بر قله حراء - آزار قریش نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آزار قریش - نسخه متنی

قدرت اللّه نجفی قمشه ای

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بر قله حراء

در كـنـار پـيـامـبر خدا(ص ) بر فراز كوه حراء ايستاده بودم كه ناگهان كوه به لرزه درآمد (وتكان سختى خورد) حضرت به كوه اشاره اى كرده فرمودند:

آرام بـگـيـر, كـه بـر بـالاى تو جز پيامبر وصديقى كه شاهد (وگواه رسالت )اوست , كس ديگرى نيست كـوه فـورا سـاكن شد ودرجا قرار گرفت وميزان اطاعت وحرف شنوى خودرا از رسول خدا(ص ) آشكار ساخت قـال عـلـى (ع ):..

اذ كنا معه (ص ) على جبل حراء اذ تحرك الجبل فقال له : قر فليس عليك الا نبي وصديق شهيد, فقر الجبل مجيبا لامره ومنتهيا الى طاعته «29»

مهمان على (ع )

آن روز پيامبر خدا(ص ) مهمان ما بود غذايى كه در منزل داشتيم , مقدارى شير وخرما و اندكى هم كره بود آنها را ام ايمن به رسم هديه فرستاده بود ظـرفى از آن غذا نزد حضرت آورديم حضرت پس از صرف آن , برخاستندودر گوشه اى از اتاق به نـماز ايستادند وچند ركعت نماز گزاردند درآخرين سجده نماز حضرت صداى گريه به گوش رسيد, ديديم آن حضرت بشدت مى گريند! در بـيـن مـا كـسـى (حـاضر) نبود كه سبب گريستن را از وى بپرسد واين به سبب بزرگداشت واحترام فراوانى بود كه براى آن حضرت قائل بوديم (تا اينكه فرزندم ) حسين برخاست ودر دامان جدش نشست وگفت : اى پـدر! لحظه اى كه شما به منزل ما وارد شديد سرور وشادمانى در خوداحساس كرديم كه هيچ چـيـزى تـا ايـن حـد بـراى ما شادى آفرين نبوده است .سپس شاهد گريستن شما گشتيم آنهم گريستنى كه سخت ما را اندوهگين ساخت ممكن است بگوييد سبب گريه شما چه بود؟ رسول گرامى (ص ) فرمود: فرزندم ! هم اينك جبرئيل فرود آمد وخبر دادكه شماها كشته خواهيد شد ومرقدهايى پراكنده خواهيد داشت حسين (ع ) پرسيد: با پراكندگى قبور, پاداش كسانى كه به زيارت ما آيند چه خواهد بود؟ پسرم ! آنها كه به زيارت شما مى آيند گروههايى از پيروانم هستند كه با حضور خود بر مزار شما جوياى خير وبركت ورشد وهدايت مى باشند در روز واپـسـيـن , آنـگاه كه بار سنگين گناهان , آنان را در كام آتش فرو بردوصحنه هاى ترس و وحـشـت از هـر طـرف خـودنمايى كند من به يارى وكمك آنان آيم وايشان را از گرفتارى رهايى بخشم وسپس پروردگارمتعال آنان را در بهشت جاويد خود مسكن دهد قـال امـيرالمؤمنين (ع ): وقد اهدت لنا ام ايمن لبنا وزبدا وتمرا فقدمناه فاءكل منه ثم قام الى زاوية البيت فصلى ركعات فلما كان فى آخر سجوده بكى بكاء شديدا فلم يساله احد منا اجلالا واعظاما له فقعد الحسين فى حجره وقال له : يا ابة ! لقد دخلت بيتنا, فما سررنا بشي ء كسرورنا بدخولك , ثم بكيت بكاء غمنا فماابكاك ؟ فقال (ص ) يا بنى اتانى جبرئيل (ع ) آنفا فاخبرنى انكم قتلى وان مصارعكم شتى فقال : يا ابة ! فما لمن يزور قبورنا على تشتتها؟ فقال (ص ): يا بنى اولئك طوائف من امتى يزورونكم فيلتمسون بذلك البركة وحقيق على ان آتيهم يوم القيامة حتى اخلصهم من اهوال الساعة من ذنوبهم ويسكنهم اللّه الجنة «30»

/ 14