بیشترلیست موضوعات پژوهشى در اسباب نزول آيه«اكمال دين» اهميت تحقيق درباره اسباب نزول آيات و سور بخش اوّل: آخرين سوره و آيه اى كه نازل شد سوره مائده آخرين سوره اى كه نازل شد 1ـ عياشى در تفسيرش چنين آورده است: 2ـ در «كافى »چنين روايت شده است: 3ـ «تاريخ يعقوبى »چنين آورده است: 5ـ حاكم در «مستدرك »اين حديث را نقل كرده درباره آن چنين مى گويد: 6ـ در «مجمع الزوائد» چنين مى خوانيم: نظرهاى مخالف و متناقض منشاء اين اقوال متناقض چيست؟ دلالت اين دو حكايت ساير اقوال قول سوم: قول چهارم: بخش دوم :آيه اكمال دين آيه اكمال دين و آيه لحوم محرّمه(گوشتهاى حرام) نظر علمى درباره سبب نزول آيه اكمال دين توضیحاتافزودن یادداشت جدید
10ـ اگر روز عرفه، روز جمعه بوده است بيقين پيامبر(ص) با مسلمانان نماز جمعه مى خواند، در حالى كه هيچ كس نگفته است كه آن حضرت نماز جمعه خواندند، بلكه نسايى روايت كرده است كه پيامبر(ص) نماز ظهر و عصر گذارند و به نظر مى رسد نسايى با سفيان ثورى موافق است و نه با خليفه عمر، وى در«سنن» خود عنوان«جمع بين نماز ظهر و عصر در عرفه» را آورده و ذيل آن از جابربن عبدالله روايت كرده است كه گفت:رسول خدا ـ صلى الله عليه وسلم ـ حركت كرد تا به عرفه رسيد، در آنجا خيمه اى را ديد كه براى ايشان، در«نَمِرة» بر پا شده بود. در آن خيمه فرود آمد تا آنكه خورشيد بر آمد، آنگاه فرمود تا براى ايشان ناقه بياورند، آوردند، حضرت حركت كرد تا به ميانه وادى عرفه رسيد، در آنجا ماندند و براى مردم سخن گفتند، سپس بلال اذان گفت و پيامبر نماز ظهر و عصر را بدون فاصله ميان آن دو به جا آوردند.73اما اين پاسخ كه نماز جمعه در سفر ساقط مى گردد، مورد اختلاف فقهاست، و اگر درست مى بود كه روز عرفه مصادف با جمعه بود و پيامبر نماز جمعه نخواندند، بيقين راويان حجةالوداع آن را نقل مى كردند.ابن حزم در پاسخ به اين مطلب به تكاپو افتاده و در«المحلى» چنين گفته است:مسئله: هرگاه امام روز عرفه را با روز جمعه مصادف يافت، بايد نماز را به جهر بخواند، يعنى نماز جمعه بخواند و بايد در منى و مكه نيز نماز جمعه بخواند، زيرا نصّى بر نهى از اين امر نيامده است، و خداى تعالى مى فرمايد: اذا نودى الصلاة من يوم الجمعة فاسعوا الى ذكر الله و ذروا البيع، و وجوب نماز جمعه را به روز عرفه و منى در عرفه و منى تخصيص نزده است.از طريق محمد بن عبدالسلام الخشنى و او از محمد بن المثنى و وى از مسلم بن ابراهيم و ايشان از شبربن منصور و او از ابن جريج و وى از عطاءِ بن ابى رباح براى ما روايت كرده اند كه گفت: هرگاه روز جمعه با روز عرفه مصادف گرديد، امام نماز را به جهر مى خواند(حمد و سوره را بلند مى خواند). همچنين از عبدالرزاق به نقل از ابن جريج و او از عطاءِ همانند اين، روايت شده است….پس خبرى كه نقل شده است از طريق ابراهيم بن ابى يحيى و او از عبدالعزيز بن عمر و وى از حسن بن مسلم كه گفت: روز ترويه با روز جمعه مصادف گرديد و پيامبر ـ عليه السلام ـ در حج بود و فرمود: هر كس از شما مى تواند در منى نماز ظهر بگذارد چنين كند، و خود نيز در منى نماز ظهر به جا آوردند و خطبه نخواندند…. اين خبرى جعلى است و در آن تمام اسباب فساد جمع است: ابراهيم بن ابى يحيى به كذب از او ياد شده و به طور كلى مطرود است. ديگر اينكه اين خبر مرسل است و در آن از ابن زبير همراه با ابن ابى يحيى حجاج بن أرطاة نقل شده و روايت او از اعتبار ساقط است وانگهى كذب اين خبر آشكار است، زيرا روز ترويه(روز هشتم ذو الحجة)، در حجةالوداعِ پيامبر ـ عليه السلام ـ روز پنچ شنبه بوده است و روز عرفه، روز جمعه، اين از طريق بخارى روايت شده است….اگر كسى بگويد: در همه اخبار تنها چنين آمده است كه رسول خدا ـ عليه السلام ـ در عرفه بين نماز ظهر و عصر جمع كرد، مى گوييم: آرى، ولى نماز جمعه نيز خود نماز ظهر است و در هيچ يك از اخبار وارد نشده است كه حضرت آن نماز را به جهر نخواند. جهر خواندن نيز واجب نيست و تنها تفاوت حكم در اين است كه نماز جماعتِ ظهر جمعه در سفر و حَضَر دو ركعت است.74پاسخ اين سخن اين است كه اگر روز عرفه با روز جمعه مصادف بوده و پيامبر(ص) نماز ظهر را به جهر خواند تا نماز جمعه باشد ـ چنانكه ابن حزم ادعا كرده است ـ بيقين راويان حجةالوداع اين موضوع را نقل مى كردند.روايتى كه ابن حزم آورده و آن را به دليل مخالفت با روايت بخارى تكذيب كرده است، با حجةالوداع بيشتر سازگارى دارد؛ زيرا روز جمعه در آن حج با ايام تشريق در منى مصادف بوده است؛ يعنى پس از عرفه، نه پيش از آن. اين ـ چنانكه خواهد آمد ـ سازگار است با حساب سفر حضرت از مدينه در روز پنج شنبه، چهار روز مانده به پايان ذو القعده و رسيدن ايشان به مكه در روز پنج شنبه(چهارم ذو الحجه) و اينكه روز اول ذو الحجه دوشنبه بوده است و روز عرفه.