن را عيد ربانى اعلان مى كردند. خليفه، در اين همه، با آن يهودى موافقت كرد، پس به اين ترتيب عيد اكمال دين در فقه برادران سنى در كنار ساير اعياد شرعى همچون: عيد فطر، عيد قربان و جمعه عيدى شرعى است. و مسلمان حق دارد از فقيهان و حاكمان بپرسد، عيدى كه هيچ نشان و اسم و رسمى از آن در تاريخ، زندگى و متون دينى مسلمانان ديده نمى شود، مگر در نزد شيعيان!