اطرافيان و خصلت و خواسته هاى آنان - فرمان حکومتی پیرامون مدیریت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرمان حکومتی پیرامون مدیریت - نسخه متنی

محمود قوچانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


نكات قابل توجه:

اطرافيان و خصلت و خواسته هاى آنان


ثم ان للوالى خاصه و بطانه، فيهم استئثار و تطاول، و قله انصاف فى معامله

نوعا در بستگان و خواص و نزديكان مسئولين صفاتى به وجود مى آيد كه در ساير مردم اين خصلتها و يا خواسته ها وجود ندارد. آنان به تصور باطل خود انتظار دارند كه مسئول محترم از امكاناتى كه در اختيار دارد و در واقع مربوط به خود او هم نيست اطرافيان خود را بهره مند نمايد و هميشه خود را در جهت برخوردارى از امكانات بر ديگران مقدم مى پندارند و گويا زمامدار، مسئول و مدير وظيفه دارد در مرحله اول به مشكلات نزديكان خود بپردازد و سپس به مسائل جامعه رسيدگى نمايد و آنان تافته جدا بافته از ديگران و جامعه هستند و حال آنكه در تاريخ داستان برخورد مولاى متقيان على عليه السلام را با برادر خود عقيل بن ابيطالب ملاحظه مى نمائيم كه على رغم انتظار عقيل امام عليه السلام چه عملى را نسبت به او انجام داد.

چگونگى برخورد با انتظارات اطرافيان


فاحسم ماده اولئك بقطع اسباب تلك الاحوال

جهت قطع اميدهاى خلاف و جلوگيرى از انتظارات بى جا و نارواى بستگان و نزديكان، امام عليه السلام به دستور اكيد و صريح جهت علاج اساسى مى پردازد و تاكيد مى فرمايد كه مالك "ره" در ريشه كنى ماده طمع و خودخواهى كوشش نمايد بلكه اخلاقيات و خصلتهاى ناروائى كه منشاء و سرچشمه انتظارات و توقعات بى جا مى گردد دگرگون و نابود كند و جريان مولاى متقيان عليه السلام با برادر عزيز خود جناب عقيل بن ابيطالب در اين رابطه براى همه بزرگترين درس است.

پرهيز از امتياز دادن به اطرافيان


و لا تقطعن لاحد من حاشيتك و حامتك قطيعه، و لا يطمعن منك فى اعتقاد عقده تضر بمن يليها من الناس، فى شرب او عمل مشترك، يحملون موونته على غيرهم

امام عليه السلام در اين فراز از فرمان تاريخى خود جناب مالك "ره" را از امتياز دادن به اطرافيان و خويشاوندان خود به نحو شديد منع مى فرمايد و توصيه مى نمايد مبادا قطعه زمينى را- چه زراعتى و چه غير زراعتى- به آنان اختصاص دهد بلكه مراقبت نمايد كه هرگز طمع نورزند در بستن پيمان و تعهدى كه آن تعهد و پيمان سبب پايمال شدن حقوق ديگران گردد همچنان كه خود امام عليه السلام نيز كمترين امتيازى را به بستگان و يا اطرافيان خود اختصاص نمى داد.

نتيجه امتياز دادن به اطرافيان


فيكون مهنا ذلك لهم دونك، و عيبه عليك فى الدنيا و الاخره.

طبيعى است كه افراد با بدست آوردن امتيازات و امكانات فوق العاده و خارج از برنامه، دلشاد و دلگرم مى گردند و در اين هنگام بفكر ديگران نخواهند بود و چنانچه در اين ميان ناسزا و يا گلايه اى از ديگران تراوش كند گوش آنان بدهكار گلايه آن افراد نيست و در رفاه خود غرق و مشغول خوش گذرانى مى باشند به خلاف زمامدار و مسئول و مدير كه حملات جامعه و مردم متوجه او خواهد شد و او است كه با انتقادات مردم روبرو مى گردد و چنانچه عيب و نقصى ظهور كند وى مسئول آن عيب و نقص خواهد بود، چه در دنيا و چه در آخرت بايد جوابگو باشد.

اختصاص دادن اموال عمومى به خود


و اياك و الاستئثار بما الناس فيه اسوه، و التغابى عما تعنى به مما قد وضح للعيون، فانه ماخوذ منك لغيرك. و عما قليل تنكشف عنك اغطيه الامور، و ينتصف منك للمظلوم. [ نهج البلاغه فيض ص 1031. ]

ترجمه:

و بپرهيز از مقدم داشتن خود بر ديگران "انحصارطلبى" نسبت به آنچه كه مردم در آن يكسان و برابرند و بپرهيز از تجاهل و تغافل "به نادانى زدن خود" از آنچه كه براى همه آشكار و از تو مورد انتظار است زيرا در اين جريان تو مورد مواخذه قرار خواهى گرفت و سود آن به ديگرى خواهد رسيد و به زودى پرده ها از چهره واقعيات برداشته مى شود و داد ستمديده از تو گرفته خواهد شد.

نكات قابل توجه:

پرهيز از انحصارطلبى


و اياك و الاستئثار بما الناس فيه اسوه

از مختصات حكومت اسلامى و ويژگيهاى آن تساوى و برابرى در بهره بردارى مسلمانان از بيت المال است برخلاف حكومتهاى جابر و ظالم دنيا زيرا بيت المال اختصاص به فرد خاصى ندارد و همه در آن شريك و يكسان مى باشند و چنانچه فردى، از استحقاق خود تجاوز نمايد به حقوق ديگران تعدى كرده است، لذا امام عليه السلام
جناب مالك "ره" را برحذر مى دارد از اين كه چيزى را به خود اختصاص دهد كه تمام مردم و ملت در آن برابرند و اين مطلب به مال و ثروت اختصاص ندارد بلكه شامل است هر آنچه را كه ديگران نيز در آن حق دارند چه پست و مقام باشد و چه مال و ثروت و چه امكانات و اختيارات. زيرا همه از آن جامعه است و احدى حق تقدم بر ديگرى ندارد مگر بر اثر بى كفايتى و عدم لياقت آنهم در قسمت مسئوليتها و پستها و اما در اموال و بيت المال در هر صورت تمام افراد شريك و مساوى هستند و احدى حق بهره بردارى بيشتر نخواهد داشت.

پرهيز از تجاهل


و التغابى عما تعنى به مما قد وضح للعيون

يكى از اوصاف پسنديده هر مسلمان بلكه هر انسان، هوشيارى و تيزبينى نسبت به مسائل جامعه است و اطلاع بر آنچه كه لازم است هر انسانى آگاهى كامل از آن داشته باشد و اين خصلت در مسئول و مدير به مراتب بيشتر مورد انتظار و توقع است بلكه به صرف اين خصلت نيز اكتفاء و بسنده نمى شود و لازم است مدير و مسئول آگاهى و اطلاعات را بكار گيرد و خود را به نادانى و تجاهل نزند و تصور ننمايد كه اگر مطلبى را به روى خود نياورد ديگران هم متوجه نمى شوند و يا اگر همانند كبك سر خود را در برف فرو برد ديگران او را نمى بينند بلكه مردم و ملت آگاه و هوشيارند و نسبت به تمام مطالب به ويژه عملكرد مسئولان و مديران و تصرفات آنان كنجكاو هستند پس لازم است يك مسئول يا مدير با توجه كامل نسبت به مسائل رسيدگى نمايد و از هيچ مطلبى چشم پوشى و يا تجاهل نكند زيرا ديگران تمام اين حركات را تحت نظر گرفته و ثبت و ضبط مى كنند، لذا امام عليه السلام جناب مالك "ره" را برحذر مى دارد از تجاهل نسبت به كارهائى كه مورد توجه و عنايت او مى باشد و براى مردم نيز آشكار و روشن گرديده است.

دامنگيرى حق مظلوم


فانه ماخوذ منك لغيرك. و عما قليل تنكشف عنك اغطيه الامور، و ينتصف منك للمظلوم

از آنجائى كه اموال بيت المال اختصاص به فردى دون فرد ندارد و همه در آن، يكسان و مساوى هستند در صورتى كه فردى بدون استحقاق يا بيش از استحقاق خود در آن مال تصرف نمايد بالاخره روزى رسوا خواهد شد و وى را به محاكمه و به پاى دادگاه خواهند كشاند و مردم و مسئولين محترم حكومت اسلامى نسبت به تصرفات غيرصحيح يك مسئول و يا مدير ساكت نخواهند ماند و آن مال را كه مربوط به ديگرى است از وى باز خواهند گرفت و به ديگرى خواهند سپرد. و اثر ويژه اى كه حق مظلوم دارد اين است كه خداوند سريع و فورى پرده را از واقعيات برمى دارد و حقائق را روشن مى كند و آنچه كه از مظلوم پايمال شده به وى مسترد مى نمايد و بالاخره حق مظلوم در اختيار خودش قرار مى گيرد. سنت پروردگار چنين نيست كه ظالم هميشه سوار كار و مظلوم مغلوب باشد، بلكه روزى هم فراخواهد رسيد كه منصفانه به حقوق مظلوم رسيدگى شود.

روشهاى مديريت


مباشرت در انجام كار


ثم امور من امورك لابد لك من مباشرتها: منها اجابه عمالك بما يعيا عنه كتابك. و منها اصدار حاجات الناس يوم ورودها عليك بما تحرج به صدور اعوانك. [ نهج البلاغه- فيض- ص 1022. ]

ترجمه:

سپس برخى از كارهاست كه لازم است خودت مستقيما انجام دهى و از آن جمله است:

1- پاسخ به مسائل كارگزاران "نمايندگان تو در شهرستانها" هنگامى كه نويسندگان تو توانائى پاسخ آنان را نداشته باشند.

2- برآوردن نيازهاى مردم كه از تو خواسته شده است و دستياران تو از انجام آنها و برآوردن آن نيازها دلهره داشته باشند "سعه صدر لازم را نداشته باشند"

نكات قابل توجه:

مقام مسئول هر چند بلندپايه باشد از مباشرت در كار رهايى ندارد


ثم امور من امورك لابد لك من مباشرتها

با توجه به اينكه جناب مالك "ره" مسئوليت زمامدارى و حكمرانى كشور مصر را به عهده گرفته و از طرف مولاى متقيان عليه السلام والى آن سرزمين گرديده و اين سمت عاليترين مسئوليتها و پستهاى كشورى است در عين حال حضرت وى را مكلف و موظف به مباشرت در كار نسبت به بعضى از مسائل و امور مى فرمايد تا چه رسد به مسئوليتها و
پستهاى ديگر و پائين تر و هيچ مسئولى حق ندارد تصور كند بر اثر حساسيت شغلى و اهميت آن نبايد مباشرتا و مستقيما اقدام به كارى بنمايد بلكه بعضى از آنها اقتضا مى كند شخص خود مسئول پيگير و اقدامگر آن باشد همچنان كه امام عليه السلام مى فرمايد:

''لابد لك من مباشرتها''

سر ضرورت مباشرت مسئول در بعضى از كارها


بما تحرج به صدور اعوانك

اصولا كارها و مسئوليتهاى واگذار شده به افراد بايستى بر اساس لياقت و استعداد مسئولان باشد و طبيعى است مسئول و كارگزار فقط مى تواند در محدوده حوزه كارى و مسئوليتى كه به او واگذار شده است دخالت كند و حق بلند پروازى و دخالت در كارهاى مقام مافوق و يا كارى كه محرمانه و در حد مسئول مافوق است ندارد و در برخى از موارد كارگزاران و نمايندگان زمامداران در شهرستانها "استاندار- فرماندار- بخشدار، و. و. و." و يا بعضى از افراد ملت و رعيت كارهاى محرمانه و بكلى سرى با زمامدار دارند كه نه حاضرند ديگرى از آن آگاهى پيدا كند و نه افشاء آن به مصلحت كشوردارى است، لذا در اين گونه موارد زمامدار "مسئول بلندپايه- مدير- و. و. و." بايد اقدام شخصى و مباشرت مستقيم در كار نمايد [نقل مى شود مرحوم آيه الله العظمى حاج سيد ابوالحسن اصفهانى "قده" كه از مراجع بزرگ عالم تشيع و قبل از مرحوم آيه الله العظمى بروجردى پرچم دار مرجعيت در نجف اشرف بودند در زمينه بحث فوق امتياز فوق العاده اى داشته اند.

على رغم مشاغل فراگير مرجعيت از اداره حوزه علميه نجف اشرف و جلسات درس، و كثرت مراجعات و ورود سيل آساى نامه ها و مكاتبات مع ذلك تمام نامه هاى وارده و واصله را شخصا مفتوح و مطالعه مى نمود و آنچه كه لازم بود خود پاسخ دهند، شخصا اقدام مى فرمودند و احيانا احدى از اصل نامه و پاسخ اطلاعى پيدا نمى كرد و چه بسا در نامه ها بر اثر توقعات مسائل خشنى مطرح مى شد و ايشان با سعه صدر خواسته طرف را برآورده و پاسخ مثبت مى دادند.] و بدين وسيله اسرار مردم و مسئولين امر نيز محفوظ و مستور باقى خواهد ماند.

پاسخ به نيازمنديهاى ملت همانند پاسخ به مسئولين كشورى ضرورى است


منها اجابه عمالك بما يعيا عنه كتابك. و منها اصدار حاجات الناس يوم ورودها عليك

مسئولين محترم كشور گرچه بر اثر پذيرش مسئوليت انتظار توجه بيشترى را از زمامداران و حكمرانان نسبت به مطالب و خواسته هاى خود دارند و ليكن امام عليه السلام در فرمان تاريخى خود همچنانكه زمامدار را موظف به رسيدگى شخصى نسبت به خواسته هاى مسئولان كشورى مى فرمايد مسئولان محترم را نيز مكلف به رسيدگى شخصى نسبت به خواسته ها و نياز ملت و مردم و رعيت مى فرمايد و دليل پرواضح و روشن است زيرا با توجه به اينكه حكومت اسلامى يك حكومت مردمى است و دولت مستقل از ملت نبوده همچنان كه ملت از دولت جدا نبوده، لذا پاسخ به مسئولان در عرض پاسخ به ملت خواهد بود و بالعكس و لذا امام عليه السلام سفارش رسيدگى به خواسته هاى ملت را در كنار رسيدگى به خواسته هاى مسئولان قرار داده است.

و اين مطلب اختصاص به زمامدار ندارد بلكه براى تمام رده هاى كارگزاران دولت، جارى و سارى و همه آنان موظفند طبق دستور امام عليه السلام عمل كنند.

انجام به موقع كارها


و امض لكل يوم عمله، فان لكل يوم ما فيه. [ نهج البلاغه فيض ص 1022. ]

ترجمه:

و در هر روز كار همان روز را انجام ده زيرا براى هر روزى موقعيت خاص و كار جديد و قانون تازه اى حكم فرما است "كه اگر آن روز بگذرد آن موقعيت بدست نخواهد آمد".

نكات قابل توجه:

مسئوليت انسان در برابر نعمتهاى هر روز پروردگار


لكل يوم عمله

خداوند تبارك و تعالى همچنانكه انسانها را از نعم خود بهره مند مى كند و آنان را از آب و آفتاب و زمين و هوا و عقل و فكر و هوش و چشم و گوش و زبان و دست و پا و نيرو و. و. و. و بالاخره حيات و زندگى بهره مند مى فرمايد همچنان آنان را موظف به فعاليت و كار و تلاش نموده، منتهى هر كسى را به مقدار استعداد و توان خود و شارع مقدس به صراحت برخورد نموده است با افرادى كه كل بر جامعه مى گردند و شديدا با انسانهاى تنبل مخالف مى باشند. و روايات زيادى درباره تلاش در امر معيشت و نكوهش نسبت به كسانى كه از فعاليت و كار سرپيچى و بار خود را بر دوش ديگران قرار مى دهند وارد شده است. و بالخصوص وارد شده است كراهت شديد درخواست كارى از ديگرى و حال آنكه خود توانائى انجام آن را داشته باشد. بنابراين هر كارى در هر زمان كه پيش آيد

/ 23