مرحله دوم شبهه آفرينى
شيخ محمد عبده "متوفاى 1323 هجرى" مفتى سرزمين مصر، در اوايل قرن چهاردهم هجرى با تصحيح نهج البلاغه، و نگارش شرح كوتاهى بر آن، اين كتاب را به ميان توده مسلمان - مخصوصاً اهل سنت - آورد. كار مهم او، كه عالمى مشهور و مبارزى پر آوازه بود، اين است كه نهج البلاغه را به عموم مسلمانان شناساند. هديه او، كه با مقدمه بسيار زيبا و عالمانه اى بر نهج البلاغه، همراه است، جاى خود را در ميان مردم باز كرد و در زمان زندگانى عبده و پس از مرگ او بارها چاپ شد.زيبايى نهج البلاغه، موجب رواج بسيار سريع آن در بين مردم شد و همين، باعث حسادت و شبهه افكنى بعضى از نويسندگان روشنفكر يا معاند گشت. موج دوم شبهه افكنى درباره نهج البلاغه در اين سال ها آغاز شد. اين هجوم، بر خلاف نظرات بدون استدلال و مبتنى بر احساسات پيشينيان "نظير ابن خلكان و ذهبى"، منظم تر و منطقى تر بود. از اين گروه مى توان به احمد امين مصرى "متوفاى 1356 هجرى" اشاره كرد. او مى گويد:
مطالب نهج البلاغه را به امام على نسبت داده اند. اين كتاب مشتمل بر بسيارى از خطبه ها، دعاها، نامه ها، مواعظ و حِكَم است. ناقدان قديم و جديد، مانند صفدى و هَوار، در مجموع آن ها شك كرده اند. اين شك بنابر عللى است؛ از جمله وجود سجع و صناعات لفظى در برخى از خطبه هاى كتاب كه در آن روزگار معمول نبوده است، برخى تعبيرات كه پس از انتقال فلسفه يونانى و پس از تدوين علوم پيدا شده است و برخى از معانى دقيق آراسته به سبكى كه فقط در عصر عباسيان رواج داشته است؛ مانند وصف طاووس.... [ امين، احمد، فجرالاسلام، ص 178. ]
همچنين جرجى زيدان، [ زيدان، جرجى، تاريخ آداب اللغةالعربيه، ج 1، ص 189. ] كارل بروكلمان، [ بروكلمان، كارل، تاريخ الادب العربى، ج 2، ص 64. ] شوقى ضيف، [ شوقى ضيف، تاريخ الادب العربى:العصرالاسلامى، ج 2، ص 128. ] محمود محمد شاكر، دكتر شفيع السيد و دكتر محمد دسوقى [ آل ياسين، محمدحسن، نهج البلاغه از كيست؟ ص 10. ] و بعضى ديگر يا حرف هاى گذشتگان را تكرار كرده اند و يا تنها برپايه تعصب و سياست زدگى وارد اين ميدان شده اند.