راستگويى حضرت فاطمه - زندگانی سیاسی حضرت فاطمه زهرا(س) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زندگانی سیاسی حضرت فاطمه زهرا(س) - نسخه متنی

شهین خشاوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فاطمه پاره ى تن من است هر كه او را به غضب مى آورد مرا به غضب مى آورد و هر كه وى را شاد كند مرا مسرور مى سازد.

حديث فوق به الفاظ گوناگون نقل شده است كه همه بيانگر عظمت و مقام حضرت زهرا عليهاالسلام، است.

از جمله پيامبر فرمود: «يا فاطِمه اِنَّ الله تبارك و تعالى لِيُغضبِ، لغضبك و يَرضى لرضاكِ...» [الامالى او المجالس، تأليف: شيخ صدوق، چاپ حكمت، قم: 1373، ص 231، بحار الانوار، جلد 43، ص 44.]

اى فاطمه خداوند از غضب تو غضبناك مى شود و از رضايت تو خشنود مى گردد. و در صحيح بخارى مسلم نقل شده است كه رسول خدا فرمود: «نَزلَ مَلَك مِنَ السَّماء فَبَشِرنى اِنَّ فاطمه سَيدة نساء اهل الجنة» [المستدرك على الصحيحين، جلد سوم، ص 151، بحار الانوار، جلد 43، ص 36.]

فرشته اى از آسمان بر من نازل شد و بشارت داد مرا كه فاطمه عليهاالسلام سرور زنان اهل بهشت مى باشد.

راستگويى حضرت فاطمه

حضرت فاطمه عليهاالسلام صفات و كرامات والايى برخوردار بودند لذا حتى از كسانيكه به وى عليهاالسلام عناد مى ورزيدند، صفات نيكوى آن حضرت روايت شده است.

از عايشه روايت است: «ما رأيتُ اَحداً كانَ اَصْدَقَ لَهْجَةُ مِنها اِلاّ اَنْ يَكُونَ
الّذى وَلَدَها» [حليةالاولياء و طبقات الاصفياء، تأليف: حافظ ابونعيم احمد بن عبدالله اصفهانى، (متوفاى سال 430 ه.ق)، دارالكتب علميه، بيروت- لبنان: (1409 ه / 1988 م)، چاپ اول، جلد دوم ص 42، احقاق الحق، جلد سوم، ص 180.] را ستگوتر از فاطمه كسى را نديدم مگر پدرش رسول خدا.

ابن سعد از طريق عايشه مى نويسد: «نديده ام احدى از مردمان را كه به گفتار و سخن شبيه تر از فاطمه عليهاالسلام به رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله باشد و چون فاطمه عليهاالسلام به حضور پيامبر مى آمد، او را مرحبا مى گفت و دستهاى وى را مى بوسيد و در جاى خود مى نشانيد...». [طبقات، جلد دوم، ص 297، كشف الغمه، متن عربى، جلد دوم، ص 79.] و نقل شده است: هيچكس از مردان، نزد رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله، محبوب تر از على بن ابى طالب عليه السلام نبود، و از زنان كسى محبوب تر از حضرت فاطمه عليهاالسلام نبود. [المستدرك على الصحيحين، جلد سوم، صص 155- 154، كشف الغمه، متن عربى، جلد دوم، ص 88، در اين صفحات چنين آمده است: «حدثنا ابوالعباس... عن ابيه قال كان احب النساء الى رسول اللَّه- صلى اللَّه عليه و آله- فاطمه و من الرجال على». و بحار الانوار، جلد 43، ص 38، همين روايت از قول عايشه نقل شده است.]

پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله بسيار فاطمه عليهاالسلام را مى بوسيد و هر وقت مشتاق بهشت مى شد او را مى بوئيد و كراراً مى فرمود: فاطمه پاره ى تن من است. [ر. ك: المستدرك على الصحيحين، جلد سوم، ص 156 در اين صفحه آمده است: «... اذا اِشْتَقْتُ اِلى رائحَة الْجَنَّة شَمَمْتُ رائحةَ ابْنَتى فْاطِمة».]

اين علاقه ومحبت وافر رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله به حضرت فاطمه عليهاالسلام از جهت دواعى نفسانى و يا تنها به دليل رابطه ى پدر و فرزندى نبود، بلكه اين محبتِ
خالصانه براى حق تعالى بود، چون حضرت زهرا عليهاالسلام مقرب و محبوب درگاه الهى بود، براى رسول خدا نيز گرامى و محبوب و والامقام بود. [ر.ك: فاطمة الزهراء از ولادت تا شهادت: محمد كاظم قزوينى، ترجمه ى حسين فريدونى، آفاق، 1365 چاپ سوم، ص 227.]

حضور حضرت فاطمه در مباهله [ر. ك: كامل، جلد اول، ص 360، در اين صفحه آمده است: مباهله از «بهل» است به معناى نفرين و لعن كردن است و مباهله دو تن و يا دو دسته است كه دعا و يا نفرين كنند يكديگر را تا معلوم شود كه كدام حق و كدام باطل است.] ]

حضور حضرت زهرا عليهاالسلام در سال نهم هجرت، در مباهله ى با مسيحيان نجران، نشانه اى ديگر از معصوميت آن بزرگوار است.

خداوند به پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله مى فرمايد: «پس هر كس با تو در مقام مجادله برآيد درباره ى عيسى عليه السلام بعد از آنكه به وحى خدا به احوال او آگاهى يافتى بگو بيائيد ما و شما با فرزندان و زنان خود و با هم به مباهله برخيزيم تا دروغگو و كافران را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازيم». [قرآن مجيد، سوره آل عمران، آيه 61. ترجمه الهى قمشه اى. «فَمَنْ حاجَّكَ فيه مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالوا نَدْعُ اِبْناءَكُمْ و نساءَكُمْ و اَنْفُسَنا و اَنْفُسَكُم ثُم نبتهِلْ لَعْنَتَ اللّه عَلَى الكاذِبين».

در تفسير نمونه، جلد دوم، صص 443 و 440 آمده است: «مفسران و محدثان شيعه و اهل تسنن تصريح كرده اند كه آيه مباهله در حق اهل بيت پيامبر نازل شده است». و در آيه ى فوق منظور از «ابِْناءَكُمْ» منحصراً امام حسن و حسين عليهم السلام هستند و «نساءَكم» حضرت فاطمه و منظور از «انفسنا» تنها على عليه السلام بوده است. نويسنده تفسير كشاف كه از بزرگان اهل تسنن است در ذيل آيه مى گويد: «اين آيه قوى ترين دليلى است كه فضيلت اهل كساء را ثابت مى كند».]

در روايات اسلامى آمده است هنگامى كه پاى مباهله به ميان آمد نمايندگان مسيحيان نجران از پيامبر مهلت خواستند تا در اين باره بينديشند. نتيجه مشاوره ى آنها اين بود كه اگر پيامبر با جمعيت و جار جنجال به مباهله آمد با او مباهله كنيد و نترسيد و اگر با خاصان نزديك خود به ميعادگاه آمد بدانيد كه او پيامبر خداست و از مباهله با او بپرهيزيد.

آنها چون به ميعادگاه رفتند ديدند پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله، حسن و حسين و على و فاطمه عليهاالسلام را همراه دارد و به آنها سفارش مى كند هر گاه من دعا كردم شما آمين بگوئيد.

چون اسقفان، آن رخساره هاى روشن و مقدس، فاطمه، على، و حسن و حسين عليهم السلام را در كنار رسول خدا مشاهده نمودند، به وحشت افتادند و گفتند اگر آنها خداوند را قسم دهند كه كوهها از جا كنده شوند، دعايشان مستجاب مى شود، و به پيامبر صلى اللَّه عليه و آله پيشنهاد صلح دادند. [ر.ك: تاريخ يعقوبى، جلد اول، ص 451، كامل، جلد اول، صص 360- 359 و سفينة البحار، جلد دوم، ص 179.]

زهد و عبادت حضرت فاطمه زهرا

رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: چون دخترم فاطمه عليهاالسلام، در محراب عبادت خود مى ايستد، هزاران ملائكه ندا مى كنند: يا فاطمه: «اِنَّ اللّه اصطفاكَ وَ طَهِركِ و اصطفاكِ على النساء العالمين». ٍ[جلاء العيون، ص 171، ناسخ التواريخ، جلد سوم، ص 28 و بحار الانوار، جلد 43، ص 36.]

اى فاطمه به درستى كه حق تعالى تو را برگزيد و مطهر و پاكيزه گردانيد و برگزيد تو را بر زنان عالميان.

هيچ چيز در دنيا براى حضرت فاطمه عليهاالسلام لذت بخش تر از حضور در محراب عبادت خالق يكتا نبود. روايت است كسى پارساتر از فاطمه عليهاالسلام نبود و آنچنان در حالت عبادت مى ايستاد كه پاهاى مباركش متورم مى شد. و براى زنان و مردان مؤمن بسيار دعاى خير مى فرمود و ديگران را بر خود و خانواده اش مقدم مى شمرد. [ر. ك: بيت الاحزان، تأليف عباس قمى، ترجمه موسوى زرندى، چاپ اسلاميه، تهران، بى تا ص 40، كشف الغمه، جلد دوم، ص 25، بحار الانوار، جلد 43 ص 34. در اين صفحه آمده است: روايت است، بزرگترين توبه كنندگان چهار تن بودند: آدم، يونس، داوود و فاطمه عليهاالسلام.]

اين گونه عشق خالصانه به خداوند و عبادت او، تنها ره آورد زهد است كه تمام اعمال و گفتار حضرت فاطمه صبغه الهى داشت و دنيا و زخارف آن در فضاى دل وى جايگاهى نداشت و روح بلند همه ى معصومين بسيار فراتر از عرصه ى تنگ دنيا مى باشد.

سفر حجةالوداع پيامبر اكرم

در سال دهم هجرت با نزول آيه ى شريفه ى: «وَ اَذِّنْ فىِ النَّاسِ بِالْحَجّ يأتوكَ رِجالاً وَ عَلى كل ضامِرٍ يأتينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَميقٍ ليَشْهَدوُا مَنافِعَ لَهُمْ...» [قرآن مجيد، سوره ى حج، آيات 28 و 27، ترجمه ى الهى قمشه اى.]

«و مردم را به اداء حج اعلام كن تا مردم پياده و سواره و از هر راه دور به سويى تو جمع آيند، تا در آنجا منافع بسيار براى خود فراهم ببينند...».

پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله امر كرد تا مردم مدينه و طوايف و قبايل اطراف و هر كه به اسلام گرويده بود و توانايى انجام حج را داشت، براى زيارت خانه ى خدا آماده شوند.

گروه عظيمى در اين حج شركت كردند تا در انجام تكليف الهى و اداى مناسك حج به آن حضرت اقتداء كنند و تعليماتش را فرا گيرند. [ر. ك: سيره ابن هشام، ترجمه ى اسحاق همدانى، جلد دوم، ص 1060، طبقات، جلد دوم، ص 211، مغازى تاريخ جنگهاى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله، محمد بن عمر واقدى، ترجمه ى محمود مهدوى دامغانى، مركز نشر دانشگاهى، تهران، 1366 چاپ اول، جلد سوم ص 833.]

به گفته ى مورخان تعداد آنها هشتاد هزار نفر و به قولى يكصد و چهارده هزار نفر و يكصد و بيست و چهار هزار و بيشتر ثبت شده است. [ر. ك: الغدير، تأليف عبدالحسين بن احمد امينى، ترجمه ى محمد تقى واحدى، انتشارات غدير، تهران، 1340، چاپ اول، جلد اول، ص 29.] حضرت على عليه السلام كه در آن هنگام به امر پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله به جانب يمن رفته بود، به اتفاق همراهان و گروهى از مردم يمن و اهالى مكه نيز به اين تعداد اضافه شدند. [ر. ك: طبقات، جلد دوم، ص 209 سيرةالنبى جلد دوم، ص 1060، البداية والنهاية، تأليف ابوالفداء حافظ ابن كثير، دارالكتب علميه، بيروت، لبنان، (1408 ه / 1998 م)، چاپ چهارم، جلد سوم، جزء پنجم، ص 149.]

در مورد تعداد حج واجب و عمره، كه پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله انجام داده اند روايات مختلفى ذكر شده است. اكثر راويان متفق القولند كه: رسول خدا، يك حج واجب گزارد آن هم بعد از هجرت به مدينه و چهار عمره كه آخرين آن با حجةالوداع بود. [ر. ك: تاريخ طبرى، جلد چهارم، ص 1287، در اين صفحه به روايت از جابر آمده است: پيغمبراكرم صلى اللَّه عليه و آله سه حج به جا آورد دو حج پيش از هجرت و يك حج پس از هجرت و يك عمره با آن انجام داد. عبدالله بن عمر گويد: «پيغمبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله قبل از آنكه حج كند دو عمره كرده بود وقتى عايشه اين سخن را شنيد گفت: پيامبر صلى اللَّه عليه و آله چهار عمره كرد». هم چنين مقايسه شود با طبقات، جلد دوم، صص 211- 209 و ص 230، مغازى، جلد سوم، صص 834- 733.]

در اين حج پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله تمامى مناسك حج را به يارانش تعليم داد كه براى هميشه اينگونه انجام گيرد. و در خطبه ها و موعظه هاى بليغ آنها را به مكارم
اخلاق، تقوا، رعايت حقوق زنان و آنچه مربوط به مصالح امت در جان و مال مى باشد سفارش كرد و فرمود: اين حج وداع است و بار ديگر وى را در مراسم حج نخواهند ديد، به همين جهت آن را «حجةالوداع» ناميدند. [جهت اطلاع بيشتر در مورد مناسك حج، خطبه ها و موعظه هاى پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله در حجةالوداع رجوع شود به سيره ى ابن هشام، متن عربى، جلد چهارم، صص 252- 248، طبقات، جلد دوم، صص 230- 211، تاريخ يعقوبى، جلد اول صص 509- 202، مغازى، جلد سوم، صص 853- 834.]

اين حج به اسامى ديگر از جمله «حجةالاسلام»، «حجةالبلاغ» و «حجةالتمام» در تاريخ ثبت شده است [ر. ك: طبقات، جلد دوم، ص 211، تاريخ طبرى، جلد چهارم، ص 311، مغازى، جلد سوم، ص 834.]

طبق نظر اكثر راويان، روز شنبه بيست و پنجم ذى قعده سال دهم هجرت، پيامبر از مدينه به طرف مكه براى انجام حج خارج شد. [ر. ك: سيرةالنبى، جلد دوم، ص 1060، طبقات، جلد دوم، ص 212، البداية والنهاية، جلد سوم، جزء پنجم، ص 225 در اين صفحه از قول عايشه روايت شده است: «خرج رسول الله- صلى اللَّه عليه و آله- لخمس بقين من ذى القعده يعنى من المدينه». «خارج شد رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله از مدينه پنج روز مانده از ذى القعده».]

در اين سفر همه ى همسران پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و تمامى انصار و مهاجر او را مشايعت مى كردند. و فاطمه عليهاالسلام نيز در اين سفر حج همراه پدر بود. [ر. ك: طبقات، جلد دوم، صص 211- 211، تاريخ يعقوبى، جلد اول، ص 502 والغدير، جلد اول، ص 29.]

جابر گويد: من رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله را ديدم در حالى كه رَمى جَمرات مى كرد، پس توقف كرد و فرمود: ياد بگيريد از من مناسك حج را شايد من بعد از اين سال ديگر به حج نيايم و به دخترش حضرت فاطمه عليهاالسلام فرمود: جبرئيل هر سال
يكبار قرآن را براى من عرضه مى كرد ولى امسال دوبار آن را عرضه كرد و من نمى بينم اين را مگر اينكه مرگ من نزديك شده باشد. [ر. ك: البداية والنهاية، جلد سوم، جزء پنجم، ص 196، مناقب، جلد سوم، ص 26.]

در بازگشت از حجةالوداع، همسر حضرت فاطمه عليهاالسلام، على بن ابى طالب عليه السلام به مقام ولايت و امامت منصوب شد و فاطمه عليهاالسلام نظاره گر اين رويداد مهم تاريخى بود.

/ 27