قضاوت قرآن درباره روايات بعثت‏ - وحی و رسالت نبوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

وحی و رسالت نبوی - نسخه متنی

مجید معارف

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قضاوت قرآن درباره روايات بعثت‏

به استناد برخى آيات، مدتها قبل از بعثت رسول خدا(ص)، اهل كتاب به ويژه يهوديان در انتظار بعثت و ظهور آن حضرت به سر برده، معتقد بودند كه پس از ظهور پيامبر اسلام، با كمك آن حضرت بر دشمنان خود غالب خواهند شد (بقره/89). مطابق آيه 157 سوره اعراف، نشانه‏هاى رسول خدا(ص) در تورات و انجيل مكتوب بوده، در نتيجه اهل كتاب همانطور كه فرزندان خويش را مى‏شناسند قادر به شناخت پيامبر اسلام(ص) بوده‏اند (بقره/146). به عقيده برخى از محققان به رغم تحريف در نسخه‏هاى تورات و انجيل، هنوز نيز اشارتهايى در اين كتب وجود دارد كه ناظر بر بعثت رسول خدا(ص) مى‏باشد (عسكرى، 4/110-128). افزون بر اين، موضوع بعثت رسول خدا(ص) حقيقتى است كه خداوند آن را با پيامبران گذشته مطرح كرده و از آنان جهت تصديق اين پيامبرى و يارى رساندن به رسول خدا(ص) پيمان گرفته بود (آل عمران/81). پيامبران نيز از طريق بشارت ظهور پيامبر(ص) به امت خود، نقش خويش را ايفا كرده‏اند.[11] چنانكه بشارت حضرت عيسى(ع) به ظهور رسول خدا(ص) به صراحت ذكر شده است (صف/6). با اين قرائن، آيا ممكن است كه رسول خدا(ص) قبل از بعثت، نسبت به وضعيت خود ناآشنا بوده و پس از برانگيخته شدن دچار اضطراب و ترديد شود؟ آن هم در شرايطى كه خداوند به هنگام بعثت حضرت موسى(ع) با اعلام: يا موسى لا تخف انّى لايخاف لدىّ المرسلون (نمل/10) هر گونه خوف و ترسى را از وى زايل ساخت. مجلسى در مقايسه‏اى كه ميان شخصيت رسول خدا(ص) با حضرت عيسى(ع) به عمل آورده، مى‏نويسد: «اخبار فراوانى وجود دارد كه از آنها اين نكته به دست مى‏آيد كه خداوند به هيچ يك از پيامبران كرامت، فضيلت و معجزه‏اى عطا نكرد مگر آنكه نظير آن را به رسول خدا(ص) نيز مرحمت فرمود. پس چگونه جايز است كه حضرت عيسى در گهواره به نبوت رسيده باشد، اما پيامبر(ص) تا سن چهل سالگى پيامبر نباشد؟» (18/297).

طباطبايى در نقدى كه بر روايت بعثت وارد كرده است مى‏نويسد: «طبق اين روايات، پايه تشخيص نبوت رسول خدا(ص) گواهى يك راهب نصرانى - ورقة بن نوفل - است. اما اين مطلب چگونه قابل قبول است، حال آنكه خداوند در سوره انعام درباره پيامبر فرموده است: قل انّى على بيّنة من ربّى (آيه 57) [بگو من از جانب پروردگار دليل آشكارى همراه دارم.] آيا در سخنان ورقه چه حجّت روشنى بود كه پيامبر(ص) براى آرامش خاطر به آن محتاج باشد. و باز در سوره يوسف آمده است كه: قل هذه سبيلى ادعوا الى اللّه على بصيرة انا و من اتبعنى (آيه 108). از اين آيه بصيرتى خدا دادى براى رسول خدا(ص) و پيروان او معلوم مى‏گردد. اما آيا اعتماد كردن به قول ورقة، عبارت از بصيرتى است كه خدا وعده داده است؟ (الميزان، 20/329). او سپس نتيجه مى‏گيرد كه: «حق اين است كه نبوت و رسالت ملازم با يقين و ايمان صد در صد شخص پيامبر و رسول است، او قبل از هر كس ديگر به نبوت خود از جانب خداى تعالى يقين دارد و بايد هم چنين باشد. چنانكه روايات وارده از ائمّه اهل بيت(ع) هم همين را مى‏گويد» (همانجا).

بررسى بعثت پيامبر(ص) و نخستين نزول در روايات شيعه‏

بنا به روايات شيعه، بعثت پيامبر(ص) مقارن با نزول نخستين آيات سوره علق است. در حديثى على بن سرّى از امام صادق(ع) روايت كرده است كه نخستين آيه‏اى كه بر رسول خدا(ص) نازل گرديد بسم اللّه الرحمن الرحيم اقرأ باسم ربّك الذى خلق و آخرين آيه، اذاجاء نصراللّه و الفتح بود (كلينى، 2/628). طبرسى در تفسير سوره علق نوشته است: «اكثر مفسران بر اين عقيده‏اند كه سوره علق نخستين سوره‏اى است كه بر رسول خدا(ص) نازل گرديد و آن در زمانى بود كه جبرئيل در غار حراء با آن حضرت ديدار كرد و پنج آيه نخست را بر پيامبر(ص) نازل كرد» (همو، مجمع، 10/780) شواهدى نيز در روايات وجود دارد كه از نزول آيات ابتدايى سوره علق در بدو بعثت حكايت دارد، (مجلسى، 18/205-206). برخى از روايات نيز بر بعثت پيامبر اسلام(ص) در غار حراء تاكيد كرده‏اند، بدون آنكه از نزول آيات خاصى بر آن حضرت خبر دهند. معروف‏ترين اين روايات گزارش على(ع) درباره چگونگى بعثت است كه در خطبه قاصعه منعكس است.[12] برخى از روايات نيز بر اين نكته دلالت دارند كه نخستين سوره‏هاى نازل شده سوره حمد يا مدّثّر بوده، كه به عقيده صاحب نظران، اين مطلب تناقضى با فرض نزول آيات سوره علق به هنگام بعثت ندارد.[13]

آنچه در مقايسه روايات شيعه و اهل سنت حائز اهميت است، توجه به موارد اتفاق و اختلاف اين روايات است. وجه مشترك اكثر اين روايات، برانگيخته شدن رسول خدا(ص) در غار حراء و نزول آيات ابتداى سوره علق به عنوان نخستين پيام وحى بر آن بزرگوار است. در مقابل، اختلاف مهم در روايات شيعه و اهل سنت، موضوع تفكيك شؤونات نبوت و رسالت در شخصيت رسول خدا(ص) و نيز طمأنينه و آرامشى است كه پيامبر اسلام(ص) در لحظه بعثت داشته است. اين همان چيزى است كه روايات شيعه بر آن اتفاق‏نظر دارد. طبرسى از قول على بن ابراهيم قمى آورده است : «چون رسول خدا(ص) به سى و هفت سالگى رسيد، مشاهده كرد كه كسى در عالم رويا او را مورد خطاب قرار داده مى‏گويد: «يا رسول اللّه ...» (اعلام الورى، 1/102) و در ادامه اين روايت آمده است كه: «اما مقارن با 40 سالگى پيامبر(ص) جبرئيل را در بيدارى مشاهده كرد كه او را به رسالت بشارت داد. سپس فرمان نماز را بر آن حضرت نازل كرد و او را بر حدود و شرايط آن واقف ساخت» (همانجا).

كلينى نيز در حديثى كه با سند صحيح روايت شده، از قول محمدبن نعمان آورده است: «از ابو جعفر باقر(ع) درباره تفاوتهاى «رسول، نبى و محدَّث» سؤال كردم، آن حضرت گفت: «رسول» كسى است كه جبرئيل در برابر او مجسم مى‏شود. او جبرئيل را مى‏بيند و با او سخن مى‏گويد. «نبى» آن است كه حقايقى را در خواب مى‏بيند، مانند خوابهايى كه ابراهيم خليل مى‏ديد و مانند آن خوابها كه رسول خدا(ص) پيش از نزول وحى رسالت و مجّسم شدن جبرئيل مى‏ديد، اما در آن وقت كه محمد(ص) صاحب هر دو مقام نبوت و رسالت گشت، جبرئيل بر او نازل شده با او رو در رو سخن گفت (برخى از پيامبران كه فقط نبى بودند، در عالم رويا با جبرئيل در تماس بوده با او سخن مى‏گفتند بدون آنكه فرشته وحى را در بيدارى مشاهده كنند) اما محدَّث كسى است كه مورد خطاب فرشته قرار مى‏گيرد و پيام او را درك مى‏كند بدون آنكه او را در عالم بيدارى يا خواب مشاهده كند» (كلينى، 1/176).

با توجه به چنين زمينه‏اى كه از تفكيك دو مقام نبوت و رسالت از روايات شيعه به دست مى‏آيد، ممكن نيست كه پيامبر(ص) در لحظه بعثت - يعنى برانگيخته شدن به مقام رسالت - دچار اضطراب شود و يا در حقانيت خود يا حقيقتى كه بر او نازل شده، ترديد كند. اين نكته‏اى است كه برخى از روايات نيز بر آن تأكيد كرده‏اند. از جمله در حديثى زراره از امام صادق(ع) سؤال كرد كه: «چگونه رسول خدا(ص) مطمئن گرديد كه آنچه به او رسيده وحى الهى است نه وسوسه‏هاى شيطانى؟ امام(ع) در پاسخ فرمود: هر گاه خداوند بنده‏اى را به رسالت انتخاب كند آرامش و وقارى به او عطا مى‏كند به صورتى كه آنچه از جانب حق به او مى‏رسد، همانند چيزى خواهد بود كه وى به چشم خود آن را ببيند» (مجلسى، 18/262).

موضوع ديگر در روايات شيعه، تدارك تربيت الهى نسبت به رسول خدا(ص) حتى سالها قبل از رسيدن به مقام نبوت است. در اين خصوص على(ع) كه خود شاهد عينى بعثت و رسالت پيامبر(ص) است مى‏فرمايد: «خداوند بزرگترين فرشته خود را از خردسالى همدم و همراه پيامبر(ص) ساخت. اين فرشته در تمام لحظات با آن حضرت بود و او را به راههاى بزرگوارى و اخلاق پسنديده رهبرى مى‏كرد ... پيامبر(ص) هر سال مدتى مجاورت حراء را اختيار مى‏كرد. من با او بودم و كس ديگرى غير از من با او نبود، در آن زمان جز رسول خدا(ص) و خديجه و من كه سومين نفر آنها بودم، مسلمان ديگرى نبود. من نور وحى و رسالت را مى‏ديدم و بوى نبوت را استشمام مى‏كردم، آنگاه كه نخستين وحى بر پيامبر(ص) نازل گشت، ناله و فريادى شنيدم. از آن حضرت پرسيدم كه اين ناله چيست؟ فرمود: اين ناله شيطان است كه از پرستش خود (فرمانبردار شدن) مايوس گشته است» (نهج البلاغه، خطبه 192)

/ 12