درآمد - اسناد نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اسناد نهج البلاغه - نسخه متنی

سید کاظم طباطبایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید







درآمد

عرب از ديرباز با ادبيات و جلوه هاى مختلف آن آشنايى و آميختگى داشته است؛ آن را مى پسنديده و با آن زندگى مى كرده است. حتى قبل از اسلام، با آن كه از علم و حكمت به دور و با لطايف و ظرايف عقلى بيگانه بود، به سخن و سخنورى اهميت مى داده و آن را مى ستوده است. اشعار عرب جاهلى از فخامت ويژه اى برخوردار بوده و جايگاه ويژه اى داشته است؛ بدان سان كه تنها مجتمع فرهنگى جزيرةالعرب، اجتماع سالانه شاعران بزرگ عرب بود كه اشعار خود را در وصف زن و اسب و شراب براى علاقه مندان و اعراب بدوى مى خواندند. آن زمان عده بسيار كمى خواندن و نوشتن مى دانستند، ولى علاقه آنان به زيبايى هاى هنرى اشعار چنان بود كه آن ها را سينه به سينه حفظ كردند و به نسل هاى پسين انتقال دادند. شگفتا كه بعضى از متون بلند و دشوار، مانند معلقات سبع، بدين گونه محفوظ مانده و به دست ما رسيده است.

مى توان گفت كه اعجاز بلاغى قرآن - كه يكى از وجوه اعجاز اين كتاب آسمانى است - پاسخ به اين نياز و فرهنگ بوده است. شايد اگر حكمت هاى قرآنى در قالبى غير از قالب بلاغى موجود بر مردمان عرضه مى شد، شيفتگى و شيدايى آنان را باعث نمى گشت. اين علاقه و احترام به سخن و سخنورى در نسل هاى بعد نيز حفظ شد، آن سان كه خطيب و خطابه، مانند شعر و كلمات مسجع و منظوم، در ميان آنان جايگاه ويژه اى داشت. تحسين و تبليغ سخنان زيبا، آن چنان گسترده بود كه حتى به عقايد و نظريات خاص گوينده توجه نمى شد. بدين سبب مثلاً خطبه ها و اشعار زيادى از خوارج برجاى مانده و به دست ما رسيده است، با آن كه مردم به دليل عقايد خاص آنان هيچ گاه به ايشان اقبال نكرده اند؛ اما چون خوب سخن مى گفته و شعر مى سروده اند، خطبه ها و اشعارشان گسترش يافته است.

اگر چه مردم به 'خوب سخن گفتن' اقبال مى كرده اند، آن گاه كه 'خوب سخن گفتن' با 'سخنِ خوب گفتن' همراه مى شده است، استقبال مردمان نيز افزايش مى يافته است؛ بنابراين تعجبى نيست اگر سخن زيباى امام على "ع"، كه در اوج قله سخنورى قرار دارد و داراى ويژگى 'خوب سخن گفتن' و 'سخنِ خوب گفتن' است، سينه به سينه ميان مردمان نقل شود و به نسل هاى بعد انتقال يابد. نقل اين سخنان و تحسين و تمجيد آن حتى در دوران سخت بنى اميه نيز رواج داشت. گفتار ابن زياد، آن گاه كه اسيران كربلا را به كوفه آوردند، شاهد خوبى براى اين مدعا است. آن هنگام كه زينب "ع" خطاب به او گفت:

لَعَمْرى لَقَدْ قَتَلْتَ كَهْلى وَ أَبَرْتَ اَهْلى و اجْتَثَثْتَ اَصْلى فَإِنْ يَشْفِكَ هذا فَقَدْ اِشْتَفَيْتَ؛ [ طبرى، محمد بن جرير، تاريخ الطبرى، ج 5، ص 457؛ ابن اثير، الكامل فى التاريخ، ج 2، ص 575 ؛ شيخ مفيد، الارشاد، ج 2، ص 116. ] 'مهتر ما را كشتى؛ از خويشانم كسى نهشتى؛ نهال ما را شكستى؛ ريشه ما را از هم گسستى؛ اگر درمان تو اين است، آرى چنين است.' [ نهج البلاغه، ترجمه سيدجعفر شهيدى، مقدمه مترجم. ص 'يط'. ]

عبيداللَّه بن زياد در عين شقاوت و نامردى، نمى توانست اين شهامت و سخنورى را تحسين نكند. او زبان به مدح زينب "ع" گشود و كلام او را با كلام على "ع" مقايسه كرد، اگرچه سخنش به طعن آلوده بود. گفت: 'سخن به سجع مى گويد، پدرش نيز سخنان مسجع مى گفت.' [ نهج البلاغه، ترجمه سيدجعفر شهيدى، مقدمه مترجم. ص 'يط'. ] سخن ابن زياد اشاره به جايگاه ويژه سخنان امام على "ع" در بين مردم كوفه دارد؛ مردمى كه بيست سال در سلطه وحشتناك ترين و خفقان آورترين حكومت، حتى نمى توانستند علنى نام مولا را ببرند و از او ياد كنند.

انتخاب 'صد كلمه' از كلمات امام توسط جاحظ "150 - 255 هجرى"، كه از سخن شناس ترين اديبان عرب است، نيز شاهد ديگرى بر اين منزلت ويژه است. جاحظ به عثمانيه تمايل دارد و معمولاً به دنبال خرده گيرى بر سيره امام على "ع" است، [ كتاب او به نام العثمانيه كه مجموعه اشكالات او بر سياست هاى امام على "ع" است، مشهور است. ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه، ج 10، ص 227 - 260 به بسيارى از آن ها پاسخ داده است. ] ولى اين تمايل باعث نشده است كه كلمات زيباى امام را وانهد. او همچنين در كتاب ديگر خود البيان والتبيين بعضى از خطبه ها و سخنان امام را آورده است. زيبايى ادبى كلام امام على "ع" همراه با واگويى مطالب علمى، دينى، اجتماعى، تاريخى و خصوصاً پافشارى بر عدالت، در ماندگارى سخنان امام على "ع" تأثير داشته است.

/ 14