رهايى آهو - آزار قریش نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آزار قریش - نسخه متنی

قدرت اللّه نجفی قمشه ای

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

رهايى آهو

رسـول خـدا(ص ) از جـايـى مـى گـذشـت در بين راه گذارش بر ماده آهويى افتاد كه در خيمه وخرگاهى بسته شده بود آن حـيـوان بـه قدرت خدا زبان بگشود وبا پيامبر گرامى (ص ) سخن گفت , به آن حضرت عرض كرد: اى فـرسـتـاده خـدا! من مادر دو آهو بچه ام كه اينك هر دو, گرسنه وتشنه اندوپستانهايم از شير آكنده , از شما تقاضا دارم (هرچند) ساعتى مرا رهاسازيد تا پس از شير دادن آنها بازگردم ودوباره در همينجا به بند نشينم رسـول خدا(ص ) فرمود: چگونه اين كار ممكن است , در حالى كه تو صيدوشكار مردم واسير و در بند هستى ؟ آهو گفت : اگر رهايم كنيد (بزودى ) باز آيم وشما خود مرا در بند كنيد پيامبر خدا(ص ) پس از آنكه از حيوان تعهد گرفت , رهايش ساخت چيزى نگذشت كه آهو بازگشت اما پستانش از شير تهى گشته بود.پيامبراكرم (ص ) حيوان را در همان مكان بست وسپس پرسيد: اين آهوشكار كيست ؟ گفتند: صياد ومالك آن , شخصى از فلان تيره عرب است رسول خدا(ص ) (بى درنگ ) رهسپار آن قبيله شد از قضا فردى كه آن حيوان را به دام انداخته بود ومالك آن محسوب مى شد, در شمار منافقان بود - كه البته بعدها با تنبهى كه براى او حاصل شد از نفاق دست كشيدواسلامى نيكو يافت رسـول خدا(ص ) به منظور رهايى حيوان , قصد خريدن آهو را كرد ودر اين خصوص با صياد سخن گفت , اما صياد گفت : اى فرستاده خدا! پدر ومادرم فداى شما, اين حيوان را از همين جا رهاساختم آنگاه پيامبر خدا(ص ) (به جمع حاضر روى كردند و) فرمودند: اگـر چـارپـايـان نـيـز به ميزان شما از مرگ (وسختيهاى پس از آن ) خبرداشتند, هرگز از آنها, گوشت فربهى نمى خورديد عـن عـلـى (ع ) قـال : مر رسول اللّه (ص ) بظبية مربوطة بطنب فسطاط, فلما رات رسول اللّه (ص ) اطلق اللّه عز وجل لها من لسانها فكلمته فقالت : يا رسول اللّه ! انى ام خشفين عطشانين وهذا ضرعى قد امتلا لبنا فخلنى حتى انطلق فارضعهما ثم اعود فتربطنى كما كنت فقال لها رسول اللّه (ص ): كيف وانت ربيطة قوم وصيدهم ؟ قالت : بلى يا رسول اللّه ! انا اجى ء فتربطنى انت بيدك كما كنت فـاخـذ عليها موثقا من اللّه لتعودن وخلى سبيلها فلم تلبث الا يسيرا حتى رجعت وقدفرغت ما فى ضرعها فربطها نبى اللّه كما كانت ثم سال : لمن هذا الصيد؟
قالوا: يا رسول اللّه ! هذه لبنى فلان , فاتاهم النبى (ص ) - وكان الذى اقتنصها منهم منافقا فرجع عن نـفـاقـه وحسن اسلامه - فكلمه النبى (ص ) ليشتريها منه , قال : بل اخلى سبيلها, فداك ابى وامى يا نبى اللّه فقال رسول اللّه (ص ) لو ان البهائم يعلمون من الموت ما تعلمون انتم ما اكلتم منهاسمينا «31»

/ 14