كيفيت رفتن حضرت زهرا به مسجدالنبى و آماده شدن براى ايراد خطبه - زندگانی سیاسی حضرت فاطمه زهرا(س) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زندگانی سیاسی حضرت فاطمه زهرا(س) - نسخه متنی

شهین خشاوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كيفيت رفتن حضرت زهرا به مسجدالنبى و آماده شدن براى ايراد خطبه

ترجمه:

عبدالله بن حسن به روايت از پدرانش عليه السلام نقل مى كند: هنگامى كه ابوبكر و عمر تصميم گرفتند حضرت فاطمه را از فدك منع كنند و خبر آن به حضرت رسيد، روسرى خود را بر سر پيچيد و جامه ى گشادى بر تن نمود در ميان جماعتى از زنان قومش و انصار و خدمتكارانش، به سوى مسجدالنبى صلى الله عليه و آله رهسپار شد در حين راه رفتن لباسهاى بلندش قدمهايش را مستور مى كرد و راه رفتنش از راه رفتن رسول خدا صلى الله عليه و آله هيچ كم نداشت. هنگامى كه به مسجد وارد شدند ابوبكر در ميان جماعتى از مهاجرين و انصار و ديگر مسلمانان بود.

با مشاهده آن حضرت به احترام وى پرده اى ميان آنان و مردان در مسجد نصب شد، آن بانوى بزرگوار در پشت پرده نشست. سپس آهى سوزناك از اعماق قلب دردمندش بركشيد، كه صداى گريه و همهمه ى حضار بلند شد و مجلس به لرزه درآمد. دخت گرامى رسول خدا صلى الله عليه و آله لختى مهلت داد تا صداى گريه و جوش و خروش مجلس آرام گرفت.

آنگاه حضرت زهرا عليهاالسلام كلام خود را با حمد و ستايش خداوند و درود و سلام بر رسول خدا صلى الله عليه و آله آغاز نمود و بار ديگر آن جماعت به گريه درآمدند. پس از آنكه مردم آرام شدند، حضرت مجددا گفتار خود را آغاز كرد و فرمود:

«الحمد لله على ما انعم و له الشكر على ما الهم، والثناء بما قدم، من عموم
نعم ابتداها و سبوغ آلاء اسداها، و تمام [در بلاغات النساء به جاى: «تمام»، «احسان» و «جزاء»، «مجازاه» آمده است.] منن اولاها، جم عن الاحصاء عددها، و ناى عن الجزاء [در بلاغات النساء به جاى: «تمام»، «احسان» و «جزاء»، «مجازاه» آمده است.] امدها و تفاوت عن الادراك ابدها. [«ابدها»، «آمالها» آمده است و بعد از آن تا «استحمد» ذكر نشده است.] و ندبهم لاستزادتها بالشكر لاتصالها، و استحمد الى الخلائق باجزالها، و ثنى بالندب الى امثالها و اشهد ان لا اله الله وحده لا شريك له [«وحده لا شريك له» ذكر نشده است.]، كلمه جعل الاخلاص تاويلها، و ضمن القلوب موصولها، و انار فى التفكر معقولها، الممتنع من الابصار رويته، و من الالسن صفته و من الاوهام كيفيته [در بلاغات النساء از «رويته» چنين آمده است: «ومن الاوهام الاحاطه».]، ابتدع الاشياء لا من شى ء كان قبلها، و انشاها بلا احتذاء امثله [در بلاغات النساء از من شى ء به بعد چنين آمده است «قبله و احتذاها بلا مثال لغيره فائده زادته».] امتثلها، كونها بقدرته و ذراها بمشيت، من غير حاجه منه الى تكوينها [بلاغت النساء از من شى ء به بعد چنين آمده است «قبله و احتذاها بلا مثال لغير فائده زادته».] و لا فائده [در بلاغات النساء: «لغير فائده» آمده است.] له فى تصويرها، الا تثبيتا لحكمته [در بلاغات النساء اين قسمت ذكر نشده است و در شرح ابن ابى الحديد اين قسمت يعنى از «الحمد لله على ما انعم» تا «الا اثبيتا لحكمته» ذكر نشده است.]، و تنبيها على طاعته [در بلاغات النساء و «تنبيها على طاعته» ذكر نشده است.]، و اظهارا لقدرته، و تعبدا لبريته، و اعزازا لدعوته، ثم جعل الثواب على

طاعته و وضع [در بلاغات النساء، «وضع» ذكر نشده است.

- در شرح ابن ابى الحديد اين قسمت از «و تنبيها على طاعته» تا «لهم الى جنته» ذكر نشده است.] العقاب على معصيته زياده لعباده عن نقمته و حياشه لهم الى جنته...».

شكر نعمتهاى فراوان خداوند، اخلاص ثمره ى توحيد، فلسفه ى پاداش و عقاب

ترجمه:

ستايش، خداى را به آن نعمتهايى كه به ما بخشيده و سپاس پروردگارى كه حقايق را بر ما الهام نمود (نعمتهاى ظاهرى و باطنى چون الهامات خفيه، علم و معرفت كه درس شكرگذارى را به ما آموخت). و شكر بدرگاه خداوندى كه نعمتهاى عمومى از آغاز، قبل از خلقت انسان، خلق كرد، (چون آسمان و زمين و ديگر چيزها كه مورد استفاده ى انسان و به روايتى ديگر آن نعمت هايى كه براى زندگانى پس از مرگ ما انسانها چون بهشت و نعمتهاى آن مقرر فرموده است). و بخششهاى فراوانى كه خداوند بدون درخواست و تقاضاى انسان، بنا بر فياضيت خود به عموم بندگانش عطا فرموده است. بدون آن كه بشر مستحق آن باشد (مانند، هوا، آب، افتادن، باران...) و شكر و سپاس خداوندى كه نعمتهاى فراوان به ما عطا فرمود، كه عدد آنها براى شمردن افزون است و دامنه ى نعمت گسترده ى او دورتر از آنست كه بتوان در مقام پاداش آن برخاست. و نهايت و پايان اين نعمت ها از ادراك بشر چنان به دور است كه درك
نهايتش در انديشه او نمى گنجد و بندگانش را به شكرگزارى فرا خواند تا مايه ى دوام و بقاء نعمت هايش باشد و از بندگانش درخواست حمد نموده است تا آن نعمتها همچنان رو به زيادتى و افزايش باشد.

شهادت مى دهم كه جز خداى يكتا، خدايى نيست و هيچ شريكى به ساحت قدس او راه ندارد اين شهادتى است كه نتيجه ى آن اخلاص در بندگى است، و خداوند درك توحيد را فطرتا در قلبها جاى داده است و فكرها را نورانى كرده است به همان اندازه اى كه در كلمه ى توحيد تعقل و تدبر نموده و آن را درك كرده اند. خدايى كه چشم ها در ديدن آن ناتوانند و زبانها از وصف، صفاتش عاجرند و تصور كيفيت در ذاتش، در قالب اوهام و افكار نگنجد. خدايى كه اشياء و موجودات را از عدم به هستى آورده است، او ابداع كننده و به وجود آورنده تمام هستى است بدون اينكه قبلا نمونه هايى از اين مخلوقات و اشياء براى تقليد وجود داشته باشد، خداوند به قدرت جامع و كامل خود اشياء و موجودات را ايجاد فرمود و بر اساس مشيت و اراده ى خود آفريده است. بدون آنكه به تكوين آنها نيازمند باشد و براى او سود و بهره اى در تصوير او باشد مگر اينكه فقط مى خواست حكمت خود را استوار سازد و بندگانش را به اطاعت آگاه سازد و قدرت و عظمت خود را آشكار تمايد و در بندگانش روحيه ى تعبد ايجاد كند و بزرگداشت دعوت خود را تقويت و تثبيت نمايد. آنگاه پاداش را بر طاعتش مقرر فرمود و عقاب را بر نافرمانيش قرار داد، براى دور كردن بندگانش از انتقامش و براى سوق دادن آنان به سوى بهشتش.

ادامه ى خطبه:

«و اشهد ان ابى محمدا عبده و رسوله، اختاره و انتخبه قبل ان ارسله و سماه قبل ان اجتباه [در بلاغات النساء «ارسله» كر شده است و بعد از «ان ابتعيه» آمده است: «و سماه قبل ان استنجبه».] و اصطفاه قبل ان ابتعثه، اذ الخلائق بالغيب مكنونه، و بستر الاهاويل مصونه، و بنهاويه العدم قرونه، علما من الله بمائل الامور، و احاطه بحوادث الدهور، و معرفه بمواقع [در بلاغات النساء به جاى «بمواقع»، «بمواضع» آمده است.] المقدور ابتعثه الله تعالى اتماما لامره و عزيمه على امضاء حكمه و انفاذا لمقادير حتمه [در بلاغات النساء «و انفاذا لمقادير حتمه» ذكر نشده است.] فراى الامم فرقا فى اديانها، عكفا على نيرانها، عابده لا وثانها، منكره لله مع عرفانها. فانار الله تعالى بابى [در بلاغات النساء آمده است: «فانار الله عزوجل بمحمد صلى الله عليه و آله».] محمد- صلى الله عليه و آله- ظلمها و كشف [در بلاغات النساء به جاى «كشف»، «فرج» ذكر شده است.] عن القلوب بهمها و جلى عن الابصار غممها، و قام فى الناس بالهدايه فانقذهم من الغوايه و بصرهم من العمايه، و هداهم الى الدين القويم و دعاهم الى الصراط المستقيم، [در بلاغات النساء از «و قام فى الناس بالهدايه تا الى الصراط المستقيم» ذكر نشده است. و در شرح ابن ابى الحديد اين قسمت، از «و اشهد ان ابى محمد» تا «الى الصراط المستقيم» ذكر نشده است.] ثم قبضه الله [در بلاغات النساء آمده است «ثم قبض الله بينه صلى الله عليه و سلم».] قبض رافه و اختيار و رغبه و ايثار، فمحمد عن تعب هذه الدار فى راحه قد حف [در بلاغات النساء، «ايثار» ذكر نشده و بعد از آن چنين آمده است «بابى صلى الله عليه و سلم- عن هذا الدار موضوع عنه العب و الاوزار محتف».] باالملائكه الابرار و رضوان
الرب الغفار و مجاوره الملك الجبار. صلى الله على ابى، نبيه و امينه على وحيه و صفيه و خيرته من الخلق و رضيه والسلام عليه و رحمه الله و بركاته...». [در شرح ابن ابى الحديد از «ثم قبضه الله» تا «و رحمه الله و بركاته» ذكر نشده است.]

مقام پيامبر قبل از رسالت، اهداف رسالت، ارتحال پيامبر

ترجمه: و شهادت مى دهم پدرم محمد، بنده و فرستاده ى اوست. او را اختيار كرد و برگزيد بيش از آنكه او را به رسالت مبعوث نمايد و پيش از آن كه انتخابش كند بر او نهام نهاد و قبل از آنكه به پيامبرى مبعوثش كند، او را برگزيد، در آن هنگام كه خلايق هنوز آفريده نشده بودند، و در پوشش ترس و وحشت محفوظ بودند و به نهايت نيستى مقرون بودند و خداوند از عاقبت امور آگاه است و به حوادث روزگاران احاطه كامل دارد و بر مواقع كارها (مقدرات آينده) معرفت و شناسايى دارد. خداى تعالى (پدرم) را برانگيخت تا امرش را تمام كند و حكم ازلى خود و مقدرات حتمى را امضاء و اجرا كند (كه حكم ازلى خداوند هدايت انسانها به سوى كمال و حق مطلق است كه به وسيله ى پيمبرش اين حكم را به اجرا درآورد.)

پس پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله (هنگام بعثت) امتها را ديد كه در عقايد و اديان گوناگون هستند، گروهى آتش پرست و گروهى بت پرست بودند، با اينكه خداوند را مى شناختند، او را انكار مى كردند پس خداوند به وسيله ى محمد كه درود خدا بر او و خاندانش باد- آنان را از ظلمت و تاريكى ها نجات بخشيد و مسائل تاريك و مبهم را بر آنها روشن ساخت و پرده هاى ابهام را از دلها گشود و ابرهاى تيره را از جلوى چشمان آنها برطرف نمود و ديده هاى آنان را روشنى بخشيد و براى هدايت و راهنمايى مردم بپاخاست و آنان را از گمراهى و سرگردانى نجات داد و از نابينايى آنان را به درآورد و به آئينى پايدار و راهى مستقيم دعوت و راهنمايى نمود.

سپس خداوند او را قبض روح كرد، قبض روحى كه توام با مهربانى و احتيار و شوق و ايثار بود. [ر. ك: طبقات، جلد دوم، صص 311- 310، ذخائر العقبى، صص 72- 71.

در طبقات آمده است: به هنگام رحلت رسول خدا صلى الله عليه و آله جبرئيل همراه ملك الموت بر او نازل شد. آنگاه ملك الموت از رسول خدا صلى الله عليه و آله اجازت خواست و جبرئيل گفت: «اى احمد، اين است ملك الموت كه اجازت از تو مى خواهد، و پيش از تو اجازت از هيچ انسانى نخواسته و پس از تو نيز اجازت نخواهد خواست. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: او را اجازت ده، سپس ملك الموت در مقابل پيامبر ايستاد و گفت: «اى رسول خدا، اى احمد، خداوند مرا بر تو فرستاده و فرمان داده است بر اطاعت از هر چه تو فرمايى. اگر امر دهى كه تو را قبض روح كنم... جبرئيل گفت: اى احمد، خداوند ديدار تو را مشتاق است. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اى ملك الموت كار خود بجاى آور».]

پس محمد از رنج و سختى اين دنيا در آسايش است. مسلما فرشتگان نيكو سيرت اطرافشان را احاطه نمودند و به رضوان پروردگار و جاورت با ملك جبار نائل گشت. درود خدا بر پدرم كه پيام آور و امين بر پيام اوست و برگزيده ى او از جميع خلق و پسنديده ى اوست. و سلام و رحمت خدا و بركاتش بر او باد.

ادامه ى خطبه:

«ثم التفت الى اهل المجلس و قالت: انتم عباد الله نصب امره [در بلاغات النساء «امر الله» ذكر شده است.] و نهيه، و حمله دينه و وحيه، و امناء الله على انفسكم، و بلغائه الى الامم و زعمتم حق لكم، لله فيكم عهد، قدمه اليكم، و [در بلاغات النساء «و نحن» ذكر شده است.] بقيه استخلفها [در بلاغات النساء «استخلفنا» ذكر شده است.] عليكم [در بلاغات النساء بعد از عليكم «معنا» ذكر شده است.]، كتاب الله الناطق و القرآن الصادق، و النور الساطع، و الضياء اللامع، بينه بصائره، منكشفه سرائره، منجليه ظواهره، مغتبطه به اشيائه، قائد الى الرضوان اتباعه، مود الى النجاه استماعه، به تنال [در بلاغات النساء اين قسمت چنين آمده است: «كتاب الله بينه بصائره و اى فينا منكشفه سرائره و برهان منجليه ظواهره مديم البريه اسماعه قائد اولى الرضوان اتباعه مود الى النجاه استماعه فيه بيان».] حجج الله المنوره، و عزائمه المفسره، و محارمه المخدره و بيناته الجاليه، و براهينه [در بلاغات النساء به جاى «براهينه»، «جمله» ذكر شده است.

- در شرح ابن ابى الحديد اين قسمت از: «ثم التقتت الى اهل المجلس» تا «شرايعه المكتوبه» ذكر نشده است.] الكافيه و فضائله المندوبه و رخصه الموهوبه و شرايعه المكتوبه...»

ويژگيهاى قرآن براى هدايت انسانها

ترجمه:

سپس حضرت زهرا عليهاالسلام روى به اهل مجلس كرد و فرمود: شما اى بندگان خدا، مورد امر و نهى خداوند هستيد و حاملان دين و وحى اوئيد، و شما امينان خدا در ميان خودتان و رساننده ى دين به امتهاى ديگر هستيد (احكام خدا به شما رسيده و وظيفه تان اين است كه عمل كنيد و به ديگران نيز ابلاغ نمائيد). و شما
گمان مى كنيد اين مقامها حق شماست. خداى را در بين شما عهد و فرمانى است كه آن را سابقا به شما ابلاغ نموده است، براى شما يادگارى است كه آن را براى شما به جاى گذارده، و آن كتاب گويا و صادق الهى است كه نورى تابان و درخشنده است و بصيرتهاى آن روشن و اسرارش قابل فهم و ظواهرش آشكار و پيروانش مورد غبطه ديگران هستند و پيروى از آن آدمى را به بهشت راهبر است. استماع آن موجب رستگارى است. از طريق قرآن است كه به حجتها و ادله نورانى خداوند و واجباتى كه مشروحا بيان شده و محرمات كه از آنها جلوگيرى شده و شواهد واضح و روشن و برهانهاى كافى و فضائلى كه مردم را به آن دعوت فرموده و اجازت و رخصتهاى عنايت شده از محضر الهى دست يافته مى شود.

ادامه ى خطبه:

فجعل [در بلاغات النساء، جاى «فجعل»، «ففرض» يعنى «پس واجب كرد» ذكر شده است.] الله الايمان تطهيرا لكم من الشرك، والصلوه تنزيها لكم [در بلاغات النساء، «لكم» ذكر نشده است.] عن الكبر، و الزكاه تزكيه للنفس، و نماء للرزق، و الصيام تثبيتا للاخلاص، و الحج تشييدا للدين و العدل تنسيقا [در بلاغت النساء، چنين آمده است: «عن الكبر و الصيام تثبيتا للاخلاص و الزكاه تزييدا فى الرزق و الحج تسليه للدين والعدل تنسكا».] و امامتنا امانا من الفرقه، و الجهاد [در بلاغات النساء، به جاى «الجهاد»، «حبنا» ذكر شده است.] عزا للاسلام و ذلا لاهل الكفر و النفاق [در بلاغات النساء، «و ذلا لاهل الكفر و النفاق» ذكر نشده است.]، و الصبر معونه [در بلاغات النساء به جاى «معونه»، «منجاه» ذكر شده است.] على استيجاب الاجر، و الامر بالمعروف و النهى عن المنكر مصلحه للعامه و بر الوالدين وقايه من السخء و صله الارحام منساه فى العمر [در بلاغات النساء، از «على استيجاب الاجر» تا «منساه فى العمر» ذكر نشده است.]، و القصاص حقنا للدماء، و الوفاء بالنذر تعريضا للمغفره، و توفيه المكائيل والموازين تغييرا للبخس، و النهى عن شرب الخمر تنزيها عن الرجس و اجتناب القذف حجابا عن اللعنه [در بلاغات النساء از «عن الرجس» به بعد چنين آمده است: «و قذف المحصنات اجتنابا للعنه».] و ترك السرقه ايجابا للعفه و حرم الله الشرك اخلاصا له بالربوبيه «فاتقوالله حق تعاته و لا تموتن الا و انتم مسلمون» [قرآن مجيد، سوره ى آل عمران، آيه ى 102.] و اطيعو الله فى امركم به و نهاكم عنه فانه انما يخشى الله من عباده العلماء [قرآن مجيد، سوره ى فاطر، آيه ى: 28. و در شرح ابن ابى الحديد، اين قسمت از: «فجعل الله والايمان» تا «من عبده العلماء» ذكر نشده است.]..»

فلسفه ى احكام الهى

ترجمه:

پس خداوند ايمان را براى پاكيزگى شما از شرك قرار داد، و نماز را براى پاكى شما از كبر و زكات را براى تزكيه ى نفس و افزونى در رزق و روزى را براى تثبيت اخلاق و حج را براى استحكام دين و عدل را مايه ى پيوستگى و هماهنگى

/ 27