پاسخ به شبهه ها - اسناد نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اسناد نهج البلاغه - نسخه متنی

سید کاظم طباطبایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پاسخ به شبهه ها

محققان و متفكران شيعه و اهل سنت، از دير باز برخى اشكالات را مطرح كرده و جواب داده اند. اين كار در سده اخير گسترش يافته است. شيوه جواب گويى به اعتراضات را مى توان در دو گروه دسته بندى كرد:

سبك شناسى

اولين نويسنده اى كه به اين شبهه جواب داد و به اجمال، استناد تمام نهج البلاغه را به امام على "ع" اثبات كرد، ابن ابى الحديد معتزلى است. او با معيار قرار دادن علم سبك شناسى متون مى گويد:

بعضى هوا پرستان مى گويند: قسمت اعظم نهج البلاغه، سخنان تازه گفته اى است كه برخى از فصيحان شيعه آن ها را برساخته اند. گاهى جعل پاره اى از آن سخنان را به سيد رضى نسبت مى دهند و گاهى به ديگران. اين گروه متعصبانى هستند كه تعصب، چشمانشان را كور كرده است. من با استدلالى كوتاه غلط بودن آن را اثبات مى كنم و مى گويم: يا تمام نهج البلاغه، جعلى و ساختگى است و يا بعض آن. فرضيه نخست باطل است؛ چون ما درستى استناد بعضى از آن ها را مى دانيم؛ زيرا بسيارى از محدثان و مورخان غير شيعى و بدون غرض و تعصب، آن ها را گزارش كرده اند.

در بررسى فرض دوم مى گوييم كه هر كس با سخن آشنا باشد و اندكى علم بيان بداند و اهل ذوق باشد، بين كلام ركيك و فصيح، فصيح و افصح و اصيل و غير اصيل فرق مى گذارد؛ اگر در دفترى، كلام دو يا چند خطيب جمع شده باشد، آن ها را از هم تميز مى دهد و سخن و روش سخنورى آنان را از يكديگر باز مى شناسد؛ چنان كه مثلاً در شناخت اشعار شاعران، مثل ابوتَمام يا ابونُواس، چنين كرده اند و بسيارى از اشعار را از ديوان آن ها حذف و در اين كار تنها به ذوق خود اعتماد كرده اند.

اگر در نهج البلاغه تأمل كنيد، همه سخنان را از يك سرچشمه و به يك شيوه مى بينيد. اگر مقدارى از نهج البلاغه اصيل بود و مقدارى از آن مجعول، اين چنين يكدست نبود؛ بنابراين ادعاى كسانى كه قسمتى از نهج البلاغه را مجعول مى دانند نيز باطل مى شود. [ ر.ك: ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 10، ص 128 - 129. ]

به كلام ابن ابى الحديد بيفزاييم كه معيار سبك شناسى در شعر و نثر قابل اعتنا است. از اين شيوه براى بازشناسى متون اصيل از غير اصيل استفاده مى شود. سبك سخن هر دانشمند، شاعر و خطيب با ديگرى تفاوت دارد. با تمرين و آشنايى، به راحتى مى توان شعر حافظ را از سعدى و هر دو را از مولوى و هر سه را از صائب و همگى را از ناصر خسرو بازشناخت. اين علم ريشه اى كهن دارد، چنان كه جاحظ، آن گاه كه سخنانى را از معاويه در هنگام مرگ نقل مى كند، با همين شيوه آن را نقادى مى كند و اصالت آن را مخدوش مى شمارد و آن را كلام امام على "ع" مى خواند. [ جاحظ، عثمان بن بحر، البيان والتبيين، ج 2، ص 61. ] ابن خلكان نيز اين شيوه را مى پسندد. او مى گويد كه شيفته اشعار يزيدبن معاويه است، آن ها را در حافظه دارد و آن قدر با آن ها مأنوس است كه مى تواند اصل را از غير آن تشخيص دهد. [ ابن خلكان، وفيات الاعيان، ج 4، ص 354. ]

معيار سبك شناسى براى رد سخن ابن خلكان در انتساب نهج البلاغه به سيد مرتضى نيز كار برد دارد. ما با سبك سخن سيد رضى و سيد مرتضى آشناييم و كتاب هاى آنان در دسترس ما است. نهج البلاغه با انشاى هر دو تفاوت آشكار دارد. حتى با مطالعه سخنان سيد رضى در ذيل بعضى از خطبه ها و همچنين مقدمه او بر نهج البلاغه و مقايسه آن با خطبه ها و نامه هاى نهج البلاغه، تفاوت آن ها آشكار و بطلان ادعاى كسانى كه نهج البلاغه را ساخته سيد رضى يا سيد مرتضى مى دانند ثابت مى شود.

/ 14